آدرس غلط قهرمان در داستان شیلر
سیما زعفرانچی/ حتما طی روزهای گذشته داستان شیلر رسولی، زن مریوانی را شنیدهاید که به خاطر فرار از دست مردی که قصد تجاوز به او را داشت خود را از پنجره به بیرون پرت کرد و به دلیل شدت جراحات، در بیمارستان درگذشت. داستان را اینگونه بیان کردهاند که مرد همسایه به بهانه کمک به همسر تازه زایمان کردهاش، شیلر را به خانه خود میکشاند و در را قفل میکند و پسر 17 ساله شیلر پشت در میماند.
اولین داستان تجاوزی نیست که به رسانهها درز پیدا میکند و آخرین آن هم نخواهد بود. اما این داستان ابعاد تازهای دارد که آن را خاص کرده است. تا کنون هرچه داستان تجاوز شنیدهایم یا در آن قربانی را کشتهاند تا آبروریزی نشود و یا متجاوزان را لو ندهد و یا داستانهایی را شنیدهایم که قربانی تجاوز در پیچ و خم اثبات بی گناهی خود مانده و به دنبال دستی حمایتگر و نگاهی بدون قضاوت از این سازمان به آن سازمان، از این کمپین به آن کمپین کوچ میکند و در این میان چه بسیار داستانهایی که سر به مهر میمانند.
اما داستان شیلر کمی با بقیه متفاوت است. شیلر در نگاه برخی افراد حالا قهرمانی است که جان خود را فدای آبرو و پاکدامنی کرد. شیلر حالا قهرمان است چون دستش از این دنیا کوتاه شده. اگر داستان به گونه دیگری پیش میرفت، اگر زنده میماند و متاسفانه قربانی تجاوز میشد آیا الان هنوز هم زنده بود؟ یا قربانی "غیرت"ی شده بود که هنوز مفهوم درستش را درک نکردهایم؟ یا در حالتی خوشبینانهتر الان مثل هزاران زن دیگر به دنبال شکایت و اثبات بی گناهی خود بود و برای صدمین بار داشت تعریف میکرد چرا پا به خانه مرد همسایه گذاشته؟
این داستان جایی مرزهای تراژدی را جا به جا میکند که معاون پر حاشیه امور زنان و خانواده رئیسجمهور برای عرض تسلیت و ابراز همدردی پیامی را در فضای فیلتر شده توییتر منتشر کرده و در آن داستان تعرض به شیلر را با داستان تهاجم ناکام دشمن بعثی به دشت شیلر مقایسه کرده و به این نتیجه رسیدهاند که رازی در نام شیلر نهفته که هر بار دامانش از تجاوز در امان میماند. ایشان معتقدند که شیلر پاکدامنی و زنانگی خود را حفظ کرده ولو به قیمتی بسیار گران!
سرکار خانم خزعلی! شما به عنوان معاون امور زنان در دولت چه کاری برای رهایی شیلر و شیلرها از بند تعصبات و جهل انجام دادید که امروز با افتخار پیامی منتشر میکنید و این اتفاق ناگوار را چون دستاوردی برای خود میدانید؟ چه کردید تا دیگر شاهد این حوادث نباشیم؟ تا بدانیم اگر در شرایط مشابهی قرار گرفتیم چه کاری انجام دهیم؟ تا بدانیم اگر قربانی تجاوز شدیم به کدام سازمان و ارگان پناه ببریم تا قضاوت نشویم؟ از رسانههای تحت اختیار خود چه استفادهای کردید تا فرهنگ قربانی ستیزی را برچینید؟ چه کردید تا زنان و مردان این سرزمین قبل از شکستن شیشه و پریدن از پنجره، از پیله ناآگاهی و فرهنگ نادرست بیرون بپرند؟ به کدام خانواده آموزش دادید با این موضوع چگونه برخورد کنند؟ کجای این چرخه معیوب را درست کردید؟ که اگر هرکدام از اینها وضعیت دیگری داشت، شاید راهکار بهتری به ذهن شیلرِ ترسیده و مستاصل میرسید. البته که باید این اتفاق تلخ را دستاورد سکون و انفعال دولتها و قدرتها دانست.
پنجرهای که شیلر از آن بیرون پرید
خیالتان راحت! تا زمانی که در چنین واقعه ناگواری به دنبال الگو و قهرمان میگردید، داسها و تبرهای غیرت و تعصب به راهند و متجاوزان سرخوشانه در پی قربانیان تازه. اگر هنوز هم زنان و مردان این سرزمین قربانی نگاه غلط به مقوله تجاوز میشوند، اگر باز هم شیلرهایی از جان بگذرند تا پاکدامن بمانند، تقصیر من و امثال من است که سکوت میکنیم، تقصیر شما و امثال شماست...
پیام همدردی نخواستیم، نمک روی زخممان نپاشید!