در انتظار «زرد رنگ»‌های کمیاب!

در انتظار «زرد رنگ»‌های کمیاب!

سیما ‌زعفرانچی/ چند وقتی است که ماشین‌های زرد رنگ تاکسی در خیابان کمتر به چشم می‌خورد و مسافران چشم انتظار مانده‌اند. قبلاً اگر می‌خواستیم از خیابان هم عبور کنیم، تاکسی‌ها پشت سر هم ردیف می‌شدند و جلوی پایمان بوق می‌زدند و باید به آنها می‌گفتیم که مقصدمان آن سوی خیابان است. حالا اما باید مدتی را منتظر ماشین زردرنگی بمانیم که اگر شانس با ما یار باشد، ما را به مقصد برساند.

چند روز پیش از سر ناچاری سوار ماشین یک مسافرکش شخصی شدم. به خانم راننده گفتم تعداد تاکسی‌ها خیلی کم شده. به ترافیک سنگین خیابان اشاره کرد. گفت«نمی‌صرفد با این وضعیت در خیابان مسافرکشی کنند و ماشینشان دچار استهلاک شود. الان یک تعویض روغن پراید فقط 200 هزار تومان آب می‌خورد. معلوم است که با این وضعیت کسی در خیابان مسافرکشی نمی‌کند. الان بیشتر تاکسی‌ها جلوی هتل‌ها و بیمارستان‌ها می‌ایستند تا مسافر دربست سوار کنند».
حرفش منطقی به نظر می‌رسید. در ذهن خودم پدیده تاکسی‌های اینترنتی را هم به این معضل اضافه کردم که با کرایه‌های پایین در شروع کار، نان بسیاری از راننده‌های تاکسی را آجر کردند.
***
«اگر دست روی دل راننده‌های تاکسی بگذاری حسابی خون است»؛ این را راننده‌ تاکسی می‌گفت که  دیروز موفق شدم بعد از چندین دقیقه معطلی، گیر بیاورم. راننده پژو می‌گفت هزینه تعویض روغن ماشینش 300 هزار تومان است. قصد داشت برای خرید روغن فله‌ای اقدام کند. برایم توضیح داد که روغن مصرف شده را دوباره جمع آوری کرده، تصفیه می‌کنند و با سه نرخ 35، 45 و 55 هزارتومان می‌فروشند که خب قطعاً روغن مرغوبی نیست. بنده خدا دل پری داشت. شیشه جلوی ماشینش ترک داشت و می‌گفت «به خاطر همین ترک ساده، معاینه فنی ندارم و یک سال است بیمه‌ام رد نمی‌شود. هزینه بیمه هم که سر به فلک کشیده و خودم توان پرداختش را ندارم. با این کرایه‌ها هم مسافرکشی در سطح شهر فایده‌ای ندارد». گفتم آخر افزایش بی‌حساب و کتاب کرایه هم فایده‌ای ندارد. مردم هم تحت فشارند. کسی که با تاکسی به محل کارش رفت و آمد می‌کند، روزانه باید 40-30 هزارتومان کرایه پرداخت کند که با این میزان حقوق متعارف، همخوانی ندارد.

آقای راننده حرفم را ادامه داد؛«متاسفانه این دور باطلی است که به راه افتاده و نه من مقصرم نه مسافر. کرایه بالاست، مسافر کمتر سوار تاکسی می‌شود، ماشین تک سرنشین در خیابان زیاد شده، حجم ترافیک بالاست، ماشین من فرسوده می‌شود و در عین حال درآمدی هم ندارم». او معتقد بود که دولت باید فکری به حال این اوضاع بکند و حداقل سهمیه یا کمک هزینه‌ای برای تعمیر یا تعویض تاکسی‌های فرسوده در نظر بگیرد.«عادلانه نیست که منِ راننده روغن ماشین را به همان قیمتی بخرم که دیگران می‌خرند. یک مسافرکش با ماشین شخصی می‌تواند هر چقدر دلش خواست کرایه بگیرد و کسی هم حق اعتراض ندارد چون نظارتی وجود ندارد اما ما رانندگان تاکسی نمی‌توانیم این کار را انجام دهیم و درآمد محدودی داریم».

حرف‌هایش درست بود. از هر زاویه‌ای به این ماجرا نگاه کنیم، ایراداتی وجود دارد که برای رفع آنها باید راهکاری اساسی اندیشید. ولی متاسفانه فعلاً تنها چیزی که می‌توان در سطح شهر مشاهده کرد حجم سنگن ترافیک است و معطل ماندن مسافرانی که در انتظار تاکسی‌های کمیاب کلافه شده‌اند و کرایه‌هایی که باز هم بر اساس تورم موجود، بالاتر می‌روند.