یلدایی که نمی‌شناسیم!

«علی یزدانی» اسطوره شناس و مدرس دانشگاه: سنت همسفرگی حلقه گمشده یلدای امروزیست

یلدایی که نمی‌شناسیم!

فاطمه مقدم – خبر جنوب/ در فرهنگ مردمان ايران زمین، فصل سرد زمستان با آيين يلدا آغاز مي‌شود. یلدا یا شب چله، آييني است خانوادگي و ديدار آشنايان و بزرگان فاميل، ‏تحكيم پيوندهاي خانوادگي و حفظ روابط خويشاوندي از سنت‌های نیک اخلاقی این شب کهن است. یلدا، آييني ملي است كه با گذر زمان سينه به سينه و نسل به نسل منتقل شده و مشخصه‌های ارزشمندی در فرهنگ عامه به ‏‏جا گذاشته است.

در گذشته، یلدا در هر منطقه با آداب و رسوم خاص آن منطقه برگزار می‌شد اما دورهمی و  نشست‌های خانوادگی همراه‌ با گروهی از اعتقادات اسطوره‌ای، عنصر مشترک یلداهای برگزار شده در سراسر ایران بود.

اکنون با شدت گرفتن زندگی در فضای مجازی، شکل برگزاری یلدا از دورهمی خانوادگی با غذاهایی تقریباً یکسان در هر شهر و منطقه به راه و روشی چندگانه تغییر کرده و در واقع سفره و تزئینات یلدا که جزوی از این مراسم بود به اصل ماجرا تبدیل شده و جای همه بخش‌های نیک این شب کهن را اشغال کرده است.

جز کسانی که آنقدر درگیر مسائل اجتماعی و اقتصادی هستند که هر شبشان بلندترین شب نداریست و یلدا برایشان ‏معنی ندارد، می‌توان گفت شب یلدای دیگر آن مراسمی نیست که سنت‌های کهن منطقه شکل برگزاری آن را رقم بزند بلکه با رونق گرفتن نمایش زندگی در قاب‌های شیشه‌ای موبایل ‏و اضافه شدن تشریفاتی غیر ضروری، یلدا چهره‌ای دیگر به خود گرفته است و بخش ‏مهمی از تلاش مردم برای برگزاری این آیین به ساخت و نمایش بهترین قاب‌ها ‏در فضای مجازی خلاصه می‌شود.

‏ یکی از انواع یلداهایی که عکس‌هایش زیاد دست به دست می‌شود، یلدای لاکچری سلبریتی‌های مشهور در تالارهای آنچنانی با هزینه های میلیونی برای لباس و آرایش و گروه موسیقی است. ده‌ها نوع میوه، انواع ژله، کیک، شیرینی، آجیل، انواع شکلات و باسلق، انواع پاستیل و سایر خوراکی روی میزها خودنمایی می‌کند. عکس‌های مناسبتی شیک سلبریتی‌های شرکت کننده در این مراسم با تم‌های متنوع یلدایی که فقط پوسته‌ای از این آیین را یدک می‌کشد در فضای مجازی آب از دهان خیلی‌ها روان می‌کند. نوع دیگر یلدا هم که بیشتر مخصوص جوانان است برگزاری پارتی‌های دوستانه ای است که این شب باستانی تنها بهانه‌ای برای دورهم جمع شدن و مهمانی یک پارتی همیشگی به سبک غربی است با همان موسیقی و خوراک‌ها و نوشیدنی‌های که نسبتی دور هم با خوراک‌های سنتی یلدا ندارند. در خانواده های طبقه فرودست اما مهمانی یلدا اغلب خانوادگی برگزار می‌شود و بسته به میزان درآمد، خوراکی ها در کیفیت و مقدار متفاوت است. آنها که از نظر مالی ناتوان ترند پفک و پاپ کورن و نهایتاً تخمه آفتابگردان را جایگزین آجیل می‌کنند و گاه حتی هندوانه را به سبب چند برابر شدن قیمت حذف می‌کنند اما اینجا هم همان وجه مشترک نمایش خوشی در فضای مجازی به قوت خود باقی است مهمانها سعی می‌کنند در گوشه‌ای به تنهایی با کادرهای بسته عکس سلفی بگیرند و خنده های یکبر و سه رخشان را در فضای مجازی با کپشن یلدای به یادماندنی با عزیزان به اشتراک بگذارند. آنهای دیگری هم که دستشان به دهانشان می‌رسد سعی می‌کنند سفره خوش رنگ و لعابی با کیک و ژله های تزئین شده به شکل هندوانه برای سلفی‌ها یا عکس‌ها دسته جمعی بارگزاری شده در صفحات مجازی پهن کنند... . درحالی که دلیل اصلی شب یلدا که امید افزایی به واسطه دور هم ‏بودن اعضای خانواده و فامیل است ‏به حاشیه می‌رود. ‏

مطالعه و بررسي كيفيت برگزاري اين آيين به همان شيوهاي كه در فرهنگ مردم ايران زمین‎ ‎وجود داشته پیش از آنکه رسانه های ‏مجازی چهره‌اش را مخدوش کنند حکایت از اجرای اصولی اساسی چون صله رحم، تكريم بزرگان، دعا و مناجات،‎ ‎قصه گويي به منظور افزايش آگاهي كودكان و ‏نوجوانان و شاهنامه‎ ‎خواني و... داشته است، اصولی كه گذران ‏وقت شب نشيني يلدا را با كيفيتي بهينه همراه می‌ساخت.‏

این در حالی است كه غفلت از كاركردهاي ‏مهم و تأثيرگذار اين آيين خانوادگي و شيوه صحيح و سنّتي اجراي آن، نسلهاي آينده را از دانستن و شناخت صحيح این سنت و از قابلیت‌های شادی آفرین و امیدافزای این آیین محروم می‌کند. با «علی یزدانی» اسطوره شناس و مدرس دانشگاه ‏درباره دلایل تغییرات این آیین کهن و تغییر آن از دورهمی خانوادگی به مراسمی نمایشی گفت‌وگو می‌کنیم.

* با توجه به اینکه بازسازي آيين‌هایي چون شب يلدا ‏و ترويج سليقه و ‏ذائقه فرهنگي نهفته در لايه‌های آن، جز در قالب اجراي بخش‌های اساسی از يك آيين ديرينه امكان پذير نیست ‏اگر ممکن است درباره چند بخش اساسی و اصولی كه گذران ‏وقت شب نشيني يلدا را با كيفيتي بهينه همراه می‌کند برایمان توضیح دهید؟

اول آنکه ما یک جامعه کشاورزی بوده‌ایم و شب یلدا جشن پایان سال زراعی است. بنابراین مردم در این شب با دورهم‌نشینی پایان سال زراعی را جشن می‌گرفتند. مهمترین نکته ای که این جشن در بر داشت سنت همسفرگی است که به نظر من همسفرگی حلقه گمشده یلدای امروزی است. اینکه مردم تمام خوراکی هایی را که در طول سال پس‌انداز کرده بودند از میوه و آجیل و هندوانه و کدو حلوایی به عنوان شب چره شب یلدا روی سفر می‌گذاشتند وهمه از آن می‌خوردند،همانطور که معلوم است سنتی کاملاً کشاورزی است. فارغ از تمام نکات اسطوره‌ای یلدا چون نحس بودن این شب و زایش خورشید در صبح و خرم روز و خجسته بودن روز بعد از شب یلدا چیزی که وجود دارد این است که آذر به معنای آتش است و دی را برخی از زبانشناسان به معنای دیو می‌دانند و در دوره هخامنشی این ماه را ماه بی‌نام می‌نامیدند چرا که آنقدر نحس و ترسناک بوده است که حتی نامی برای آن نمی‌گذاشتند. درواقع بجا آوردن سنت همنشینی و همسفرگی در این شب به این دلیل بوده است که اصولاً آدم‌ها هنگام مواجه با ترس اگر دورهم جمع شوند کمتر احساس ترس می‌کنند گویا آدم‌ها در تنهایی خودشان را آسیب پذیرتر می‌بینند. بنابراین دور هم جمع می‌شدند تا این شب ترسناک را با کنار هم نشستن بازو به بازو به صبح برسانند. این فرهنگ برگزاری یلدا به صورت خلاصه است. رکن دیگر و مهم شب یلدا ارتباط با ارواح درگذشتگان است. ایرانیان این سنت را داشتند که در شب‌های مقدسی چون یلدا، جشن سده و عید نوروز خانه هایشان را تمیز کنند، سفره بیندازند و خوراکی‌های مربوط به آن عید را روی سفره بگذارند و لباسهای نو و تمیز بپوشند تا بتوانند میزبان روان درگذشتگان خود باشند. به همین سبب است که ما فال حافظ می‌گیریم چون این فال نیز مثل روان درگذشتگان که وقتی میهمان ما می‌شوند می‌توانستند از آینده به ما خبر بدهند ما را از آینده مطلع می‌کنند. در واقع حافظ نیز نمادی از روان درگذشتگان است که در فال هرکس از آینده به او خبر می‌دهد. یکی دیگر از سنت‌های شب یلدا سنت اطعام گروهی است که خویشاوندان و همسایگان نزدیک دور هم جمع می‌شدند تا بر یک سفره غذا بخورند و جالب اینجاست در این شب بسیار از امید حرف می‌زدند و اشعار و داستانهایی که وجود دارد همه درباره امید و زایش است. نکته جالب دیگر درباره شب چره ها و خوراکی‌های شب یلدا این است که جز قرمز بودن میوه‌ها که نشان از آتش است پردانه بودن آنها بسیار اهمیت دارد. چون ایرانیان به جادویی به نام جادوی سرایت اعتقاد داشتند احساس می‌کردند که اگر میوه‌های پردانه‌ای چون هندوانه، کدوحلوایی، انار و همینطور آجیل که پردانه است را بخورند برکت و روزی زیادی به زندگیشان آورده می‌شود.

* همانطور که می‌دانید یلدا به نمایشی از تم‌ها و آرایش‌ها و میوه آرایی‌ها و... تغییر کرده است دلایل تغییر این آیین کهن به چیزی که اکنون برگزار می‌شود چیست؟ چرا ما اغلب در وفاداری به شیوه های سنتی‌مان در این حد سهل انگارهستیم و عمدتاً آنها را به  کل ترک می‌کنیم؟

جواب این سوال را آقای زیبا کلام داده است که ما در گذار از سنت به مدرنیته ناقص گذر کردیم. گذر ناموفق ما از سنت به مدرنیته با تهییج اروپایی‌ها و شیفتگی ما به ‏آن فرهنگ باعث شده است که خیلی از ریشه‌هایمان را فراموش کنیم. از طرفی «ناخودآگاه جمعی تحقیر شده‌ای» که بویژه پس از ورود سیاحان به ایران در ما بوجود آمد با تحقیر رفتارهای عامیانه، خرافات و باورها و سنت‌های ما از طرف اروپایی‌ها هم اثرگذار بوده و باعث شده که ما تصور کنیم مفهوم تجدد و مدرنیته و آینده در پیوند با فراموشی گذشته نهفته است انگار که شرط پذیرش مدرنیته برای ما این بوده که سنت‌های عامیانه و کهن خود را با حکم نخ نما و کهنه بودن باید دور می‌انداختیم تا پس از آن می‌توانستیم سنت‌های مدرن را بپذیریم! از طرفی فرهنگ مطالعه و وفاداری در ما ایرانیان بسیار کمرنگ است. ما عمدتاً به سنت‌ها، عشق و روابط کاریمان هم وفادر نیستیم. حساسیت‌های مذهبی که در دوره صفوی به شکل افراط گرایانه در ایران پا گرفت نیز باعث شد ما سنت‌های خود را فراموش کنیم و تن به فرهنگ جدیدی که صفویان به کشور تزریق می‌کردند بدهیم. به طوری که در آثار الباقیه ابوریحان نیز از جشن‌های ایرانی با کراهت نام برده می‌شود. درواقع تعصبات و حساسیت‌های حاکم شده در دوران صفوی بر ایران و اهمیتی که حاکمان به عزاداری برای رستگاری می‌دادند باعث شده ما جشن‌هایمان را که سالی 12 جشن بوده است در پس پرده برگزار کنیم و شکل برگزاری آن را کم کم به فراموشی بسپاریم. نکته دیگر این است که اروپایی‌ها آموزش سنت‌ها را به مدارس بردند اما سنت‌های ما در آموزش‌های رسمی مان حضور ندارد و اگر هم به آنها پرداخته شود چون به صورت غیر رسمی است توسط آموزگارانی است که خود آگاهی کاملی از سنت‌ها و ریشه‌ها ندارند و سنت‌ها را ناقص و نادرست منتقل می‌کنند. مثلاً پریدن از روی آتش در چهارشنبه سوری با سنت کهن در تعارض کامل است. در سنت‌های زرتشتی پریدن از روی آتش کراهت داشته و اصلاً مرسوم نبوده است اما ما اکنون اینکار را به دلیل آموزش‌های غلط جزو سنت های کهن چهارشنبه سوری می‌دانیم.

نکته دیگر آنست که بقا و زیست فرهنگ در جوامع نیاز به زمان دارد و قدیمی‌ها معتقد بودند ‏که زمان بی‌کرانه است و به دلیل آنکه با زندگی شتابان امروزه آنچنان ‏درگیر نبودند بنابراین برای اجرای مناسک زمان بسیاری می‌گذاشتند. ‏اما زمان در دنیای امروز بسیار محدود و کران مند شده است. از آنجا که فرهنگ‌ها و سنت‌ها نیاز به آیین دارند و این آیین‌ها نیاز ‏به زمان و در عصر حاضر زمان برای ما مطلقاً کرانه مند شده است و ‏می‌خواهیم به سرعت به چیزی برسیم. اینکه بخواهیم این فرهنگ را به ‏شیوه کهن خود بشناسیم و پاس بداریم دیگر برای انسان امروزی ‏ پذیرفته نیست چون بحران کمبود زمان آفتی برای انسان عصر شتاب ‏شده است و در هجوم کارهای عقب مانده روزمره نمی‌تواند زمانی ‏برای یادگیری فرهنگ گذشتگان بگذارد، از این رو فرهنگ باید به ‏مرور و آهسته و طی دوران رشد به خورد انسان داده شود. همچنین آدم‌هایی که در شهرهای پرجمعیت زندگی می‌کنند به نوعی اجرای ‏فرهنگ سنتی خود را کسر شأن می‌دانند و این کسر شأن در میان نسل ‏جدید بسیار زیاد است، چرا که معتقدند که برای مدرن بودن باید ‏رفتارهای عوامانه و سنتی را کنار گذاشت! همه اینها باعث شده که ما یک نگاه فقیر به سنت‌های و آیین‌هایمان داشته باشیم واین سطح نگری در هجوم تکنولوژی‌هایی که متعلق به ما نیست باعث شده که همه چیز به هم بریزد. هجوم رسانه‌های مجازی که خودشیفته گری را در ما تقویت می‌کند نیز باعث شده آن چیزی که ما از یلدا در اسطوره‌ها در کتابها سراغ داشتیم ترک شده و فرهنگ سلبریتیز و خودشیفته انگاری و فضای تزئین کننده غیرواقعی مهمترین مسائلی باشد که در این شب کهن به آن پرداخته می‌شود.