استاد پپ؛ با ارزش تر از مسی و رونالدو!
زمانی که در دقیقه ۴۵، فعل و انفعالی در مقابل دروازه رئال با ضربه آکانجی راهی به دروازه حریف نیافت تا گل سوم منچسترسیتی به ثمر برسد، پپ گواردیولا در هیئت یک مربی ناراضی اخمها را در هم کرد و با واکنشی اغراق آمیز نسبت به این صحنه عصبانیت و نارضایتی خود را ابراز کرد.
انگار که او لحظهای قبل از اینکه با صورتی جدی و گامهایی مصمم رو به رختکن برود، میخواست این پیغام را به شاگردانش بدهد که حریف امشب، تیمی نیست که در مقابلش چیزی را به بخت و اقبال واگذار کنند و برای تکرار نشدن کابوس سال قبل، راهی جز استفاده از همه موقعیتها نیست.
البته مسلم است که سیتی در طول هر مسابقه آنقدر موقعیت ایجاد میکند که از دست دادن یک موقعیت در دقیقه ۴۵ چندان هم غیرقابل جبران نباشد اما این سختگیری بی حد و حصر آقای سرمربی با آن لباس آراسته مثل یک تاکید مجدد بر همه آموزهها در طول هفتههای گذشته بود.
حالا همه میدانند که پپ گواردیولا یک مربی شدیدا وسواسی است که با ایدههای عجیب و غریبی که ریشهاش در همه علومی است که به نوعی به فوتبال ربط دارند، دوباره موفق شده تیمی بسازد که تقریبا هیچ تیم فوتبال دیگری در دنیا از پسش برنمیآید. او در لیگ برتر انگلیس و حالا در لیگ قهرمانان اروپا به سادگی از سد همه بزرگانی که به تورش خوردهاند گذشته و با نتایجی خیرهکننده و به ثمر رساندن گلهای بسیار از روی حریفان رد شده است؛ تیمی شبیه به چیزی که او قبلا در بارسلونا در ساختن آن موفق بود و پس از تجربه فوتبال آلمان و حضور هفت ساله در سیتی در نهایت دوباره به دامنه برفگیر قلهای رسید که پرچم قبلی میخشده در آن نیز متعلق به خود او است.
او که دیشب با شوخی به خبرنگاران گفته بود برای این مسابقه دچار وسواس (اورتینکینگ) نخواهد شد و کار عجیب و غریبی نخواهد کرد، همان تیم قابل پیشبینی را به زمین فرستاد؛ با گلر مطمئنش (ادرسون)، دو دفاع کناری (واکر و آکانجی) و یک به اضافه یک دفاع وسط (استونز و دیاز)، در حالی که رودری چند گام جلوتر با همان استیل پر ابهت و شورت ورزشی بالا آمده از آنها حمایت میکرد. در خط جلو هم کار با گوندوگان، دیبروینه، گریلیش و برناردو سیلوایی بود که از قصد داشتند هالند را در موقعیت گلزنی قرار بدهند.
مسابقه دیشب با گل برناردو سیلوا آغاز شد و سپس هر چه گذشت، با برتری مطلق سیتی ادامه یافت و در نهایت رئال اگرچه یکبار هم تیر دروازه حریف را به لرزه درآورد اما دیگر از اواسط نیمه دوم مطمئن بود که ره به جایی نخواهد برد. این نبردی بین یک تیم واقعا قدرتمند با یک تیم خیلی خوب بود که خوبها نمیتوانستند از پس حل معمای ترسناکی که مقابلشان قرار داشت و زندگیشان را تهدید میکرد، بربیایند.
وقتی خولین آلوارز در دقایق پایانی به زمین آمد و اولین موقعیتش را بدل به گل چهارم کرد، میشد رد این صحنه را در بازی بایرن مونیخ دید که با سه گل به پایان و اگر آلوارز کمی خوششانس بود، گل چهارم را هم وارد دروازه زومر میکرد اما گاهی توپها مسیر دیگری را انتخاب میکنند یا منتظر میمانند تا در یک موقعیت بهتر وارد دروازه حریف بشوند؛ موقعیتی که تبدیل به یک برگه تازه در پرونده درخشان مربیگری پپ گواردیولا خواهد شد.
یقین داشته باشید که پیروزی چهار بر صفر مقابل رئال در اروپا کار سادهای نیست. آنها اما طوری انجامش دادند که انگار بارها و بارها این مسابقه و موقعیتهایش را تمرین کرده بودند؛ با اعتماد به نفس بالا، بدون خطا، با کمی خشونت و البته با گلزنی بازیکنانی که برای گلزنی رویشان حساب کمتری میشد.
مارکا، روزنامه هوادار رئال مادرید در توصیف این شکست تیتر زده «هالند غول نبود» و تصویر گواردیولا را بزرگ کرده است؛ مربیای که حاصل کارش در بارسلونا، بایرن مونیخ و سیتی چیزی جز آمارهای فوقالعاده و قهرمانیهای مکرر نبوده است. او در اغلب این سالها هم تیم شایستهای برای قهرمانی در لیگ قهرمانان هم بوده اما آنقدر خوش اقبال نبوده که بتواند بعد از دوران بارسلونا دوباره جام نقرهای را بالای سر ببرد. او البته هنوز هم موفق به این کار نشده و اینتر پرمهره ممکن است تیم خطرناکی در فینال استانبول باشد. با این حال بعید است که نتیجه مسابقه فینال هم چیزی جز اغلب پیشبینیها باشد؛ مگر آنکه ژن ایتالیایی اینتر ناگهان بحوشد و همه چیز را بر هم بریزد.
اگر بخواهیم درباره آمار گواردیولا بیشتر حرف بزنیم، مطلب به درازا خواهد کشید اما تیم نگاهی به کارنامه حضور او روی نیمکت این سه تیم بزرگ، چیزی جز درخشش افراطی این سرمربی باارزش را نشان نمیدهد. بالاتر گفتیم که او آنقدر خوششانس نبوده که در سیتی و بایرن لیگ قهرمانان ببرد و باید به این عبارت، جمله تازهای را اضافه کرد؛ اینکه او در تمام طول این فصل تیمی را تمرین میداد که برای این مقطع و نبرد با رئال (مدعی اصلی لیگ قهرمانان) آماده باشد. بنابراین او شانس را هم به کف آورد تا جایی برای احتمالات باقی نماند.
بیایید به احترام پپ و دوره درخشان مربیگریاش، لقب GOAT (برترین) را در هیئت تاجی طلایی به او بدهیم. او برترین است. بالاتر از همه ستارهها، حتی رونالدو و مسی و هالند؛ بازیکنانی که البته نام بزرگی در تاریخ دارند اما هر چقدر هم خوب، به گرد این سرمربی شکست ناپذیر صاحب سبک نابغه نخواهد رسید.
شاید هم این مطلب را باید با پیامی به او تمام کنیم، این که بعد از این همه جام و پیروزی و رکورد دیگر دست بردار مرد!