طولانیترین بمباران هوایی پس از جنگ جهانی/ روزی که اندیمشک«لالههای سرخ» لقب گرفت
هیج جای شهر امن نبود. شیشهها روی سر و صورت رهگذران ریخته و منجر به جراحت شدید آنها شده بود. کودکان در مقابل دیدگان مادران مورد اصابت ترکش قرار میگرفتند و صحنههای دلخراشی را رقم میزدند

رقیه ایمانی/ حوالی ظهر چهارم آذر ماه سال 1365بود که به ناگهان صدای آژیر خطر در سرتاسر اندیمشک که شهری کوچک اما حیاتی در شمال خوزستان است، طنین انداز شد. پیروزی رزمندگان در عملیات والفجر۸ و تصرف فاو( از شهرهای مهم عراق) سبب شده بود که رژیم بعثی به انتقام این شکست، اندیمشک را آماج بیرحمانه حملات هوایی خود قرار دهد. به ناگهان آسمان شهر تیره و تار شد و۵۴ فروند هواپیمای جنگنده، یکی پس از دیگری با بیرحمی تمام نقاط مختلف شهر از جمله سددز، ایستگاه راه آهن، بازار، بیمارستان، مدارس و حتی منازل مسکونی را بمباران کردند، به طوری که هیچ گوشهای از شهر از حملات راکت های دشمن در امان نماند و اندیمشک به یکباره در هالهای از دود و آتش و خون فرو رفت. از کار افتادن رادارها و در پی آن سردرگمی پدافند هوایی به دنبال قطعی برق باعث شده بود جنگنده های دشمن بدون هیچ واهمهای مردم بی پناه شهر را مورد حملات پی در پی خود قرار دهند. صدای غرش هواپیماهای جنگی، زنان و کودکان را دچار هراسی وصف ناشدنی کرده بود. بمباران اندیمشک بیوقفه و از سوی طراحان آن برای مدت طولانی برنامهریزی شده بود. زبانههای آتش از جای جای شهر سر به آسمان میکشید. خانهها ویران و بخش هایی از ایستگاه راه آهن زیر آوار مدفون بود. بیمارستانها و مدارس تخریب و شهر به ویرانه ای حزن آلود بدل شده بود. هیج جای شهر امن نبود. شیشهها روی سر و صورت رهگذران ریخته و منجر به جراحت شدید آنها شده بود. کودکان در مقابل دیدگان مادران مورد اصابت ترکش قرار میگرفتند و صحنههای دلخراشی را رقم میزدند. گوشه و کنار شهر پر بود از پیکر غرق به خون شهدا که اکثر آنها قابل شناسایی نبوند.عدهای در حال بیرون آوردن پیکر خونین و پاره پاره عزیزانشان از زیر آوار بودند. تعدادی از مادران، شیون کنان به سرو صورت خود میزدند و مرثیه خوانی میکردند و برخی نیز با پاهای برهنه سراسیمه در میان خرابهها به دنبال فرزندانشان میگشتند. کودکان مضطرب و با چشمانی خونبار روی آوارها میدویدند و در جست و جوی خانوادههایشان بودند. صدای ممتد آژیر آمبولانسها لحظه ای قطع نمیشد. مردم با شجاعتی مثال زدنی به کمک امدادگران آمده و با سر و روی خونین به امدادرسانی مشغول بودند. شمار مجروحان آنقدر زیاد بود که ناگزیر به شهرهای همجوار انتقال مییافتند. مدارس ویران شده بود و معلمها، بیمحابا زیر آوار مدرسه به دنبال شاگردانشان میگشتند و پیکر غرقه به خون و بی جان کودکان مظلوم و بیدفاع را از زیر آوار بیرون میکشیدند. کیف و کتابهای بچه ها کف خیابانها در میان موجی از خون رها شده بود و اینها تنها گوشهای از مظلومیت مردم بیدفاع این شهر بود. بمباران اندیمشک در حالی پس از گذشت یک ساعت و چهل و پنج دقیقه پایان یافت که به عنوان طولانیترین بمباران هوایی پس از جنگ جهانی لقب گرفت و بیش از300 شهید و 800 مجروح برجای گذاشت.
اندیمشک به پاس ایستادگی و پایمردی مردم سرافرازش شهر« لاله های سرخ» لقب گرفت تا برای همیشه در حقیقت تاریخ ایران و جهان، چونان ستارهای پر فروغ بدرخشد و پیام آور ایستادگی و رشادت مردمان غیورش باشد.