ویران‌شهری؛ روی تاریک تفکیک اقتصادی و اجتماعی پایتخت‌های اروپایی

موضوع پیچیده و در حال گسترش جداسازی شهری در اروپا، بیش از پیش مورد توجه قرار گرفته است. پایتخت‌های اروپایی هر روز افراد بیشتری را به خود جذب می‌کنند و این امر زمینه‌ساز بروز تفکیک اقتصادی و اجتماعی در اشکال مخلتف می‌شود که نتیجه آن تحقق مفهوم «ویران‌شهر» است.

ویران‌شهری؛ روی تاریک تفکیک اقتصادی و اجتماعی پایتخت‌های اروپایی

مشکلات جداسازی شهری در سال‌های اخیر بدتر شده است زیرا انواع مختلف تفکیک در چیدمان شهری از جمله تفکیک فضایی، اجتماعی‌اقتصادی، فرهنگی و آموزشی در هم تنیده شده‌اند. جوامع «دیستوپیایی» یا ویران‌شهرها معمولاً واقعیت‌های اجتماعی‌سیاسی معاصر را منعکس می‌کنند و بدترین سناریوها را به عنوان هشدارهایی برای تغییرات اجتماعی یا احتیاط ضروری بیان می‌کنند. در این جوامع همواره نگرانی‌هایی در مورد موضوعات اجتماعی و سیاسی در بین مردم وجود دارد و شهروندان در یک حالت نامناسب زندگی می‌کنند، تحت نظارت دائمی هستند یا هراس از دنیای خارج دارند. در حال حاضر اخبار مربوط به گرم شدن سیاره، تغییرات آب و هوایی و وضعیت نگران‌کننده محیط زیست، همیشه بخشی از گفتگوهای شهروندان به‌ویژه جوانان است. اینکه چگونه زنده خواهیم ماند چنان با زندگی روزمره گره خورده است که شهروندان ناگزیر، آگاهانه یا ناخودآگاه، آینده خود و چگونگی وضعیت زمین را زیر سوال می‌برند.

ریشه شناسی کلمه دیستوپیا

دیستوپیا با ریشه یونانی به معنی بد، به جامعه‌ای گفته می‌شود که متضاد مدینه فاضله است. مدینه فاضله، جامعه‌ای ایده آل بدون جنایت، خشونت و فقر است و دیستوپیا یا همان ویرانشهر، نقطه مقابل آن است و با ترس، پریشانی، حاکمیت نالایق، فجایع زیست‌محیطی و سایر مشخصات این چنینی همراه است. مضامین معمول یک ویرانشهر شامل تسلط کامل بر افراد یک جامعه از طریق استفاده از تبلیغات، دنبال کردن یک هدف دست‌نیافتنی، از بین رفتن کامل فردیت و اعمال فشار برای پیروی است.

تأثیر سیاست و اقتصاد در شکل‌گیری تفکیک

ویران‌شهرها اغلب مملو از دیدگاه‌های بدبینانه نسبت به طبقه دولتی است که بی‌توجه به شرایط و وضعیت جامعه هستند. ساختارهای اقتصادی ویران‌شهرها حاکی از موضوع دوگانگی اقتصادهای برنامه‌ریزی شده در مقابل اقتصادهای بازار آزاد است. ویران‌شهرهایی که درگیر تفکیک اقتصادی یا سیاسی هستند، با وجود فراوانی منابع، توده‌ی مردم را از کار معنادار محروم کرده است. عملاً همه مردم از کار خود ناراضی هستند و فقط تعداد کمی از گروهی خاص می‌توانند در پست‌های مناسب مشغول به کار شوند. بنابراین منشأ بعضی از ویران‌شهرها مربوط به وضعیت اقتصادی نابسامان آنها است. اقتصاد سرمایه‌داری که در آن شرکت‌های بزرگ خصوصی و غیرپاسخگو در تنظیم سیاست و تصمیم گیری‌ها نقش دارند، یکی از نمونه اقتصادهای آسیب‌رسان در ویران‌شهرها است.

در ادامه به چهار شهر از پایتخت‌های اروپا که با چالش تفکیک و مسئله «ویران‌شهری» دست و پنجه نرم می‌کنند اشاره می‌شود و اشکال جداسازی در این شهرها بر مبنای مطالعات آکادمیک بررسی می‌شود.

استکهلم، سوئد

از سوئد اغلب با عنوان کشور برابری‌ها نام برده می‌شود، اما استکهلم شهری با بیشترین تفکیک ثروت و فقر هم در مقیاس خرد و هم در مقیاس کلان است. مناطق خاصی در استکهلم وجود دارد که فقط ثروتمندان می‌توانند آنجا زندگی کنند و مناطق خاصی برای زندگی افرادی با منابع محدود یا حتی فقر در نظر گرفته شده است. تحقیقات آکادمیک نشان می‌دهد که استکهلم بر اساس معیار ثروت و فقر، به دلیل تعداد کم مسکن اجتماعی و دسترسی بسیار سخت به بازار مسکن، در صدر «تفکیک» در اروپا قرار دارد. مقرون‌به‌صرفه بودن در رأس مشکلات شهروندان استکهلم است و بسیاری خواستار تغییر در قیمت خانه‌ها و آپارتمان‌های خود هستند. به طور کلی، فرد باید در آغاز سن جوانی از خانواده جدا شود و برای خود زندگی مستقل تشکیل دهد، ولی با میزان حقوقی که برای جوانان در نظر گرفته می‌شود این کار چندان امکان پذیر نیست. بسیاری از کسانی که می‌توانند در یک آپارتمان در استکهلم زندگی کنند، افرادی هستند که والدینشان مسکن آنها را تهیه می‌کنند و این امکان برای بسیاری از خانواده‌ها وجود ندارد. سیستم جایگزین برای خرید خانه که توسط شهرداری اداره می‌شود، افراد واجد شرایط را در صف انتظار که اغلب بسیار طولانی است قرار می‌دهد. این زمان برای دریافت آپارتمان در مرکز استکهلم، تقریباً ۱۸ سال است به این معنی که شخصی که در سن ۱۸ سالگی به صف می‌پیوندد، در سن ۳۶ سالگی واجد شرایط دریافت آپارتمان خواهد بود.

به دلیل وضعیت مسکن در استکهلم، مشکل بزرگ موسوم به هموفیلی اجتماعی‌اقتصادی وجود دارد. هموفیلی به این معنا که مردم بیشتر با اعضای گروه اجتماعی‌اقتصادی هم‌رده خود تعامل دارند. این موضوع برای افرادی که در مناطق فقیرتر رشد می‌کنند، مضراتی دارد و فرصت‌های کمتری برای اشتغال و بهره‌گیری از امکانات رفاهی‌اجتماعی ایجاد می‌کند و ساکنین این مناطق را به سمت فعالیت‌های مجرمانه سوق می‌دهد. از نظر آنها، ارتکاب جرم تنها راه رسیدن به جایگاهی است که در سبک زندگی دیگران می‌بینند. هموفیلی، ذهنیت «ما» در برابر «آنها» را تقویت می‌کند، بی‌اعتمادی را بین مردم حومه‌های مختلف رواج می‌دهد و بی‌اعتمادی به نهادهای قانونی یا سیاسی را افزایش می‌دهد.

در گذشته، شهرداری استکهلم و دولت ملی تلاش کرده‌اند تا با این وضعیت مقابله کنند که تمرکز آن بیشتر بر تحصیل و مهاجرت است. برای مثال آن‌ها قانونی وضع کردند که مهاجران را از زندگی یا نقل مکان به مناطق ویژه منع می‌کند، مناطقی که قبلاً درصد بالایی از مهاجران در آنجا زندگی می‌کردند. اگر مهاجران در آن مناطق ساکن می‌شدند، حمایت اقتصادی خود را از دست می‌دادند. حتی اگر این سیاست باعث کاهش ایجاد یک جامعه موازی یا تفکیک در جامعه شود، هیچ کمکی به حل مشکل موجود نمی‌کند.

برلین، آلمان

در برلین شرقی و غربی، بخش صنایع از هر دو دولت حمایت مالی دریافت می‌کردند. با سقوط جمهوری دموکراتیک آلمان در سال ۱۹۸۹، این حمایت‌های دولتی با انگیزه سیاسی ناپدید شد و فرآیند صنعتی‌زدایی به‌ویژه در شرق اجرا شد. این امر منجر به نرخ بالای بیکاری و پایین‌ترین تولید ناخالص داخلی در بین کلان‌شهرهای اروپایی در مقایسه با میانگین کل کشور شد. با این وجود، برلین امروز شهری است که به خوبی منسجم است، حمل‌ونقل عمومی مقرون‌به‌صرفه و حتی رایگان برای کودکان مدرسه دارد اما با این حال، مناطق تفکیک شده با زیرساخت‌های ضعیف‌تر نیز همچان وجود دارد. تفکیک اجتماعی و فرهنگی در برلین یک مشکل دائمی است که جنبه‌های مختلف زندگی شهری را تحت تأثیر قرار می‌دهد.

جداسازی در بعضی محله‌ها، منجر به شکل‌گیری «جوامع موازی» اجتماعی و فرهنگی شده است که در آن گروه‌های خاصی تمایل به حفظ موقعیت خود دارند و این امر، منجر به از بین رفتن یکپارچگی و تبادل محدود بین گروه‌های مختلف اجتماعی و فرهنگی می‌شود و ارزش املاک و مستغلات را در بعضی محله‌ها به شدت افزایش می‌دهد. این تفکیک در مدارس نیز تأثیر گذاشته و کودکان را تحت تأثر اعیان گرایی قرار می‌دهد. کودکان در مدارس ابتدایی، تنها با هم سطح‌های خود در ارتباط هستند و تفکیک در مدراس خیلی بیشتر از محله‌های مسکونی اعمال شده است.

در بعضی مدارس فقط آلمانی‌ها حق تحصیل دارند و قومیت‌های دیگر تنها مجاز به تحصیل در مدارس از پیش تعیین شده هستند. در محله‌های شمالی، افراد از موقعیت‌های اجتماعی، آموزشی و مسکن بهتری برخوردار هستند. در نیمه شرقی این شهر بیشتر مهاجران زندگی می‌کنند و اجاره بها برای مسکن‌های قدیمی بسیار پایین‌تر از بقیه مناطق است. ساختمان‌های این منطقه از نوع ساختمان‌های پیش‌ساخته هستند که قدمت آنها به جمهوری آلمان برمی‌گردد و به همین دلیل هزینه کمی برای بازسازی آنها پرداخت می‌شود.

تفکیک اجتماعی همواره تفکیک فرهنگی را به دنبال دارد، در برلین شمالی، افرادی که نام خارجی دارند در پیدا کردن آپارتمان با مشکل مواجه می‌شوند و پناهندگان به ندرت می‌توانند در یک آپارتمان سکونت پیدا کنند. در برلین غربی نیز الگوی مشابهی وجود دارد، در حالی که در برلین شرقی جامعه بزرگی از مهاجرین زندگی می‌کنند.

تفکیک اجتماعی استفاده از مکان‌ها و نهادهای شهری در برلین ممکن است بر بازتولید آسیب‌ها در بین گروه‌ها و احتمالاً نسل‌ها تأثیر بگذارد. طبقه‌بندی‌های موجود حداقل برای یک نسل دیگر باقی خواهند ماند و ضروری است که سیاست‌گذاران برای مقابله با این مشکل تدابیری مانند سرمایه گذاری برابر در مؤسسات آموزشی و برنامه‌های اجتماعی اتخاذ کنند و یکپارچگی و تبادل فرهنگی را در تمام مناطق شهر ارتقا دهند. تنها یک رویکرد کل‌نگر می‌تواند بر جداسازی اجتماعی و فرهنگی در برلین در دراز مدت غلبه کند و جامعه‌ای فراگیر ایجاد کند که در آن همه کودکان از فرصت‌های برابر برخوردار باشند.

فرانسه، پاریس

پاریس نه تنها مورد بازدید گردشگران قرار می‌گیرد، بلکه دانشجویان بسیاری از سراسر فرانسه و دیگر کشورها به این شهر مهاجرت می‌کنند که همه آنها به دنبال آپارتمان‌های مقرون‌به‌صرفه هستند. به همین دلیل، بسیاری از مردم در حال نقل مکان به بانلی‌ها (مناطق حومه شهر) هستند، زیرا اجاره‌بها در داخل شهر به شدت افزایش یافته است و همین امر باعث پیدایش تفکیک فضایی شده است و امکان رسیدن از حومه شهر به مرکز، فقدان برخی از امکانات مهم، حتی گاهی اوقات کمبود مراقبت‌های پزشکی را به دنبال داشته است.

خانواده‌های ثروتمندی که می‌توانند اجاره‌بها را در پاریس بپردازند، می‌توانند آموزش‌های فرهنگی و مدرسه‌ای بهتری به فرزندان خود ارائه دهند و در نهایت این کودکان می‌توانند در آینده مشاغل بهتری داشته باشند. تفکیک نژادی نیز در پاریس بسیار مشکل ساز است که نتیجه نژادپرستی و جداسازی فرهنگی است. در عوض، بانلی‌ها اغلب به عنوان مکان‌های بد و پر از خشونت تعریف می‌شوند و ساکنان این محله‌ها را برای ورود به بازار کار با مشکل مواجه می‌کنند. این تبعیض به ویژه مهاجران را تحت تأثیر قرار می‌دهد که بیش از نیمی از ساکنان حومه شهر را تشکیل می‌دهند. دولت شهر پاریس در تلاش است با خرید بعضی از آپارتمان‌های مرکز شهر و تبدیل آن‌ها به مسکن اجتماعی، با «اصالت‌گرایی»، تصرف شهر توسط افراد تحصیل‌کرده و ثروتمندتر مقابله کند.

مادرید، اسپانیا

شهر پر جنب و جوش مادرید، غنی از آثار فرهنگی و اهمیت تاریخی، اکنون در حال مبارزه با مسئله جداسازی اجتماعی‌اقتصادی است که بافت اجتماعی محله‌های متنوع آن را تهدید می‌کند. این نابرابری‌ها در الگوهای مسکن مشهودتر است، به طوری که بعضی از محله‌ها به مناطق ثروتمند تبدیل شده‌اند و بعضی دیگر با چالش‌های اقتصادی دست‌وپنجه نرم می‌کنند. در عین حال که مادرید به عنوان یک شهر جهانی به تکامل خود ادامه می‌دهد و ساکنان ملی و بین‌المللی را به خود جذب می‌کند، شکاف فاحش بین ثروتمندان و فقرا به یک نگرانی اصلی برای سیاست‌گذاران، برنامه‌ریزان شهری و ساکنان شهر تبدیل شده است. یکی از محرک‌های جداسازی اجتماعی‌اقتصادی در مادرید، هزینه‌های بالای زندگی، به ویژه در مرکز شهر است. از آنجایی که آپارتمان‌های لوکس و کسب‌وکارهای مجلل در مناطقی مانند سالامانکا و چامبری شکوفا می‌شوند، ساکنان کم‌درآمد به حومه‌ها می‌روند که مسکن مقرون‌به‌صرفه‌تر است، اما امکانات رفاهی و فرصت‌های شغلی کمیاب است.

این تقسیم فضایی شکاف اجتماعی را تشدید می‌کند و حس واضحی از نابرابری ایجاد می‌کند. در پاسخ به چالش جداسازی، موجی از جنبش‌های مردمی و ابتکارات اجتماعی در مادرید به وجود آمده است که به رفع نیازهای محلی شهروندان کمک می‌کنند و خواستار تقویت گفتگو بین ساکنان و سیاست گذاران هستند تا اطمینان حاصل شود که صدای افرادی که بیشتر تحت تأثیر جداسازی شهری هستند شنیده می‌شود. جنبش‌های مختلف با جداسازی جنسیتی مقابله می‌کنند و مهاجران را از حقوق خود در مورد مسکن و آموزش آگاه می‌کنند.

بعضی از گروه‌ها، مانند اتحادیه مستاجرین مادرید از سیاست‌هایی حمایت می‌کنند که مسکن مقرون‌به‌صرفه، بهبود زیرساخت‌های عمومی و افزایش سرمایه گذاری در آموزش و مراقبت‌های بهداشتی در مناطق محروم را در اولویت قرار می‌دهند. همکاری بین جنبش‌های مردمی و احزاب سیاسی محلی که می‌تواند نگرانی‌ها و ایده‌ها را مستقیماً به شورا مطرح کند، یک راه مؤثر برای دستیابی به هدف کاهش تفکیک است.

دولت شهر مادرید موضوع مبرم جداسازی اجتماعی‌اقتصادی را پذیرفته و اقدامات مختلفی را برای رسیدگی به معضل روبه‌رشد شهری انجام داده است. پروژه‌های تأسیس و به‌روزرسانی پارک‌ها، میادین عمومی و شبکه‌های حمل‌ونقل از جمله این اقدامات با هدف تلاش برای ایجاد محیط‌های قابل زندگی‌تر و کاهش موانع فیزیکی است که به تفکیک اجتماعی‌اقتصادی منجر می‌شوند.