فوتبال خونمان کم شده!

فوتبال خونمان کم شده!

علیرضا نجمی/ در این مدت هر روز با بی میلی و بی رغبتی خاصی سراغ سایت ها و خبرگزاری ها رفتیم و قسمت های مربوط به پخش زنده و نتایج را دنبال کردیم... نه خبری از پخش زنده ای بود و نه نتایج خاص و دندان گیری. سراغ جدول لیگ های مختلف هم که می رفتیم گویا خاک مرده پاشیده بودند، تنها چیزی که غوغای این صنعت- هنر و فن را سبب میشد جا به جایی و نقل و انتقالات بازیکنان و فوتبالیست ها بود و به نوعی اوج کار دلالان. رُک و سر راست باید اعتراف کنیم فوتبال خونمان کم شد!... جام جهانی نزدیک است و لیگ ها هم نرم نرمک شروع شده اند، از جمله لیگ برتر فوتبال کشورمان که به شماره بیست و دو رسیده است. خواندن اخبار نقل و انتقالات تنها دلخوشی این روزهاست، از ستاره های نام آشنا گرفته تا بازیکنان معمولی که هر کدام در این نقل و انتقالات خبرهای خاص مربوط به خود را دارند و در این میان بازار حواشی داغ داغ است. یکی تازه از خارج از کشور آمده، یکی از کودکی عاشق و دلباخته فلان رنگ بوده و بعد در اتفاقی نادر و عجیب در تیمی با رنگ متضاد ظاهر می شود و به کل بی خیال عشق کودکی خود می شود و اصلاً مدیون هستید اگر گمان ساده ببرید که پول در این میان نقش داشته است، و یکی دیگه صبح در اصفهان و ظهر در تهران و تنه به تنه مارکوپو می زند... بگذریم، که طنز قضیه پر رنگ می شود و ماجرا بودار و دقیقاً به مثابه همین فوتبال وطنی به حاشیه ها دچار می شویم.

در این میان شاید حاشیه هم بد نباشند، اکثر قریب به اتفاق مردم و مخاطبین مستطیل سبز خصوصاً برخی رسانه ها و صد البته خود راقم سطور پیگیر حاشیه ها هستند، زیرا جذاب اند، زیرا چیزی اضافه بر سازمان آن شکل و شمایلی است که در قاب تصویر مشاهده می کنیم و از یک تیم در قامت مسمای تیم توقع داریم. حاشیه برخی موارد حتی به خرید های آنچنانی بازیکن و سرمربی هم کشیده می شود، خرید هایی چشمگیر و دهان پر کن که در ابتدای امر این سئوال را در ذهن متبادر می کند که این همه پول از کجا آمده است؟! اصلا چه کسی یا کسانی قرار است این پول ها را پرداخت کنند؟! نکند این همه کاراکتر آن سوی آبی که آورده ایم فردا پس فردایی با یک پرونده قطور به استقبال مان بیایند در انواع دادگاه ها؟ اصلا در گزینش و به خدمت گرفتن این بازیکنان و سرمربیان مسائل حقوقی در نظر گرفته شده است؟! قبول که اسامی دهان پر کن اند و جای هیچ حرف و حدیثی را باقی نمی گذارند ولی آیا به کارآیی آنان اطمینان دارید؟ کم نبوده اند تیم هایی پر ستاره و کهکشانی با سرمربیان فهیم و با سواد و معروف که کهکشان که هیچ به آسمان بالای سر خودشان هم نرسیده اند! فی الحال قصد آیه یأس خواندن ندارم با این سرمربیان پرتغالی و بازیکنان خارجی مختلف و لژیونرهایی که دوباره فیلشان یاد هندوستان که نه وطن افتاده، بلکه مرادم این است که این خارجیان با ما غریبه اند، نه شناختی از فرهنگ و اخلاقیات و عواطف ما دارند و نه شناختی از سطح فوتبال ما و برای یافتن این شناخت زمان لازم است، زمانی که به اشخاصی همانند برانکو داده شد و      سریع و فی المجلس با کسب چند باخت و تساوی بر طبل برکناری شان نکوبیدند. خصوصیات و ویژگی هواداران ما در این فوتبال نتیجه گرا بودن است و از آن سمت قضیه مدیران و سرپرستان تیم ها هم در پی جلب رضایت هواداران و مطمئناً به سرمربیان آن هم سرمربیانی که با آن همه اهن و تلپ و خاصه خرجی ها استخدام کرده اند، زمان نمی دهند چون می خواهند هوادار را راضی نگه دارند و در این بین حسای تیم های صنعتی جداست و زمان لازم و لوازم صبر را دارند ولی... بگذریم، مأیوستان نمی کنم، در هر حال به استقبال لیگ برتر کشورمان می رویم و لحظه لحظه اش را به تماشا می نشینیم، آری فوتبال خونمان کم شده است.