هوشنگ سیحون، معمار قصه‌های زنده ایران

به‌عنوان استاد، سیحون شاگردانش را به لمس خاک، بوییدن چوب و شناخت ریشه‌ها فرامی‌خواند. او معتقد بود هر یادمان باید هم قصه‌ای از گذشته بگوید و هم به زبان امروز سخن بگوید.

هوشنگ سیحون، معمار قصه‌های زنده ایران
به مناسبت سالروز تولد هوشنگ سیحون، معمار برجسته و طراح یادمان‌های ماندگار ایران، بار دیگر نام او در حافظه فرهنگی کشور زنده می‌شود؛ هنرمندی که بنا را نه‌تنها سازه‌ای فیزیکی، که موجودی زنده می‌دید.
 
سیحون معتقد بود: «بنا باید نفس بکشد؛ باید بازتابی از روح و شخصیت کسی باشد که یادش را زنده می‌کند.»
 
این نگاه را می‌توان در آرامگاه بوعلی سینا به‌روشنی دید؛ جایی که ستون‌های بلند، الهام‌گرفته از برج‌های کهن ایران، با هندسه‌ای مدرن درهم آمیخته‌اند تا روایتگر پیوند فلسفه، دانش و هنر باشند.
 
هوشنگ سیحون ۳۱ مرداد ۱۲۹۹ در تهران متولد شد. او نقاش، مجسمه‌ساز، استاد دانشگاه و مهم‌تر از همه، معمار بود. تحصیلات خود را در دانشکده هنرهای زیبای دانشگاه تهران آغاز کرد و سپس برای ادامه آموختن، راهی پاریس شد؛ جایی که آموخت چگونه معماری غرب را با ریشه‌های کهن ایرانی پیوند بزند.
 
به‌عنوان استاد، سیحون شاگردانش را به لمس خاک، بوییدن چوب و شناخت ریشه‌ها فرامی‌خواند. او معتقد بود هر یادمان باید هم قصه‌ای از گذشته بگوید و هم به زبان امروز سخن بگوید.
 
از آثار ماندگار او می‌توان به این یادمان‌ها اشاره کرد:
 
آرامگاه خیام در نیشابور؛ سازه‌ای از فولاد و بتن سفید که آسمان را به قلب بنا می‌کشاند.
 
آرامگاه کمال‌الملک در کنار خیام؛ بنایی ساده و صمیمی در ادای احترام به استاد نقاشی ایران.
 
بازسازی آرامگاه فردوسی در توس، اوایل دهه ۴۰.
 
آرامگاه نادرشاه در مشهد؛ بنایی با سنگ‌های سخت و احجام صُلب، درخور روح جنگجوی نادرشاه.
 
آرامگاه‌های باباطاهر، دهخدا و بناهایی چون ساختمان مرکزی بانک سپه و ساختمان‌های دانشگاه تهران.
 
پس از انقلاب، هوشنگ سیحون به کانادا مهاجرت کرد، اما در خطوط هر طراحی و در سایه‌روشن هر نقاشی‌اش، ایران حضور داشت. او در سال ۱۳۹۳ در ونکوور چشم از جهان فروبست.
 
امروز، بناهای سیحون همچنان زنده‌اند؛ دیوارها و ستون‌هایی که میان تاریخ و امروز گفت‌وگو می‌کنند و قصه‌هایی را بازگو می‌کنند که بر سنگ و آجر حک شده‌اند.