عشقت رسد به فریاد

عشقت رسد به فریاد

فاطمه مقدم/ مهر با هم معناهایش واژه ای پر بسامد در اشعار حافظ است و یکی از دلایل انتخاب مهر ماه برای بزرگداشت حافظ نیز تأکید بسیار او در دیوان اشعارش بر مهر و مهرورزی است. مهر معنایی دو پهلو دارد، عشق و پیمان. از سویی می توانیم بگوییم در سطح جامعه شناسانه مهر یعنی تأکید ‏بر نقاط اشتراک در عین شکیبایی بر تفاوت ها، چیزی که می تواند به انسجام اجتماعی و حس مثبت هم افزایی منجر شود، حسی که گمشده این روزهای جامعه ماست اما آیا می توان با استعانت از شعرهای حافظ و تأکید بسیار او بر مهر به این معنای مترقی که انسجام اجتماعی بر آن تکیه دارد دست یافت؟ و آیا جهانی که حافظ به مخاطبانش معرفی می کند جهان چند صدایی است؟

معنای مهم شعر حافظ برای ایران امروز ما گفت و گو است

استاد دانشکده ادبیات دانشگاه شیراز با اشاره به این که حافظ در ترغیب به مهرورزی همواره انتقادهای اجتماعی خود را نیز مطرح می کند گفت: تأکید بسیار حافظ بر حذف ریاکاری یا انتقادهای روشن و بی پرده او از ریاکاری خود نشانی از مهرورزی است.

دکتر سعید حسام پور با اشاره به این که ابتدا ما باید در جامعه ظرفیتی را ایجاد کنیم که ریاکاری در آن از میان برود افزود: جامعه ای که ریاکاری در آن متداول است نمی تواند به مهرورزی برسد و در این صورت انسجام اجتماعی شکل نخواهد گرفت.

وی ادامه داد: تا زمینه های ریاکاری از بین نرود مهر به کارکرد خود نخواهد رسید. به نظر من همه درد حافظ این است که تعلقات، چه مادی و چه معنوی باعث می شود که انسان ها با مهرورزی بیگانه شده و زمینه گسست در جامعه ایجاد شود.

این استاد دانشگاه تصریح کرد: اگر در جامعه زمینه های ریاکاری وجود داشته باشد مهرورزی از معنا تهی خواهد شد. تا تضادها و تناقض ها در جامعه حل نشود، انسجام که حاصل مهرورزی است به سرانجام مثبت نخواهد رسید.

حسام پور تأکید کرد: به عقیده من مهرورزی روی دیگر ریا ستیزی در اشعار حافظ است و عشق ورزی و ریاستیزی باید ‏در کنار هم در جامعه قرار بگیرد تا با ایجاد هم افزایی به انسجام جامعه منجر شود. ‏

وی در ادامه با تأکید بر این که کمتر شاعری به اندازه حافظ به مخاطبش احترام گذاشته است اضافه کرد: حافظ سعی می کند در جامعه گوش شنوا ایجاد کند و به افراد نگاه صفر و صدی نداشته باشد. در جامعه ما نیز اگر قرار است انسجام ایجاد شود نمی توانیم مردم را صفر و صد ببینیم یا با ما یا علیه ما!

این استاد دانشکده ادبیات و زبان فارسی شیراز مورد توجه بودن همیشگی شعر حافظ را به سبب نگاه توأم با احترام و پذیرش او نسبت به مخاطب دانست و گفت: حافظ در اشعارش به گفت و گو می پردازد و معنای مهم شعر حافظ برای ایران امروز ما گفت و گو است رمز گفت و گو نیز داشتن گوشی شنوا برای شنیدن و بعد درک طرف مقابل است. حافظ خود را مبرا از عیب نمی داند و بارها در اشعارش اعترافی به عیب های خود می کند. از این رو داشتن عیب را برای مخاطب خود نیز ننگ نمی شمارد. همین باعث جذب مخاطب و اعتماد همیشگی به اشعارش تا کنون بوده است.

حسام پور عنوان کرد: یکی از ویژگی های دیگر شعر حافظ خود اتهامی است که می گوید من نیز فلان اشتباه را دارم  و با ریاکاری ‏عیبش را نمی پوشاند و وقتی که پذیرفت خودش هم ممکن است در دام اشتباه بیفتد به گفت و گو با ‏مخاطب برمی خیزد آن هم نه از جایگاه رفیع شاعری فرهیخته که بر کرسی بلند دست نیافتی نشسته و ‏مخاطب را نصیحت می کند بلکه از جایگاهی کاملاً انسانی. به نظر من بهره جستن از شعر حافظ بهترین راه برای حل کردن مشکلاتی است که بر سر ‏راه انسجام در جامعه وجود دارد. ‏

حسام پور در ادامه با طرح این سئوال که مخاطب امروز چرا به شعر حافظ توجه بیشتری نشان می دهد؟ تصریح کرد: حافظ یکی از رمزهای ارتباط را که همراهی و برابری است در جهان شعری خود رعایت می کند. رمز موفقیت شعر حافظ درک عمیق او از انسان است. حافظ روبه روی مخاطب خود می نشیند و با او گفت و گو می کند. از او پرسش می کند و جواب می دهد و گاه حتی پرسش خود را نقد می کند و این شیوه گفت و گوست.

این استاد دانشگاه در پایان خاطر نشان کرد: ما بدون انگ اتهام زنی به دیگران باید زمینه های ریاکاری در جامعه را از بین ببریم و تنها به این ‏صورت است که مهرورزی و انسجام در کشور زمینه رشد و نمو پیدا می کند ‏البته مهرورزی و تفاهم این طور نیست که هر که هر چه گفت دیگری «نه» نگوید بلکه تفاهم یعنی به رسمیت شناختن تفاوت ها.

وی ادامه داد: در جامعه کنونی نیز مصداق این موضوع وجود دارد اگر نسل امروز با تفاوت هایش درک شود و از جایگاه بلند نیز با عقاید و خواسته هایش برخورد نشود مقابل من نسل پیشین قرار نخواهد گرفت. اگر ما از منظری بلند به چشم یک خطاکار به آن ها نگاه کنیم حتی بهترین حرف ها و توصیه های ما را بر نمی تابند. این برابری در نگاه شرط اول گفت و گو است و طبیعتاً شرط مقدماتی مهرورزی است که حافظ به خوبی از پس آن برآمده و به همین سبب است که شعر او از پس اعصار همچنان پر مخاطب است.

در دنیای شعر حافظ هر فرهنگی می تواند صدای خود را بشنود

دانشیار زبان و ادبیات فارسی دانشگاه شیراز نیز یکی از ویژگی ها مورد اتفاق نظر حافظ پژوهان را چند معنایی بودن اشعار حافظ خواند و گفت: می توان این چند معنایی را به چند صدایی نیز تعبیر کرد.

دکتر جواد دهقانیان در ادامه به ریشه یابی چند صدایی در شعر حافظ پرداخت و افزود: دلایل متعددی وجود دارد که شعر حافظ، شعری چند صدا یا چند معناست. مهم ترین دلیل ادبی آن نوع واژه گزینی حافظ و کاربرد صنایع ادبی خاص از قبیل انواع ایهام است که باعث شده شعر حافظ معانی متعددی را داشته باشد اما سوای معنای لفظی به دلیل این که حافظ از آبشخورهای متعددی چون عرفان اسلامی، اصول شریعت و حتی دین کهن زرتشتی بهره می جست و جمع این منابع با تفکرات سیاسی و اجتماعی خاص حافظ باعث شده او از کلمات حداکثر ظرفیت را بگیرد و آن ها را در محوری قرار دهد که معانی متعددی از ان ها استنباط شود.

دهقانیان با بیان این که یکی از مفاهیمی که در عرفان اسلامی و در دین به آن اشاره شده مسأله درک حضور و پذیرش دیگری خواند و افزود: در اشعار حافظ نیز تأکید بسیاری بر درک حضور دیگری دیده می شود همان طور که در مهم ترین آبشخور فکر حافظ یعنی قرآن نیز خطاب ها در بیشتر آیات «ایها الناس» است و کل انسان ها را دربر می گیرد.

وی ادامه داد: در اشعار حافظ هر فرهنگی می تواند خود را در آن ببیند و به معنی واقعی کلمه می تواند صدای خود را در شعر حافظ بشنود. وقتی حافظ می گوید: «جنگ هفتاد و دو ملت همه را عذر بنه/ چون ندیدند حقیقت ره افسانه زدند» در کالبد شکافی این بیت یک بینامتنیتی از مذهب های مختلف را می توانیم ببینم که به پذیرش تکثر و صداهای مختلف اشاره دارد. اشاره به هفتاد و دو ملت از این حدیث نبوی بر می آید که پیامبر می فرمایند بعد از من امتم به هفتاد و دو ملت تقسیم می شوند و تنها یکی از آن ها رستگار خواهد بود. حافظ اندیشه فردی و عرفانی خود را با این حدیث ممزوج می کند و می گوید هر هفتاد و دو فرقه می توانند جزو کسانی باشند که حقیقت را ندیده اند، حال چرا یکدیگر را نمی پذیرید و تصور می کنید حقیقت نزد شماست و در نزد دیگری نیست.

وی افزود: در شیراز عصر حافظ ادیان مختلف در کنار هم زندگی می کردند و لازمه زیستن در چنین جامعه ای پذیرش فرهنگ های مختلف و کنار آمدن با آن ها بود که من این را نوعی مهرورزی به کل عالم بشریت و انسان می بینم که همه افراد با تفاوت هایشان در این جامعه پذیرفته هستند.

دهقانیان با اشاره به این که برداشت های مختلف از شعر حافظ همان چند صدایی است، خاطرنشان کرد: انسانی که در شعر حافظ بیان می شود انسانی است که همه افراد می توانند با او هم نوایی کنند مثلا به کار بردن تعبیر «من» که تعبیری مستبدانه دارد و در شعر حافظ من انسانی است، نظیر این شعر «آسمان بار امانت نتوانست کشید / قرعه فال به نام من دیوانه زدند». این من شخص حافظ نیست بلکه تمامی پیروان ادیان ابراهیمی را می تواند شامل شود.