تجربههای موفق نوسازی اصولی بافت فرسوده؛ از سئول تا استانبول
شهرهای پیشرو در جهان با ارائه و اجرای رویکردهای نوین و جامع نوسازی و بازآفرینی بافتهای فرسوده، ضمن ارتقای کیفیت محیط زیستی، میراث فرهنگی و توسعه اقتصادی را نیز تضمین میکنند.

روند فرسایش بافتهای شهری در بسیاری از شهرهای جهان به یکی از چالشهای اساسی در حوزه مدیریت شهری تبدیل شده و ضرورت بازنگری در سیاستهای نوسازی شهری را بیش از پیش نمایان کرده است. شهرهای پیشرو در جهان با بهرهگیری از رویکردهای نوین، جامع و پایدار، برنامههایی را برای بهسازی و نوسازی بافتهای فرسوده طراحی و اجرا کردهاند که ضمن ارتقای کیفیت محیط شهری، به حفظ میراث فرهنگی، مشارکت اجتماعی و توسعه اقتصادی نیز توجه دارند.
برنامههای یکپارچه نوسازی شهری
شهرهایی همچون گنت در بلژیک و دوسلدورف در آلمان نمونههایی موفق از اجرای برنامههای نوسازی شهری یکپارچه هستند که با تلفیق بهسازی مسکن، توسعه زیرساختهای سبز و مشارکت اجتماعی، به نتایج چشمگیری دست یافتهاند. برنامه نوسازی شهری گنت با تمرکز بر محلههای محروم و با هدفگذاری بلندمدت در حوزه پایداری، توانسته بیش از ۱۰ هزار نفر از ساکنان را در فرایند نوسازی مشارکت دهد. ایجاد پارکها، باغهای شهری و فضاهای پیادهرو از جمله اقدامات این برنامه است که کاهش وابستگی به خودرو و افزایش اشتغال محلی را در پی داشته است.
در دوسلدورف، پروژه «بازآفرینی حاشیه شهر» با هدف احیای مناطق پیرامونی شهری، توسعه کاربریهای ترکیبی، بهبود حملونقل عمومی و ایجاد کریدورهای سبز را در دستور کار قرار داده است. این اقدامات نهتنها منجر به کاهش آلایندهها شده، بلکه با مشارکت فعال ذینفعان، زمینهساز رونق اقتصادی در این مناطق نیز شدهاند.
بازآفرینی شهری جامع و پایدار
بازآفرینی شهری جامع و پایدار، فراتر از نوسازی فیزیکی، به احیای پیوندهای اجتماعی، ارتقای کیفیت زندگی و حفظ هویت فرهنگی محلهها کمک میکند. هنگکنگ با حجم بالای ساختمانهای قدیمی و فرسوده، نیازمند رویکردی بود که نهتنها به بازسازی فیزیکی توجه کند، بلکه ابعاد اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی نوسازی را نیز در نظر بگیرد. بیش از ۴۰۰۰ ساختمان در این شهر بیش از ۵۰ سال عمر دارند و هر سال حدود ۵۰۰ ساختمان دیگر به این فهرست افزوده میشود. این وضعیت، تهدیدی برای ایمنی عمومی و کیفیت زندگی ساکنان محسوب میشود.
دولت هنگکنگ در پاسخ به این بحران، با تدوین «راهبرد نوسازی شهری» رویکردی جامع و دولتی را برای مقابله با فرسودگی شهری اتخاذ کرده است. این راهبرد که بر چهار محور اصلی بازسازی، بازتوانی، باززندهسازی و حفظ میراث فرهنگی (استراتژی ۴R) استوار است، تلاش دارد تا با در نظر گرفتن منافع همه ذینفعان از جمله سازمانهای دولتی، بخش خصوصی، سازمانهای مردمی و ساکنان محلی، فرایند نوسازی را به شکلی متوازن و پایدار پیش ببرد.
بازسازی به معنای تخریب و نوسازی ساختمانهای فرسوده با رعایت اصول طراحی پایدار و بهینهسازی استفاده از زمین است. بازتوانی، بر تعمیر و نگهداری ساختمانهای قدیمی تمرکز دارد تا عمر مفید آنها افزایش پیدا کند و از تخریب غیرضروری جلوگیری شود. باززندهسازی، با هدف احیای فضاهای عمومی، فرهنگی و اجتماعی تلاش میکند تا روح تازهای به محلههای فرسوده ببخشد. حفظ میراث نیز به حفاظت از بناها و محوطههای تاریخی و فرهنگی اختصاص دارد تا هویت شهری در فرایند نوسازی حفظ شود.
سازمان نوسازی شهری بهعنوان سازمان اجرایی اصلی، پروژههای نوسازی را طراحی و اجرا میکند. فرایند تصمیمگیری در این راهبرد، بر پایه مشورت عمومی و منطقهمحور بودن استوار است. تشکیل مجامع مشورتی منطقهای بستری برای گفتوگوی مستقیم میان شهروندان و مسئولان فراهم کرده است و به برنامهریزی دقیقتر و متناسب با نیازهای هر منطقه کمک میکند.
در این چهارچوب، طراحیهای سازگار با محیط زیست، بهبود بهرهبرداری از زمین، توسعه شبکه حملونقل و ارتقای امکانات اجتماعی مورد توجه قرار گرفتهاند، همچنین با ارائه کمکهای مالی و فنی برای نگهداری ساختمانها، از تخریب غیرضروری جلوگیری و سیاستهای جبران خسارت و اسکان مجدد برای مالکان و مستأجران اجرا میشود.
دولت هنگکنگ حمایتهای گستردهای را برای تسهیل اجرای پروژهها در نظر گرفته است. تأمین سرمایه اولیه، اعطای کمکهای بلاعوض، بخشش حق بهرهبرداری از زمین و تأسیس صندوق اعتماد نوسازی شهری از جمله ابزارهایی هستند که ریسک سرمایهگذاری را کاهش میدهند و مشارکت بخش خصوصی را تسهیل میکنند، همچنین مراکز منابع ساختمانی به مالکان ساختمانها خدمات مشاورهای و فنی ارائه میدهند تا فرایند بازتوانی با کیفیت و ایمنی بیشتری انجام شود.
اجرای این راهبرد با اصولی چون جبران منصفانه، مشارکت سازمانهای مختلف، تشکیل مجامع مشورتی منطقهای، ارزیابیهای اجتماعی، تأسیس صندوق حمایت از نوسازی شهری و شفافیت در حکمرانی همراه است. این راهبرد با تأکید بر شفافیت، پاسخگویی و مشارکت عمومی، تلاش دارد تا نوسازی شهری را از یک فرایند فقط فیزیکی به یک حرکت اجتماعی و فرهنگی تبدیل کند. این راهبرد نهتنها به بهبود زیرساختها و ارتقای ایمنی شهری کمک میکند، بلکه با حفظ هویت تاریخی و تقویت پیوندهای اجتماعی، مسیر توسعه شهری را به سوی آیندهای پایدار و انسانی هدایت میکند.
مشارکت بخش خصوصی و مدلهای مالی نوآورانه
تجربه شهرهایی همچون سنگاپور، سئول و واشنگتن دیسی نشان میدهد که موفقیت در نوسازی شهری، نیازمند مشارکت فعال بخش خصوصی در کنار سرمایهگذاری عمومی است. این شهرها با طراحی مدلهای مالی نوآورانه، توانستهاند منابع مالی را به شکل مؤثر بسیج کنند و پروژههای نوسازی را با اهداف اجتماعی و اقتصادی همسو سازند.
در سنگاپور، همکاری راهبردی میان دولت و بخش خصوصی در قالب برنامهریزی جامع، فروش رقابتی زمین و کنترل توسعه، موجب تبدیل مناطق فرسوده به قطبهای اقتصادی شده است. دولت با تأمین زیرساختها و کاهش ریسک سرمایهگذاری، زمینه را برای ورود سرمایهگذاران خصوصی فراهم کرده و در عین حال، اهداف طراحی شهری و بهرهبرداری بهینه از زمین را نیز محقق ساخته است.
نوسازی شهری در سنگاپور، بخشی از راهبرد کلان توسعه ملی است که تحت نظارت هیأت توسعه مسکن و اداره بازآفرینی شهری اجرا میشود. این کشور با محدودیت شدید زمین، به بازآفرینی فضاهای شهری بهعنوان ابزاری برای ارتقای بهرهوری، کیفیت زندگی و حفظ محیط زیست نگاه میکند. پروژههایی همچون بازطراحی منطقه بندرگاه و نوسازی محله قدیمی تیونگ باهرو، نمونههایی از تلفیق معماری مدرن با حفظ میراث فرهنگی هستند.
سنگاپور با بهرهگیری از فناوریهای هوشمند، طراحی مبتنی بر داده و مشارکت عمومی از طریق پلتفرمهای دیجیتال، توانسته است نوسازی شهری را به فرایندی هوشمند، مشارکتی و آیندهنگر تبدیل کند. در این مدل، دولت نقش راهبر و تنظیمگر را ایفا میکند، در حالی که بخش خصوصی و جامعه مدنی در اجرا و بهرهبرداری نقش کلیدی دارند.
سئول با اجرای برنامه «معامله نوین بازآفرینی شهری»، سرمایهگذاری گسترده دولتی را با مشارکت بخش خصوصی و مردم تلفیق کرده است. مراکز پشتیبانی بازآفرینی شهری در این شهر، نقش واسطهگر را میان دولت، سرمایهگذاران و ساکنان ایفا میکنند و با تقویت مشارکت مردمی، رویکردی از پایین به بالا را جایگزین سیاستهای متمرکز کردهاند.
سئول با اجرای این برنامه توانسته است الگوی جدیدی از نوسازی شهری را معرفی کند که بر پایه مشارکت چندجانبه و توسعه پایدار بنا شده است. این برنامه، پاسخی به چالشهای ناشی از رشد سریع شهری، فرسودگی زیرساختها و نیاز به بازتعریف رابطه میان شهروندان و محیط شهری است. دولت کره جنوبی با اختصاص بودجهای بالغ بر یک تریلیون وون در سال، نقش محرک اولیه را در این فرایند ایفا کرده و زمینه را برای ورود سرمایهگذاران خصوصی و مشارکت مردمی فراهم ساخته است.
در این مدل، دولت با سرمایهگذاری اولیه در زیرساختها، بهبود خدمات عمومی و تثبیت بازار مسکن، ریسک سرمایهگذاری را برای بخش خصوصی کاهش داده و انگیزههای اقتصادی لازم برای ورود به پروژههای نوسازی را فراهم کرده است، همزمان با ایجاد مشوقهایی همچون تسهیلات مالیاتی، انعطاف در مقررات ساختوساز و تسهیل فرایند صدور مجوز، مشارکت توسعهدهندگان خصوصی را تقویت کرده است. آنچه تجربه سئول را متمایز میسازد، تأکید ویژه بر مشارکت مردمی و رویکرد از پایین به بالا در طراحی و اجرای پروژههاست.
مراکز پشتیبانی بازآفرینی شهری در محلههای هدف تأسیس شدهاند که نقش واسطهای میان دولت، بخش خصوصی و ساکنان ایفا میکنند. این مراکز با برگزاری جلسات مشورتی، کارگاههای آموزشی و فعالیتهای فرهنگی، زمینهساز گفتوگوی اجتماعی و همفکری در فرایند نوسازی شدهاند. ساکنان محلی نهتنها در شناسایی نیازهای منطقهای مشارکت دارند، بلکه در تصمیمگیریهای اجرایی نیز نقش فعالی ایفا میکنند. این سطح از مشارکت، موجب تقویت حس تعلق، افزایش اعتماد عمومی، ایجاد اشتغال، تقویت شبکههای اجتماعی و ارتقای کیفیت زندگی در محلههای نوسازیشده میشود.
در واشنگتن دیسی، استفاده از ابزارهایی همچون تأمین مالی از طریق افزایش ارزش زمین و تأمین مالی افزایشی مالیاتی، امکان جذب سرمایههای خصوصی برای پروژههای نوسازی را فراهم کرده است. این ابزارها با بهرهگیری از افزایش آتی درآمدهای مالیاتی، هزینههای زیرساختی اولیه را پوشش و ریسک مالی دولت را کاهش میدهند. پروژههایی با اهدافی چون تأمین مسکن مقرونبهصرفه، بهبود حملونقل عمومی و توسعه کاربریهای ترکیبی با مشارکت بخش خصوصی اجرا میشوند.
نمونه برجسته مدل نوسازی در این شهر، پروژه منطقه نیروی دریایی است که از یک منطقه صنعتی متروکه به یک قطب شهری پویا با کاربریهای مختلط تبدیل شده است. در این فرایند، شهرداری با همکاری سازمانهای غیرانتفاعی، توسعهدهندگان خصوصی و گروههای محلی، تلاش کرده است تا ضمن ارتقای زیرساختها و جذب سرمایه، از جابهجایی اجباری ساکنان و گسترش نابرابری جلوگیری کند. سیاستهایی همچون «حق بازگشت» برای ساکنان سابق، تخصیص واحدهای مسکونی مقرونبهصرفه و ایجاد فضاهای عمومی قابل دسترس، نشاندهنده تلاش برای حفظ عدالت اجتماعی در فرایند نوسازی هستند.
نوآوریهای مبتنی بر فناوری در حفظ میراث فرهنگی
حفظ میراث معماری در برنامههای نوسازی شهری، نقشی کلیدی در حفظ هویت تاریخی و فرهنگی شهرها ایفا میکند. بهرهگیری از فناوریهای نوین همچون هوش مصنوعی و یادگیری ماشین در سالهای اخیر، افقهای تازهای را در این حوزه گشوده است. این فناوریها امکان طراحی نماهای ساختمانی را فراهم کردهاند که ضمن بهرهگیری از سبکهای تاریخی، با بافت شهری موجود نیز هماهنگ هستند. چنین رویکردی، تلفیقی هوشمندانه از پیشرفتهای مبتنی بر فناوری و مسئولیتپذیری فرهنگی را رقم میزند و به توسعهای پایدار و متوازن کمک میکند.
نمونهای برجسته از کاربرد فناوری در حفظ میراث فرهنگی، پروژه بازسازی کلیسای نوتردام پاریس پس از آتشسوزی سال ۲۰۱۹ است. در این پروژه، فناوریهای مبتنی بر هوش مصنوعی نقش محوری در فرایند بازسازی ایفا کردند. اسکنهای لیزری LiDAR که سالها پیش از حادثه انجام شده بودند، اطلاعات دقیقی از ساختار معماری کلیسا فراهم کردند. با استفاده از مدلسازی اطلاعات ساختمان (BIM) مبتنی بر هوش مصنوعی، معماران و مهندسان توانستند با دقت میلیمتری، عناصر معماری همچون طاقها، مجسمهها و سنگکاریها را بازسازی کنند. الگوریتمهای تحلیل سازه نیز سناریوهای مختلفی همچون آتشسوزی، زلزله و بارگذاری را شبیهسازی کردند تا عناصر جدید بدون آسیب به اصالت بنا تقویت شوند.
آزمایشگاههای مجازی مبتنی بر هوش مصنوعی، در انتخاب مصالح سازگار و ترکیب آنها با استفاده از مدلهای پیشبینی فرسایش، نقش مؤثری ایفا کردند. این ترکیب فناوری و دقت هنرمندانه، نهتنها روند بازسازی را تسریع کرد، بلکه آرشیوی دیجیتال جامع از مراحل بازسازی برای استفادههای آتی فراهم آورد.
مشارکت اجتماعی و بازکاربری سازگار
مشارکت فعال جامعه در فرایند نوسازی شهری، یکی از عوامل کلیدی موفقیت این برنامههاست. نمونهای قابلتوجه در این زمینه، پروژه بازکاربری مجموعه صنعتی موزه کارخانه گاز در ترکیه است. این مجموعه که در گذشته بهعنوان کارخانه تولید گاز زغالسنگ برای بخش آسیایی استانبول فعالیت میکرد، پس از سالها تعطیلی، بهواسطه تلاشهای پیگیرانه فعالان محلی و حمایت شهرداری، به یک فضای فرهنگی و اجتماعی پویا تبدیل شد.
فرایند بازسازی با احترام به میراث صنعتی و حفظ ساختارهای تاریخی انجام شد؛ بهطوریکه ساختمانهای اصلی با حداقل مداخله مرمت شدند و فضاهای جدیدی برای فعالیتهای فرهنگی، هنری و اجتماعی به آن افزوده شد. طراحی داخلی مجموعه با استفاده از مصالح طبیعی و قابل بازیافت، نهتنها زیبایی محیط را حفظ کرد بلکه به پایداری زیستمحیطی نیز توجه داشت.
در حال حاضر این مجموعه شامل موزهها، گالریهای هنری، سالنهای اجرا، کتابخانه، کافهها و فضاهای باز برای گردهماییهای عمومی است. آنچه این پروژه را متمایز میکند، نهتنها احیای یک سایت صنعتی متروکه، بلکه افزودن آن به زندگی روزمره شهری از طریق تعامل با جامعه و خلق بستری برای تجربههای فرهنگی مشترک است. این نوع بازآفرینی نشان میدهد که نوسازی شهری میتواند فراتر از ساختوساز باشد و ضمن حفظ خاطره جمعی و هویت محله، بستری برای آیندهای پایدارتر فراهم کند.