نگاهی به پروژه خانه اوشا

اوشا برداشتی است نو از معماری، فرهنگ و زیستواری شهرکرد، گردنشینی با پیشینه هزاران ساله در پهنه ای سرد و پربارش در تلاقی ییلاقی کوچ دو ایل بزرگ بختیاری؛ جایی که خانه نه تنها آشیان آرامش و آسایش اهل خانه، بلکه به یمن میهمان نوازی دهکردی ها، مأوا و سرپناهی بوده برای خستگان خلیده پا در یخ و برف زاگرس و این همه داشته کهن، علاوه بر خواسته های تک تک اعضاء خانواده چهارنفری کارفرما، پشتوانه سترگی بود که ما را به الگوبرداری و تطابق هرچه بیشتر با فرهنگ معماری قدیمی دهکرد وا داشت.

نگاهی به پروژه خانه اوشا

اوشا بر دامن کوهپایه تهلیجان و پهلوی شرقی معبری با شیب تند که به سمت قله پیش می رود، پا گرفت که همین ویژگی و الزام به قانون شهرسازی، به عقب نشینی سه متری در آخرین تراز موجب شد بنا بجای فرم گیری در چهار طبقه مسطح مجزا، در هشت تراز با کاربری انحصاری تعریف شده و صد البته با پیوستگی سلسله وار همچون قلاع بختیاری تشکل و تشخص یابد. این تسلسل افقی اما بنابر محدودیت زمین و پهنه ساخت، اجباراً در نیم طبقات ولی با همان الگو از پیرنشین، بعنوان جزء عام تر بنا درمراودات و تعاملات با شهروندان، تا هشتی (لابی) و فضای تقسیم و پذیرایی و نشیمن و در آخر اتاق خواب بعنوان اندرونی و خصوصی ترین بخش سرا لحاظ شده است.

نیاز حرفه ای کارفرما بعنوان پزشک اطفال که ریشه ای فرهنگی تنیده در تارو پود این سرزمین دارد، یعنی پذیرش و دربازی سرای حکیم به روی بیماران رنجور و دردمند، خود تعریف کننده فضایی جدا در کنار پیرنشین شد.

حرکت عمودی از طریق پلکانی فشرده امکان دسترسی و ارتباط فضاها را در شش سطح از ورودی و لابی تا اتاق میهمان و سالن پذیرایی مهیا می کند و پس از آن دو راه پله مجزای درونی ارتباط پذیرایی و نشیمن و اتاق های خواب را فراهم می کنند. همین پیوستگی و در عین حال پختگی و تشخص فضاها در سطوح مجزا، مخاطب جستجوگر را در مسیری قرار می دهد که در هر مقطع با کیفیتی نو و کاربردی دیگرگونه مواجه شود که نتیجه اش پذیرش زیستن در حجم و شکست ساختار و نگاه به سکونت در قالب سطح است.

در این پیوستگی با توجه به استقلال فضاهای مرتبط و با در نظر گرفتن اقلیم بسیار سرد شهرکرد که اجباراً باعث کاهش سطح بازشوها گشته، اما سیلانی از روشنی و نور را نه تنها از دیواره ها بلکه هر جا میسر بوده از نورگیرهای سقفی در دل اوشا جاری کرده ایم. از دیگرسو هر جا که امکان بهرمندی از چشم انداز رو به فضای سبز و درختان مهیا بوده بازشوهای وسیع تعبیه شده اند.

آنچه که در منظر مخاطب غیرکاربر در رویارویی با اوشا می نشیند، نمایی است متفاوت که با طراحی صرف پوسته کمی فاصله گرفته و جلوه ای است منطبق بر عملکرد حجم های داخلی و نیازهای مختص به آنها که به مدد سنگ و کاهگل، شکوهی نو از معماری کهن دهکرد را به تصویر می کشد.

از دیگر سو ده ها دریچه از جنس آبگینه رو کرده به نور و روشنی ذهن مخاطب را به کاوش وا می دارد و آن چه این زیبایی را ممتد می کند، کشف نقشبندی شاه بیتی است به خط مورس که الفبایش قرابتی نزدیک با مشبک در معماری ایرانی دارد و در دل این دیوار سنگی چون مرواریدی می درخشد:

شد زغمت خانه سودا دلم / در طلبت رفت به هرجا دلم

در طلب زهره رخ ماه رو / می نگرد جانب بالا دلم

سوای سنگ و آهن و گل که زیبایی را به رخ می کشند، اوشا و چشم انداز غربی رو به پنجره های آن زمینه ای شد برای کاشت ده ها درخت در پهنه فضای سبز روبرو و دستمایه ارمغان سبزی، طراوت و سرزندگی برای اهالی محل.

همین نگاه سبز و دلدادگی به رستن و شکفتن ما را بر آن داشت که تعریفی دیگر از سبزینگی را در جای جای اوشا از پیرنشین و هشتی و پلکان ها تا پذیرایی و نشیمن و خواب ها و پشت بام وسعت دهیم.

مشخصات پروژه:

معمار اصلی: امید زمانی

همکار طراحی: محمد کازرانی

طراح منظر: مهدا جعفری فر

اجرا: امید زمانی

سازه: زینب فلکی

تأسیسات برقی: شرکت هوشمندسازی اورانوس

تأسیسات مکانیکی: بهمن سلیمان

گرافیک: سارا آذریان، مهدا جعفری فر

کارفرما: دکتر اسدالله فتحی پور

رده: مسکونی

زیربنا: ۶۸۰ مترمربع

مساحت: ۲۰۹ مترمربع

محل پروژه: شهرکرد، خیابان کاشانی

سال:

جایزه:

فینالیست جایزه معمار | ۱۴۰۲ | مسکونی تک واحدی

• تصاویر: حکیم حمادی