اقتصاد دایرهای؛ نگرشی نو به تخریب ساختمان
پیشرفت به سمت معماری پایدار نیاز به تغییرات جدید و پیوستهای در چارچوبهای ذهنی دارد که حفظ و استفاده مجدد از مواد و مصالح را بر تخریب اولویت میدهند؛ این نگرش میتواند اقتصاد دایرهای را در شهرها ترویج و مسیر حرکت به سوی آیندهای پایدار را هموار کند.
رویکرد صنعت ساختوساز به چرخه حیات مصالح و ساختمانها در حال تحول است. مدتهاست که این چرخه فرمول ساده «برنامهریزی، طراحی، ساخت و سرانجام تخریب» را دنبال میکند، اما با گذشت زمان، مفاهیم جدیدی نظیر بازیافت، جداسازی قطعات و مصالح، استفاده مجدد و تخریب دایرهای در این صنعت ظهور کرده است و بخشی از تحول تدریجی به سمت اقتصاد دایرهای در ساختوساز را شکل میدهد.
تحول در رویکرد صنعت ساختوساز موجب نزدیکتر شدن مراحل استفاده از ساختمانها و چرخه حیات آنها به واقعیت میشود. حقیقت این است که پس از تخریب، چرخه حیات مصالح همچنان ادامه دارد و این گذار از تخریب به سمت شیوههای متمرکز بر بازیافت و استفاده مجدد، تا سال ۲۰۳۰ میتواند نحوه رویکرد به فرایندهای ساختوساز، ساختمانها و بازار را بهطور اساسی دگرگون کند.
بحثهای زیادی پیرامون راهحلهای مرتبط با اهداف توسعه پایدار (SDGs) و کنفرانس اعضای کنوانسیون چهارچوب سازمان ملل متحد درباره تغییر اقلیم (COPs) وجود دارد که اهداف جدیدی را پیشنهاد میکنند و سناریوهای دشواری را ارائه میدهند. این قطعنامهها که بیشتر توسط اولویتهای کشورهای توسعهیافتهتر تنظیم میشوند، گاهی دورتر از واقعیتهای فوری و زندگی روزمره و مقیاس انسانی بسیاری از مردم به نظر میرسند، در این راستا، معماران و استودیوهای طراحی با چالش اجرای ابتکارات ملموس و شناسایی فرصتهای جدید در مقیاسی نزدیکتر به زندگی واقعی روبهرو هستند. اقداماتی همچون جداسازی ساختمان و بازمصرف مصالح، جایگزینهای قابل اجرا و پایداری را در بافتهای متنوع فراهم میکند؛ از مناطقی با منابع فراوان گرفته تا مناطقی که بازیافت یک ضرورت است.
با توجه به ماهیت در حال تحول صنعت ساختمان، بسیاری از قوانین و فرایندهای ساختمانی ممکن است بهزودی تغییر کنند و فرصتهای جدیدی برای مدیریت مواد و تجاریسازی ایجاد کنند. اگر روند کمبود منابع افزایش پیدا کند یا مقررات سختگیرانهتری بر مواد اولیه اعمال شود، معماران و طراحان میتوانند ساختمانهای موجود را به معادن ارزشمندی تبدیل کنند که میتواند آینده را از نو تعریف کند و نظم طراحی را معکوس سازد. در ادامه سناریوهای احتمالی و نحوه تأثیر آنها بر صنعت ساختوساز و معماری بررسی میشود.
قوانین و مقررات در آینده طراحی و ساختوساز دایرهای
تخریب ساختمانها هزینههای بیشماری را در بر دارد و میتواند پیامدهای اجتماعی منفی را تشدید کند، بهویژه در شهرهای بزرگ که مسکنهای مقرونبهصرفه کمیاب هستند. در پاسخ به این واقعیت، ایده جذابی با عنوان «دفاع از حق استفاده مجدد» در حال ظهور است. این ابتکار در اروپا در حال شکلگرفتن است و احتمال دارد با قرار دادن بازسازی و بازمصرف مواد در صدر اولویتها، به ایجاد انگیزههایی در سیاستهای عمومی منجر شود. شهرها میتوانند با انجام این کار، از پتانسیل کامل ساختمانهای عمومی و خصوصی استفاده کنند.
این تغییرات به معنای پایان مواد جدید نیست، بلکه رابطه بین مکان پروژه و منشأ مواد مورد استفاده را دگرگون خواهد کرد. قابلیت ردیابی به یک رکن اساسی در فرایند ساختمانسازی تبدیل خواهد شد که امکان پیگیری مسیر تولید تا مصرف هر ماده را فراهم میکند، علاوه بر این، ایجاد شناسنامههای مواد شامل سوابق دیجیتالی، مستندسازی مشخصات و امکانات بازمصرف آنها، میتواند این اطلاعات را به ابزارهای نظاممند تبدیل کند. این رویکرد میتواند با هماهنگی سیاستهای عمومی، پایداری در ساختوساز را تقویت و شیوههای مسئولانه همسو با اصول اقتصاد دایرهای را ترویج کند.
فناوریها و فرایندهای نوظهور در جداسازی ساختمان
طراحی ساختمان با هدف قابلیت جداسازی در حال تبدیل شدن به یک فرایند کلیدی در ارتقای پایداری صنعت ساختوساز است. این رویکرد بر جداسازی دقیق اجزا برای بازیابی و بازمصرف متمرکز است و فناوری نقش حیاتی را در آن ایفا میکند، بهعنوان مثال سیستمهای رباتیک با حسگرهای پیشرفته میتوانند بهطور دقیق وظایف جداسازی را انجام دهند. این سیستمها بازیابی مواد را با دقت و مراقبت بیشتری نسبت به روشهای دستی انجام میدهند و فرایندهای همسو با اقتصاد دایرهای را بهینهسازی میکنند.
یکی از پیشرفتهای اساسی در جداسازی دقیق و سریع، در سیستمهای ساخت بدون اتصال مشاهده میشود که بهعنوان راهحلهای پایدار برای پاویونها و سازههای موقت شناخته شدهاند و پتانسیل بالقوه برای ساختمانهای بزرگتر را نشان میدهند. بهکارگیری این فناوری، روشهای مونتاژ و دمونتاژ را سادهتر و استفاده مجدد از اجزا را تسهیل میکند.
فناوریهایی همچون دوقلوهای دیجیتال توانایی شبیهسازی دقیق و برنامهریزی فرایندهای جداسازی را دارند که امکان بازیابی منابع کارآمدتر را فراهم میکنند. تکنیکهای پیشرفته شناسایی و برچسب زدن مواد نیز، بهبود قابلتوجهی در طبقهبندی، ردیابی و بازیافت مواد ایجاد میکند و فرایند مدیریت و ردیابی پسماند را هموارتر و دقیقتر میسازد. دادههای جمعآوریشده در شناسنامههای مواد میتواند کلیدی در ردیابی شرایط مصالح، هدایت تلاشهای بازرسی و تعمیر و پیشبینی محل آینده استفاده آنها باشد. دوقلوهای دیجیتال میتوانند در مسیر پیشبینی زمان و مکان مصالح در سایر ساختمانها کمک کنند.
مدلهای متمرکز بر بازمصرف و مسئولیت زیستمحیطی
مسئولیت زیستمحیطی و فرصت کسبوکار مفاهیم سازگاری هستند که میتوانند کلید برقراری تعادل و شرایط مناسب در صنعت ساختوساز باشند. پتانسیل قابلتوجهی در صنعت نوظهور متمرکز بر طبقهبندی و مدیریت محصولات بازیافتشده وجود دارد؛ استارتآپهای متعهد به اقتصاد دایرهای مواد در حال ظهور هستند که روشها و ابزارهایی را برای ثبت، موجودی و حسابرسی مواد توسعه دادهاند، از جمله آنچه در دوسالانه هنر ۲۰۲۲ رخ داد و منابع آن برای پاویون آلمان در دوسالانه بعدی در ونیز مورد استفاده قرار گرفت. با توجه به افزایش تقاضا برای راهحلهای پایدار در بخش ساختوساز، تجزیهوتحلیل پتانسیل بازمصرف ساختمانها شامل سازهها و اجزای آن ممکن است بهزودی به یک رویه متداول تبدیل شود.
توسعه مدلهای کسبوکار جدید متمرکز بر بازیابی و طبقهبندی مواد میتواند تثبیت شرکتهای متخصص در فناوریهای ارزیابی، جداسازی و مستندسازی مصالح را تحریک کند. نوآوری در این حوزه میتواند به پلتفرمهای دیجیتال با کاتالوگ محصولات منجر شود تا فرایند خرید، فروش و تبادل منابع را تسهیل کند. رویکرد بازار جدید بهتنهایی مؤثر نخواهد بود و نیاز به تغییرات در سیاستهای عمومی و اتخاذ فناوریهایی دارد که فرایندها را بهینه میکنند. این تلاشها در کنار هم میتوانند زمینه را برای مدل کسبوکار ساختوساز و معماری متعادل در مسئولیت و پایداری هموار کنند. پیشرفت به سمت معماری پایدار نیاز به تغییر مداوم در چهارچوب ذهنی برای اولویت دادن حفظ به تخریب دارد.