انتشار کتاب «نحو فضا (چیدمان فضا)‬»

انتشار کتاب «نحو فضا (چیدمان فضا)‬»

نویسندگان: آزاده مهاجرمیلانی، حامد همدانی‌گلشن
ناشر: مرکز مطالعات و برنامه ریزی شهر تهران
تاریخ انتشار: چاپ اول | ۱۴۰۳
تعداد صفحات: ۱۳۷ صفحه
قیمت: ۱۳۷.۰۰۰ تومان

سخن نخست
شناسایی چگونگی برهم کنش میان فضای ساخته شده با ادراک و رفتار استفاده کنندگان فضا و رابطه علّی احتمالی میان آنها یکی از دغدغه‌های مهم طراحان است که آگاهی به آن می‌تواند در جهت ارتقای کیفی فضا و خلق فضاهای بهتر یاری بخش باشد. جنبۀ خلاقانه و هنری طراحی در سطوح خردتر همچون معماری یک بنا یا فضای شهری از یک سوی و اثرگذاری عوامل اقتصادی، اجتماعی و سیاسی در سطوح بزرگتر شهری مانع از آن می‌شوند تا شناسایی این بر هم کنش به کمیت درآید و با این حال تلاش برای یک برداشت ایستا از فضا در مقیاس‌های مختلف می‌تواند ایده‌هایی را در اختیار طراحان و برنامه ریزان قرر دهد.
این مسئله به نوعی موضوع کتاب حاضر است که نظریه چیدمان/نحو فضا را به این منظور تبیین می‌کند. اندیشه و روش نحو فضا، قابلیت بسط و توسعه در بسیاری از معضلات شهری و مجموعه‌های زیستی را دارد و می‌تواند زمینه ساز رویکردی روشمند به فضای معماری و شهر باشد.
متون منتشر شده و پژوهش‌های انجام شده به زبان فارسی در این موضوع، بر روی بکارگیری این نظریه و راهکارهای عملیاتی تمرکز داشته‌اند و متون کمی برای تبیین مباحث نظری و بنیادین آن وجود دارد. این موضوع در کنار اهمیت این نوع نگاه کمیت گرا به طراحی (با وجود نقدهای وارد بر آن به ویژه نگاه تک بعدی و ایستا به فضا)، دلیل دیگری بود تا مرکز مطالعات و برنامه ریزی شهر تهران در تداوم انتشار کتاب مشابهی با عنوان «زیبایی، علوم اعصاب و معماری الگوهای بی‌زمان و تاثیر آنها بر به زیستن ما» اقدام به انتشار کتاب حاضر کند.
امید است انتشار این کتاب امکان شناخت و تحلیل روابط علت و معلولی کالبد و ادراک محیط را در جهت ارتقای کیفی ساختمان‌ها و محیط شهری و دستیابی به آرمان «تهران، کلان شهر الگوی جهان اسلام» برای طراحان و برنامه ریزان شهری فراهم کند.
عطاءالله رفیعی آتانی، مشاور شهردار و رئیس مرکز مطالعات و برنامه ریزی شهر تهران

مقدمۀ مؤلفان
در دهه‌های پایانی سدۀ گذشته، به‌رغم رسیدن عصر پساساختارگرایی در فلسفه و هنر، گرایش‌‏های ساختارگرایی مبتنی بر ابزارهای رایانه‌‏ای همچنان قوت و قدرت قابل ملاحظه‌‏ای در شناخت و تحلیل شرایط موجود از خویش به نمایش می‏‌گذارند. در این زمان حضور هم‌زمان و قدرتمند فناوری رایانه‌‏ای با توسعۀ دانش ریاضیات، زمینه‏ ساز گشایش‏‌هایی در کشف ساختارهای نهفته در بطن کالبد فضا شد و در دهه‌‏های هشتم و نهم سدۀ بیستم، دانشکدۀ معماری بارتلت لندن با محوریت بیل هیلیر پیشرفت‏‌های شایان ذکری در این حوزه نشان داد و مولد دانشی بر پایۀ روشی نوین در مطالعات معماری شد. این روش تلاشی بود برای ساخت مدلی بر اساس رابطۀ علت و معلولی که بیانگر ارتباط میان طراحی کالبدی و ادراک محیط باشد و در برش زمانی خود دریچه‌‏ای برای درک جامع‏تر و دقیق‏تر از موضوع تعاملات اجتماعی‌-اقتصادی رخ‌داده در بطن محیط مصنوع محسوب می‌‏شد. نتایج حاصل از جریانی که هیلیر در تحلیل هندسۀ محیط مصنوع و به‌خصوص طرح‏بندی پلان بنیان نهاد. در ادامه، در همکاری با جولیان هنسون تکامل یافت و به نتایج عینی‌‏تر و محسوس‌‏تری طی زمان رسید که از آن با عنوان چیدمان یا نحو فضا یاد شده است.
چیدمان یا نحو فضا (Space syntax) در جست‌وجوی دستور زبانی برای فضای معماری از ۱۹۷۳ میلادی با نوشته‌‏ای از بیل هیلیر متولد شد و بعدها با کتاب‌‏های «منطق اجتماعی فضا» در ۱۹۸۴ و «فضا ماشینی است برای زندگی» در ۱۹۹۶ به رشد و بلوغ خود رسید. در تعریفی مختصر، نحو فضا دربرگیرندۀ مجموعه‌‏ای از نظریه‏‌ها و ابزارهای تحلیل پیکره‌‏بندی فضا است که با ایجاد بینشی در روابط و اثرات متقابل کالبد و اجتماع، پژوهشگر را برای رسیدن به جواب پژوهش یاری می‏‌کند. شکل‏ گیری نظریه بر پایۀ فضا به عنوان عنصر پایۀ معماری، نظریه و دستاوردهای آن را برای معماران بااهمیتی دوچندان کرد. اهمیتی که ناشی از کاربردی بودن روش در تجربۀ روزمرۀ معماران در شکل‏ دهی به فضا است. اگرچه خاستگاه نخستین این نظریۀ معماری بود، اما فراگیر بودن روش و شمول آن بر گسترۀ عظیمی از مباحث، باعث شد تا اهمیت آن تا آنجا نفوذ کند که در رشته‏‌های علوم انسانی، روان‏شناسی، باستان ‏شناسی و شهرسازی نیز شناخته و استفاده شود. امروزه، نحو فضا در میان سامانه‌های منطقی پژوهش بیش از رشته‌‏های دیگر در معماری و شهرسازی مورد توجه واقع شده ‏است و دلیل آن علاوه بر عینی، ملموس و در دسترس بودن این روش برای پژوهشگران، گستردگی امکان بهره‏ گیری از آن در موضوعاتی همچون تأثیر کالبد بر رفتار، الگوهای حرکتی، تغییرات کالبدی در دوره‏ای تاریخی، کاربری و ارزش زمین، تیپولوژی و ریخت ‏شناسی فضای معماری و شهری و غیره است که توانسته پژوهش‌‏های درخور و عمیقی بیافریند.
همانطور که بیان شد، نظریه‏ پردازی اولیه این تئوری توسط بیل هیلیر و جولیان هنسون در دانشگاه بارتلت لندن آغاز شد و سپس، در مراکز علمی دیگری نیز رسوخ کرد، اما به‏ رغم وجود تلاش‌‏های مشابه توسط اساتید و پژوهشگران به ‏نام در دانشکده‏‌های معماری و شهرسازی مانند دانشگاه جورجیاتک و ماساچوست، همچنان دانشگاه بارتلت لندن پیشران نظریه‌‏پردازی در این حوزه است و هیچ‌یک از نظریه‌‏های منتشر‌شده در این دانشگاه‏‌ها به اندازۀ نظریۀ بیل هیلیر و جولیان هنسون حوزۀ نفوذ خود را در دانشکده‏‌های معماری بسط نداده است.
گرچه تلاش‌‏های بسیاری برای ارتقای سطح کیفی این تئوری و ابزارهای شکل‌گرفته بر مبنای آن شده، مسیر تکاملی آن همچنان راه طولانی برای پیمودن پیش رو دارد. از این‌رو، در فرایند تکامل این نظریه، بستری برای هم‏ اندیشی فعالان این حوزه در قالب دو‌سالانه‏‌های نحو فضا فراهم آمد که در تلاشی مشترک با اندیشمندان این حوزه تجارب خود را در کشورها و مراکز پژوهشی متعدد در قالب کارگاه‏‌ها و نشست‏‌های تخصصی که هر دو سال یک‌بار برگزار می‏‌شود، برای علاقه‌مندان به اشتراک بگذارند.
گرچه نظریه بیل هیلیر و جولیا هنسون در سال ۱۹۸۴، با کتاب منطق اجتماعی فضا پا به عرصۀ دانشکده‌‏های معماری گذاشت، محققان و دانشگاهیان ایران‌زمین برای نخستین‌بار در سال ۲۰۰۲ یعنی در دهۀ ۱۳۸۰ شمسی به طور مبسوط و روشمند با مبانی نظری آن آشنا شده‌‏اند (عباس‌زادگان، ۱۳۸۱؛ جمشیدی، ۱۳۸۲). این تلاش‌‏ها برای وارد ‏کردن مباحث نحو فضا در دانشکده‌‏های معماری و شهرسازی، در اواخر دهۀ یاد شده شکل وسیع‌‏تری به خود گرفته و اوایل دهۀ ۱۳۹۰ شمسی به اوج خود رسید. در این برهه، خیل عظیمی از مطالعات شهری بر پایۀ نظریۀ یاد شده در شهرهای مختلف ایران شکل و نضج می‏‌گیرد (یزدان‌فر، ۱۳۸۸؛ شکوهی، ۱۳۸۹؛ ریسمانچیان و بل، ۱۳۸۹؛ ریسمانچیان، ۱۳۸۹؛ ریسمانچیان و بل، ۱۳۹۰؛ عباس‌زادگان و همکاران، ۱۳۹۱الف؛ عباس‌زادگان و همکاران، ۱۳۹۱ب؛ ملازاده، ۱۳۹۱؛ جعفری بهمن، ۱۳۹۱؛ پیله‏ور، ۱۳۹۱). در ایران و در میان پژوهشگران ایرانی، مطالعات اغلب به صورت مقاله‏‌های پژوهشی انتشار یافته و بیشتر روی کاربرد آن تمرکز شده است. نکته‌‏ای که در این میان مشهود است، عدم انسجام این تلاش‏‌ها پیرامون گروه مطالعاتی خاص و آشفتگی‌‏های تئوری و عملی آن‌هاست. این آشفتگی از انتخاب واژگان آغاز، و تا روش انجام مطالعات به چشم می‏‌خورد. از آنجا که بیشتر متون پایه و بنیادین این نظریه هم هنوز به زبان انگلیسی بوده و خلأ بسیار زیادی در این زمینه به زبان فارسی به چشم می‏‌خورد، اشتراک نظری دربارۀ استفاده از معادل واژگان اصلی این تئوری به‌خصوص نحو یا چیدمان فضا وجود ندارد. غالب واژه‌گزینی‏‌های معادل فارسی نیز در اثنای این مقالات شکل گرفته است و می‏توان واژۀ «چیدمان فضا»، «نحو فضا» یا «دستور زبان فضا» را در میان این واژه گزینی‌‏ها یافت. انگیزۀ اصلی نگاشتن این کتاب نیز دقیقاً از همین‌جا سرچشمه گرفت تا بستری مشترک از واژگان این حوزه از پژوهش را برای پژوهشگران ایرانی فراهم کند. در مورد عنوان انتخابی معادل واژۀ Space Syntax اساساً واژۀ «چیدمان» قابلیت بیان مفاهیم این نظریه را ندارد و به‌ندرت می‏‌توان در لغت‏نامه یا فرهنگ فارسی، اثری از آن در ادبیات دید. زمانی که از چیدمان سخن به میان می‏‌رود، بیش از هر چیز چیدمان در مفهوم قرارگیری مبلمان به نظرمتصور می‏‌شود. در حالی که این تئوری بر پایۀ نحو کردن دستور زبان فضا و بازشناسی ساختار فضایی موجود در متن فضا خود را شناسانده است. ولی نگارندگان بر این توافق هستند که به دلیل تفاوت بار معنایی چیدمان با نحو، از واژۀ صحیح‌‏تر که نحو فضا است، استفاده شود.
از طرفی، در پژوهش‏‌هایی که به فارسی نگاشته شده غالب نویسندگان و پژوهشگران مباحث نظری موضوع را کنار گذاشته‌‏اند و مستقیم روی روش‌‏ها و راهکارهای عملیاتی متمرکز شده‏‌اند که ضعف نظریه ‏پردازی در این زمینه در کشورمان را توجیه می‌‏کند. از این‌رو و برای پر کردن خلأ موجود در مبانی نظری و برای تعمیق مفاهیم این حوزه کتاب حاضر تألیف شد تا امکان دسترسی تمامی علاقه‏ مندان به مفاهیم پایه و بنیادین این تئوری را به صورت متمرکز و به زبان فارسی ایجاد کند و انسجامی در نظر و عمل میان این دسته از مطالعات بیافریند که راه را برای همگرایی مطالعات آینده بگشاید. این کتاب بر این است تا انگاره‏‌ها و اندیشه‌‏های موجود در این نظریه را مورد بازخوانی قراردهد. با این رویکرد که اندیشه و روش نحو فضا، قابلیت بسط و توسعه در بسیاری از معضلات شهری و مجموعه‏‌های زیستی را دارد و می‏‌تواند زمینه‏ ساز رویکردی روشمند به فضای معماری و شهر باشد.
ساختار کتاب با بیان چیستی نحو فضا شروع می‏‌شود و با دست‏اندازی بر مواردی همچون تاریخچۀ شکل‏ گیری و افراد تأثیرگذار در فصل اول، مبانی نظری این موضوع را واکاوی کرده، روش‏شناسی مبتنی بر این منطق که با نرم‏افزارهای مربوطه تکمیل و تبیین شده است را معرفی می‏کند. در فصل دوم با رویکردی انتقادی به ضعف‌های این تئوری می‌‏پردازد و از خلأهای موجود در این حوزه سخن به میان می‌آورد. این فصل به آنچه که نحو فضا نیست، اشاره می‏‌کند و ضعف‏‌های نظری آن را می‏‌کاود. از آنجا که گرایش برای استفاده‏‌های کاربردی از منطق نحو فضا در اولویت پژوهشگران این حوزه در ایران قرار گرفته است، فصل سوم به واژه‏نامه‌‏ای تخصصی این موضوع اختصاص یافت.

این واژه ‏نامه به منظور انسجام‏ بخشی به نظر و عمل در حوزۀ نحو فضا تدوین شد و حجم درخور توجهی از کتاب را به خود اختصاص داد تا بستری از لغات مشترک بین مجموعه فعالان و اندیشمندان این حوزۀ پژوهشی در ایران را شکل دهد.
به زعم نگارندگان این کتاب را می‏‌توان جزء نخستین گام‌‏ها در ساخت بستری پایا و البته، پویا در حوزۀ نحو فضا در ایران دانست که در ترکیب با آشنایی اصولی با مبانی نظریۀ پیکره‏بندی فضایی در معماری و شهر، می‏‌تواند جهشی چشمگیر در حوزۀ نظر و عمل برای معماران و شهرسازان در ایران ایجاد کند. مخاطبان این کتاب طیفی وسیعی از پژوهشگران و دانشجویان علاقه ‏مند به بحث پیکره‏ بندی فضایی در رشته‏‌های دانشگاهی متعدد و متفاوت تا فعالان در حوزۀ شهر و معماری را شامل می‏‌شوند. امید است این مجموعه گامی کوچک برای رشد جامعۀ علمی و پژوهشگری ایران در این عرصه باشد.

♦ فهرسـت مطالـب کتـاب:
سخن نخست
مقدمه مؤلفان
فصل اول: نحو فضا چیست؟
– تاریخچه شکل گیری
– بنیان‌های نظری نحو فضا
پیشینه ساختارگرایی؛ استفاده از دورکیم و انسان شناسی
تأکید بر بازتولید اجتماعی
معرفت شناسی ترکیبی
مفهوم رابطه‌ای فضا-زمان ویژگی‌های مورفولوژیکی آن
تأکید نظریه بر «هم حضور»، حرکت و تجسم حرکت
تأکید مجدد بر مفهوم فضا به عنوان یک بعد زنده
– بنیان‌های کاربردی نحو فضا
– نحو فضا به عنوان روش پژوهش
– نرم‌افزارهای نحو فضا
DepthmapX
WebmapAtHome, Axman
SPOT
Qgis Space Syntax Toolkit
Confeego
Spatialist
Syntax2D
Segmen
AGRAPH
Pajek
PST
– منابع
فصل دوم: نحو فضا چه چیز نیست؟
– مبانی انتقادی نحو فضا
– آنچه که نحو فضا قادر به انجام آن نیست
محدودیت‌های نظریه در حوزه ماهوی خود
محدودیت‌های نظریه و انگاره نحو فضا در ارتباط با روابط جامعه-فضا
مسئله مستثنی کردن معنا
کاهش عملکرد اجتماعی
کاهش نیروی بازیگر اجتماعی
رویکرد فیزیکی به فضا
مشکل زمان در ساختار فضا
گزاره‌های نظری و جایگاه معرفتی
محدوده بسته نحو فضا
– آینده نظریه به عنوان معضل معرفتی
– منابع
فصل سوم: واژه نامۀ نحو فضا
– منابع
تاریخ نگاری منابع اصلی و کتاب شناسی