اعلام نتایج مسابقه «طراحی مدرسههای روستایی»
بیانیهی داوری مسابقهی اولین دورهی مسئولیت اجتماعی معماری، مدرسهی دخترانهی روستای ملوران سیستان و بلوچستان
یکی از مناطق محروم به شرایط ویژه از لحاظ عدم برخورداری از فضاهای آموزشی و فراوانی زیاد علاقمندان به تحصیل و آموزش و تعداد مناسب معلم در آن، روستای ملوران از توابع نیکشهر استان سیستان و بلوچستان است که دو مجموعهی مرکز مطالعاتی پژوهشی آرمان شهر کودک و موسسهی مردم نهاد گیتی مهر با نظارت دهیاری نیک شهر و اداره کل آموزش و پرورش استان سیستان و بلوچستان با همت عالی برآمده از حس نوع دوستی و مسئولیت اجتماعی، تفاهمنامهای برای احداث یک باب دبیرستان دخترانهی ۶ کلاسه با پیشبینی فضاهای کمک آموزشی و پشتیبانی امضا نمودهاند و مقرر شده بود که طرح معماری آن، با استفاده از ظرفیتهای جامعهی حرفهای معماری کشور و از طریق برگزاری یک مسابقهی معماری عمومی بهدست آید.
مسابقه با تهیهی برنامهی فنی و انتخاب ارکان آن از قبیل هیات داوران (معماران ایرانی و خارجی)، مدیر مسابقه، برگزارکننده و انتخاب نوع مسابقه (بهروش عمومی و آزاد) از ۲۵ آذر ماه ۱۴۰۲ آغاز شد و آثار مسابقه بالغ بر ۱۲۰ طرح ناشی از حس نوع دوستی و مسئولیت اجتماعی از طرف معماران عمدتا جوان و پرتوان کشور، تا روز ۲۵ بهمن ماه ۱۴۰۲ به دبیرخانه مسابقه ارسال شد.
از جمله اهداف برگزاری مسابقهی معماری برای دستیابی به طرح معماری مدرسه، ارتقا کیفیت فضاهای آموزشی بهویژه مدرسه بهعنوان مهمترین فضای تربیتی و آموزشی کودکان و نوجوانان و ایجاد فضای باکیفیت فرهنگی و اجتماعی برای روستای ملوران و روستاهای اطراف برای برگزاری مراسم جشنهای ملی و آیینی و فرهنگی بوده است که این موضوع در تنظیم برنامهی فنی مسابقه و در نگاه داوران برای ارزیابی طرحها به شدت موثر بوده است.
با توجه به اینکه ضوابط و مقررات دقیقی مانند طرح جامع و تفصیلی در روستا و شهر نیک شهر وجود نداشت و همچنین بودجهی مشخصی برای هزینههای اجرایی به دلیل عدم شروع فرایند جذب منابع مالی از طرف خیرین آغاز نشده بود، برنامهی فیزیکی پروژه بهصورت کاملا شناور و اولیه تعریف شد و داوران و مدیرمسابقه، خط قرمز جدی کمی برای عدم قبول آثار بهدلیل انحراف اندک از برنامه ایجاد نکردند.
موضوع اصلی داوری ضمن بررسی دقیق آثار، انتخاب توانمندی طراحی و گزینش معمار برتر برای طرح معماری مدرسه بوده و همگی داوران و برگزارکننده آگاه بودند که پس از انتخاب معمار، با توجه به تدقیق برنامه و مشخص شدن بودجههای اجرایی، برنامه ی فیزیکی پروژه شامل نوع و تعداد و مساحت فضاها، سطح اشغال و حتی تعداد طبقات پروژه تغییر خواهد کرد و طرح معماری باید مورد بازنگری جدی قرار گیرد.
بههمین علت عمده محورها و معیارهای اصلی بررسی آثار نزد هیات داوران (معماران ایرانی و خارجی) شامل موارد زیر بود:
• رویکرد کیفی، خلاقانه و دارای ارزش افزوده در طراحی مدرسه
• انطباق اقلیمی و جغرافیایی طرح با بستر و شرایط منطقه
• نوع تودهگذاری فضاهای آموزشی با توجه به موضوع پروژه
• بهروز بودن و رویکرد جدید در طراحی فضای آموزشی و چیدمان و لیات کلاسها بهعنوان مرکز اصلی پروژه
• پوشش بدنهها و پوستهی ساختمان مدرسه بهدلیل دخترانه بودن و خط قرمزهای فرهنگی کشور با رویکرد کیفی و خلاقانه
• بررسی حداقلی هزینههای اجرا و قابل ساختبودن با توجه به شرایط منطقه
• کیفیت فضاهای باز و نیمه باز آموزشی با توجه به بازتعریف نیازهای نوجوانان
در شروع ارزیابی کیفی آثار و با حضور داوران ایرانی و اتصال داوران خارجی از طریق مجازی و با توجه به عدم آشنایی داوران خارجی با فضا و اتمسفر پروژه و منطقه و شرایط سازمان برگزارکننده و کارفرمایی، گفتگوهای کلی در این مورد انجام شد و در ادامه روش داوری مورد بحث قرار گرفت و مقرر شد در مرحلهی اول با توجه به ارسال ۱۲۰ طرح به دبیرخانهی مسابقه، از روش حذفی استفاده شود و آثاری که هیچکدام از داوران نسبت به آن ارزیابی مثبتی ندارند حذف شود و در مرحلهی بعد با بررسی دقیقتر، لیست کوتاه پروژهها تهیه شود.
با بررسی دقیق آثار و تحلیل شیتها و خواندن متون پروژهها که به دو زبان فارسی و انگلیسی تهیه شده بود در نهایت در روز اول داوری (سه شنبه اول اسفند ماه ۱۴۰۲)، لیست کوتاه با ۲۸ پروژه انتخاب شد و کلیهی مدارک ۲۸ طرح برای کلیهی داوران ارسال شد تا ضمن بررسی دقیق آثار، در جلسهی دوم داوری با حداکثر شناخت از آثار، نسبت به انتخاب برندگان اقدام شود.
در نهایت در جلسهی دوم داوری در روز جمعه ۴ اسفند، با بررسی و تحلیل کلیهی آثار و خوانش دقیق آنها در ابتدا لیست ۱۰ پروژهی منتخب تهیه شد و در نهایت با بحث و مذاکرهی داوران و بازخوانی چندین بارهی آثار، طرحهای اول تا سوم انتخاب شدند.
در خاتمه باید گفت در این مسابقه همه ی معماران با درک درست و صحیح از شرایط پروژه و مخاطبان آن که کودکان و نوجوانان منطقه ی محروم روستای ملوران بودند، برنده شدند و همه ی آنها شایسته ی تقدیر و قدردانی هستند اما به جبر شرایط و ضوابط، برندگان به شرح زیر معرفی شدند و مورد تقدیر قرار گرفتند.
۱۰ طرح برتر مسابقه:
رتبهی اول با کد ۱۱۶: سارا ناصری و علی قلمبر
رتبهی دوم با کد ۱۳۵: ارسلان رئیسی
رتبهی سوم با کد ۲۲۸: علی بیدرام، ساناز شعبانی، مهرداد کارچانی
لیست ۱۰ نفر برتر بدون رتبهبندی و غیر از ۳ برندهی نهایی:
کد ۱۹۳: آزاده خرم
کد ۱۲۷: امید شمس
کد ۱۲۴: بابک مستوفی صدری
کد ۲۰۸: الهه موسوی
کد ۱۶۷: سیدمیثاق مدنی
کد ۱۲۰: محمد نوروش وجدان
کد ۱۵۰: ساسان واحدزاده
برگزارکنندگان مسابقه:
نشریه و مرکز مطالعاتی پژوهشی آرمان شهر کودکان
موسسهی مردم نهاد مهرگیتی
مدیر مسابقه:
سیدکاظم سیدمراد
داوران مسابقه (به ترتیب حروف الفبا):
مصطفی بهزادفر
مارکوس رزلیب
مهرداد زواره محمدی (رئیس هیات داوران)
آرش علی آبادی
آلبرتو فیگویرا
علیرضا قهاری
اوانجلینا کیوسدا
محمود گلابچی
رتبه اول: سارا ناصری، علی قلمبر (کد ۱۱۶)
کانسپت و توضیحات به بیان معماران: «چیزی که قابل اعتنا و اهمیت نیست، تربیت نسوان است. این عاجزه مبهوت هستم که این تظلم و شکایت را از برادران محترم که والیان ما هستند نمایم یا از دست همشیرههای خود ناله و سوگواری بکنم که در استرداد حقوق خود چنین سکوت دلسوز و جانگداز میفرمایند*».
*بیبی خانوم استرآبادی (موسس اولین مدرسه دخترانه و از پیشگامان فمنیسم در ایران به سال ۱۲۸۵ هجری شمسی در دوران جنبش مشروطه)
اندیشههای معطوف به تغییر و مطالبات زنان در ایران از اواخر سدهی ۱۹ با موضوع «حق تحصیل» آغاز و پس از آن متوجه حق کار، مطالبات سیاسی و مدنی و غیره شد. از این رو موضوع «مدرسه دخترانه» و موقعیت آن در منطقه محروم را دستمایهی آن قرار دادیم تا با ارائهی خوانشی فمنیستی از موضوع مسابقه، پروژه را به عنوان مرکزی برای زنان روستایی به منظور توانمندسازی و آگاهی بخشی بازتعریف کنیم.
ایجاد اصلاحات و تحولات فرهنگی فرآیندی تدریجی و نتیجه تقابل و تعامل نیروهای درونی و بیرونی بسیاری است. پیشبرد جنبشهای فمنیستی نیز نتیجه بر هم کنش نیروهای متعددی است که از مهمترینهای آنها، یکی برخواسته از درون جامعه زنان و نتیجه مطالبات خود آنها و دیگری نیروی بیرونی ناشی از سیاستگذاری جنسیتی عاملین قدرت است. ما نیز به عنوان یکی از این نیروهای خارجی و مداخلهگر میتوانیم رویکردهای مختلفی اعم از محافظهکار، آمرانه یا دموکراتیک اتخاذ کنیم. سیاستهای آمرانه و رادیکال و مداخلهگرانه (حتی اگر با نیت مثبت و به جهت احقاق حقوق زن باشد) به دلیل عدم ایجاد این نیازها در درون زنان، تعمیق چندانی نخواهد یافت و اینکه اطمینانی برای استمرار آن نیز وجود ندارد و امکان پس زده شدن آن توسط جامعه و واگشت به وضعیت قبلی وجود دارد. در ارتباط با رویکردهای موجود ما به دنبال اتخاذ رویکردی میانه و دموکراتیک و تلاش برای ایجاد بستری برای «گذار» از وضعیت زن فرودست در فرهنگ سنتی و بومی به وضعیت زن آگاه و مطالبهگر بودیم. بستری مناسب تا اجازه دهد آنها از راه مبارزههای غیررسمی و ضدتهاجمی و خودگردان، استراتژیهای مقاومتی ویژه خود را بسازند و با خلاقیتهای بومی و زیرکانه، نظام پدرسالار موجود را به مکان بهتری برای زندگی تبدیل کنند. از این رو پرسش ما در این پروژه چنین تعریف میشود:
معماری چگونه میتواند شرایطی ایجاد کند که پروژه ضمن هماهنگی با ارزشهای منطقه (به منظور پذیرفته شدن در بستر فرهنگی) ، امکان تعاملات مشخصی با بستر را دارا باشد و توانایی ایجاد یا پذیرش تغییر و تحول زنان در آینده را نیز داشته باشد؟ معماری چگونه میتواند تعادلی بین نیروهای نوگرای فمنیستی و ارزشهای بومی منطقه برقرار کرده و شرایط رشد زنان را در سایه این تعامل ایجاد کند؟
این تلاش برای ایجاد تعادل میان وضعیت حاکم و کنش خالقانه، تصویر فضایی را در ذهن ما نقش زد که ضمن بر هم زدن الگوی رایج مدارس دخترانه (در محصور کردن دختران پشت جدارههای ضخیم غیرقابل نفوذ)، درجاتی از خصوصی و لایه لایه بودن را دارا باشد و فرد بتواند حتی زمانی که از جهان بیرون جداست، با بیرون مرتبط باشد. تمرینی برای ساختن جهانی از آن خود (به تعبیر ویرجینیا وولف همان اتاقی از آن خود) که در عین پیوند با بیرون، نشانگر توجه به درون است. در بازتعریف این جهان، دیوارها از مفهوم صرف محصورکنندگی رها میشود و به آن موجودیتی نو داده میشود که تلاش آن ساختن فضایی پر از انقباض و انبساط و نور و اتفاق است.
در راستای نیل به این هدف، عملکردهای مدرسه را در دو زون فضایی تقسیم بندی کردیم. عملکردهای اختصاصی مدرسه که در چارچوبهای ثابت و غیرقابل تغییر نظام آموزشی میگنجند و عملکردهایی عمومیتر که امکان تعامل با زنان روستا را فراهم میکند. با توجه به موقعیت زمین چمن موجود و منظر روستا و دسترسیها به زمین، این دو زون فضایی جانمایی شدند. امتداد مسیرهای حرکتی به داخل سایت، محل قرارگیری فضاهای خالی را شکل داد. عملکردهای زون خصوصی حول یک فضای تهی میانی که دید و تعامل را محدود میکند تعریف شده و زون تعاملی را نیز حیاطی گشوده به سمت روستا تعریف میکند. در لایهبندی فضاهای باز/نیمه باز/بسته، با بر هم زدن سازماندهی عرف، فضاهای نیمه باز را به لایه خارجی پروژه منتقل کردیم. استفاده از این استراتژی، علاوه بر کنترل تابش آفتاب و سایهاندازی، فضایی برای گردهمایی دختران در پناه سایه و در تعامل محدود با بیرون از مدرسه را نیز فراهم میکند. پس از اعمال عملکردهای مورد نیاز بر پروژه، رمپها و راهروها و دسترسیها تحت عنوان روایتی از شکل حرکت کاربران عملکردهای پروژه را به یکدیگر پیوند میدهد.
کل پروژه توسط لفاف محافظ حصیری نیمهشفاف انسجام مییابد. این پوسته حصیری برخلاف دیوار که ماهیتی واپس زننده دارد، با ایجاد تصویری تار و مبهم و فریبنده از پروژه، مخاطبان را فرامیخواند. بهرهگیری از هنر زنان روستا برای مشارکت در بافتن حصیرها، پروژه را از آن آنها میکند. بافت حصیری در دو بعد «زمان» و «مکان» پرسپکتیوهای مختلفی از پروژه را به نمایش میگذارد. در بعد مکان، پروژه در لانگ شات تصویری از مدرسهای محصور را به نمایش میگذارد اما با نزدیک شدن، تصویر آن از لا به لای حصیرها شفافتر شده و در کلوزآپ تصویر شفافی از اتفاقات درون مدرسه به نمایش گذاشته میشود. انتخاب حصیر که مصالحی ناپایدار و فرسایش پذیر است شرایطی برای زدوده شدن پوسته در گذر زمان را ایجاد میکند. (در رابطه به جداره شمالی) زوال پذیری این غلاف تمثیلی از شکافتن شفیره و بیرون آمدن از جدارههای تنگ و محدود کننده در گذر زمان و به دست خود این زنان خواهد بود.