پروژه خانه رفیعیان
در انتهای کوچه بن بست روبروی درخت تنومند گردو وارد که میشوی با چند پله از کنار گودال باغچهای با سه درخت سرو و یک حوض سنگی میگذریم و به میانه ساختمان که میرسی کوچه باغ کوچکی است که ورودی از همان جا شکل میگیرد. مرز میان بیرون و درون کجاست؟
تمرین و تحلیل این موضوع همواره در معماری موجب ایجاد سناریوهای فضایی مختلف شده و توانستهایم تجربیات حضور متفاوت را در این گونه فضاها به دست بیاوریم از بارش باران بر درگاه غار که انسان نخستین در پشت آن نظاره گر بود و یا ویلای شیشهای جانسون به نوعی دیگر.
در خانه رفیعیان سوال اینگونه مطرح شد که آیا بازخوانی دیالوگ بین بیرون و درون میتواند به مونولوگی تبدیل شود که حاصل ثبت خاطرات حضور ما در زمانهای متفاوت در خانه باشد. آنگاهی که فضای بیرونی و درونی هر دو در یک راستا جهت ایجاد ثبت این خاطرات همسو خواهد بود.
برای یافتن پاسخی متناسب، ما به سراغ واکاوی مفهوم «حضور» رفتیم، مفهومی که تعریفش در نسبت با «اکنون» معنی میپذیرد و «اکنون» واژهای مجازی است که در عین حقیقت، هیچگاه واقعیت به خود نمیگیرد زیرا در هر لحظه «حال» منقضی میشود و به «گذشته» تبدیل میشود. حاصل تعمیق در این مفهوم و یافتن نسبت آن با معماری، سه گانهای شکل گرفت که از «بودن»، با «عبور» به «رسیدن» منتهی میشود. «بودن» و «رسیدن» با تعبیر معمارانه «مکان» ظهور کرده و «عبور» در لفافه شفاف میان بودن و رسیدن معنا گرفت.
در خانه رفیعیان با گذر دادن فضای بیرونی از درون و میانه، بیرون و درون به نظاره یکدیگر مینشینند. روایتی موازی که در عین انفصال شاهد حضور و ثبت خاطرات دیگری است. فضای گذر حد فاصل روایتها و پیوند دهنده آنهاست و بارش باران، تلالو تابش آفتاب، سایه روشن و نور، حرکت برگ درختان تبریزی و سکوت بارش برف میان ما و یا میان من در لحظات مختلف نتیجه متفاوت از حضور خواهد بود.
در این مرحله دیاگرام شکل گرفته، با فاصله گرفتن دو ساختمان از یکدیگر امکان ایجاد یک دید درونی را مهیا میساخت. حال آنکه توالی شیشه پنجرههای هر دو ساختمان و انعکاسهای توأمان تصویر ساکنان در آن، با تشدید دیاگرام معنایی پروژه، باعث تقویت «حضور» و از بین رفتن فاصله میان «بودن» و «رسیدن» میشد. در این مرحله فاصله دو ساختمان در دو لول ارتفاعی متفاوت با پلهایی شیشهای که استعارهای است از «عبور» به یکدیگر متصل شدند.
پلهای میانی در کمال سادگی، پاورچین و در سکوت دو سوی درون را بهم اتصال داده و گاهی در گذر از آنها فضای بیرونی را در سکانسی درونی تجربه میکنیم.
«همواره حضور داریم، حتی پس از آنکه میرویم. ما عبورهایمان را در لحافی از فضای تهی و شفاف میپیچیم تا رسیدنهایمان را در انعکاس تصوریمان در شیشهها مشاهده کنیم».
در طبقه همکف نشیمن، آشپزخانه و پلکان در سوی بزرگ، فضای تلویزیون، ناهارخوری و اتاق مهمان در سوی کوچکتر، طبقه اول به اتاق خواب و یک نشیمن کوچک در سوی بزرگ و اتاق خواب اصلی در سوی کوچک قرار گرفتهاند. هر دو سوی ساختمان با دو پل به یکدیگر متصل شدند. در طبقه زیرین لانژی کوچک با گودال باغچه شمالی در گفتگوست و مابقی فضاها به پارکینگ، انباری و موتورخانه اختصاص یافته است.
این یک ویلاست اما آنچه بیشتر آن را خانه میکند عمق حضور و ثبت خاطرات است. پس آن را خانه رفیعیان نامیدیم.
مشخصات پروژه:
• طراح: دفتر طرح و معماری پرگار
• معماران مسئول: بهزاد حیدری، شیرین صمدیان
• تیم طراحی: لیلا عزیزی، میلاد حسن زاده
• تیم ارایه: امید مجد طاهری، مریم عقبایی، پریا بنابهبهانی، نیکی حداد رضوی، فرناز اجلالی، رضوان مهتدی، مسعود لطیفی، ماندانا زمان خانی
• نظارت: بهزاد حیدری
• تیم اجرا: سجادیان، فرهان رفیعیان
• سازه: سیاوش صدیقی، محمد کلانکی
• مشاور مکانیک: محسن محمودی
• مشاور برق: علیرضا فرجی
• کارفرما: آقای رفیعیان
• کاربری: ویلا
• وضعیت: ساخته شده
• مساحت: ۴۶۹ مترمربع
• جوایز و افتخارات:
o فینالیست جایزه معمار | ۱۴۰۳ | مسکونی تک واحدی
o تقدیر شده در جایزه Architecture Masterprize | 2024 | مسکونی تک واحدی
• محل پروژه: تهران، دماوند، آینه ورزان
• سال ساخت: ۱۳۹۸ – ۱۴۰۲
• تصاویر: پرهام تقی اف