در عصر بتن و بیهویتی، فرهنگ معمار شهرها میشود
مدیریت فرهنگی و اجتماعی بهمعنای بازتعریف رابطه میان شهر، فرهنگ و جامعه است. این نوع مدیریت، با تأکید بر تنوع، مشارکت و خلاقیت، میتواند شهرها را به فضاهایی انسانیتر، تابآورتر و الهامبخشتر تبدیل کند.

در عصر شهرنشینی شتابزده و جهانیشدن که شهرها با بحرانهای زیستمحیطی، نابرابریهای اجتماعی و گسستهای فرهنگی روبهرو شدهاند، مدیریت شهری محدود به توسعه زیرساختهای فیزیکی و خدمات عمومی نمیتواند پاسخگوی نیاز شهروندان باشد. شهرهای پیشرو دریافتهاند که برای ساختن جوامعی پایدار، تابآور و زیستپذیر، باید به ابعاد فرهنگی و اجتماعی زندگی شهری توجهی بنیادین داشته باشند. مدیریت فرهنگی و اجتماعی، بهمعنای طراحی و اجرای سیاستهایی است که هویت محلی، تنوع فرهنگی، انسجام اجتماعی و مشارکت شهروندان را در مرکز حکمرانی شهری قرار میدهد.
فرهنگ در شهر، نهتنها در قالب موزهها، گالریها یا رویدادهای هنری، بلکه در رفتارهای روزمره، زبان، معماری، غذا و حتی نحوه استفاده از فضاهای عمومی تجلی پیدا میکند. شهرهایی همچون بارسلونا، مونترال و کیپتاون، با تدوین «سیاستهای فرهنگی شهری» تلاش کردهاند تا فرهنگ را بهعنوان زیرساخت نرم در کنار زیرساختهای سخت همچون حملونقل و انرژی قرار دهند. این سیاستها شامل حمایت از هنرمندان محلی، حفاظت از میراث فرهنگی و طراحی فضاهای شهری با رویکرد فرهنگی است.
برای مثال، شهر لئون فرانسه با اجرای برنامهای به نام «شهر نورها» غنای فرهنگی شهر را تقویت کرده و حس تعلق شهروندان به فضاهای عمومی را افزایش داده است. شهر نورها یکی از شناختهشدهترین جشنوارههای فرهنگی و هنری فرانسه است که هر سال در ماه دسامبر برگزار میشود. این رویداد ریشه در یک سنت مذهبی دارد که به سال ۱۸۵۲ بازمیگردد، زمانی که شهروندان لئون برای ادای احترام به مریم مقدس، شمعهایی را در پنجرههای خانههای خود روشن کردند. با گذشت زمان، این آئین مذهبی به یک جشنواره شهری بزرگ تبدیل شد که امروزه با مشارکت هنرمندان نورپرداز، طراحان چندرسانهای و شهروندان، چهره شهر را برای چهار شب به یک بوم نورانی و خلاقانه بدل میکند.
در جریان این جشنواره، بیش از ۷۰ پروژه نورپردازی از نورافشانی بناهای تاریخی همچون کلیسای نوتردام دو فورویه و میدان بلکور گرفته تا نمایشهای تعاملی در کوچهها و پارکها در سراسر شهر اجرا میشود. این برنامه با ثبت بیش از دو میلیون بازدیدکننده در سالهای اخیر، نهتنها گردشگران بینالمللی را به لئون جذب میکند، بلکه بهعنوان ابزاری برای بازآفرینی فضاهای عمومی، تقویت هویت شهری و مشارکت فرهنگی شهروندان عمل میکند.
تنوع اجتماعی و عدالت فرهنگی
در بسیاری از کلانشهرهای جهان، تنوع قومی، زبانی و مذهبی به یک پدیده رایج تبدیل شده است. مدیریت شهری در چنین بافتهایی باید بهگونهای باشد که نهتنها از تنوع محافظت کند، بلکه آن را منبعی برای نوآوری اجتماعی و انسجام بداند. شهرهایی همچون تورنتو، لندن و برلین، با ایجاد شوراهای مشورتی اقلیتها، برنامههای آموزش چندفرهنگی و طراحی خدمات عمومی با رویکرد فراگیر، تلاش کردهاند تا عدالت فرهنگی را در سیاستگذاری شهری نهادینه کنند.
در شهر آمستردام، «خانههای فرهنگی محلهای» راهاندازی شدهاند تا بستری برای گفتوگوی میانفرهنگی، آموزش زبان و فعالیتهای هنری مشترک باشند. این خانههای فرهنگی بخشی از سیاستهای اجتماعی و فرهنگی گستردهتری هستند که با هدف تقویت انسجام اجتماعی، مشارکت شهروندی و ادغام مهاجران در زندگی شهری طراحی شدهاند. این مراکز در محلههایی با تراکم بالای مهاجران واقع شدهاند و خدمات متنوعی از کلاسهای آموزش زبان هلندی و کارگاههای فرهنگی گرفته تا جلسات گفتوگوی میانفرهنگی، نمایشگاههای هنری محلی و برنامههای داوطلبانه را ارائه میدهند.
شهرداری آمستردام در سال ۲۰۲۵، طرحی با عنوان «آمستردام را خانه خود بدان» تصویب کرد که هدف آن ارتقای حس تعلق مهاجران و ساکنان جدید به شهر بود. این طرح شامل دورههای ادغام مدنی برای مهاجران، آموزش آداب اجتماعی، قوانین شهری و تشویق به مشارکت در فعالیتهای محلهای بود. خانههای فرهنگی محلهای در این چهارچوب بهعنوان پایگاههایی برای اجرای برنامهها عمل میکنند و با همکاری سازمانهای محلی، هنرمندان و داوطلبان، محیطی امن و خلاقانه برای تعامل اجتماعی فراهم میسازند.
این مراکز همچنین نقش مهمی در کاهش تنشهای فرهنگی و تقویت سرمایه اجتماعی ایفا میکنند. برای مثال، در محله در بارشس، خانه فرهنگی محلهای با اجرای پروژهای هنری با مشارکت نوجوانان مهاجر و بومی، توانست زمینه گفتوگو و همکاری میان گروههای مختلف را فراهم کند.
فضاهای عمومی بستر تعامل اجتماعی
فضاهای عمومی همچون پارکها، میدانها، کتابخانهها و بازارها، نقش کلیدی در شکلگیری روابط اجتماعی، تبادل فرهنگی و تجربه مشترک شهروندی دارند. مدیریت فرهنگی و اجتماعی موفق، این فضاها را نهتنها از منظر زیباییشناسی، بلکه بهعنوان بسترهای گفتوگو، همزیستی و خلاقیت طراحی میکند. در این فضاها، مرزهای طبقاتی و فرهنگی کمرنگ میشوند و امکان تعامل میان گروههای مختلف اجتماعی فراهم میشود. حضور فعال شهروندان در این فضاها به شکلگیری حافظه جمعی و تقویت حس تعلق به شهر کمک میکند و تابآوری شهر را افزایش میدهد.
شهر ابوظبی امارات متحده عربی پروژهای با عنوان «پارک فرهنگی زائد» را اجرا کرده که نمونهای نوین از تلفیق فضاهای عمومی با اهداف فرهنگی، آموزشی و اجتماعی است. این پارک که در منطقه الخالدیه ساخته شده، شامل فضای سبز، مسیرهای پیادهروی و امکانات تفریحی و میزبان موزهها، سالنهای نمایش، کتابخانههای عمومی و مراکز آموزش هنر است.
طراحی این پارک با مشارکت هنرمندان، معماران و جامعه محلی انجام شده و هدف آن ایجاد بستری برای گفتوگوی میانفرهنگی، تقویت هویت ملی و ارتقای تعامل اجتماعی میان گروههای مختلف جمعیتی است. در این فضا، برنامههایی همچون نمایشگاههای هنری، کارگاههای خوشنویسی، جلسات شعرخوانی و آموزش زبان عربی برای مهاجران برگزار میشود. این پروژه نمونهای از مدیریت فرهنگی در فضاهای عمومی است که همزمان با توسعه زیرساختی، به انسجام اجتماعی و پویایی فرهنگی نیز توجه دارد.
سئول؛ الگویی از همافزایی فرهنگ و زیرساخت در برنامهریزی شهری
شهر سئول با رویکردی تلفیقی و آیندهنگر، برنامهریزی فرهنگی را بهعنوان بخشی جداییناپذیر از توسعه زیرساختی شهری در نظر گرفته است و در قالب طرحهای جامع بلندمدت، این دو حوزه را بهصورت همافزا پیش میبرد. این شهر در برنامههایی همچون «چشمانداز فرهنگی سئول ۲۰۳۰» و «طرح جامع شهری سئول ۲۰۴۰» تلاش کرده است تا فرهنگ را بهعنوان یک حوزه مستقل و محرک توسعه اجتماعی، اقتصادی و فضایی در سیاستگذاریهای شهری بگنجاند.
چشمانداز فرهنگی سئول ۲۰۳۰ بخشی از راهبرد کلان این شهر برای تبدیلشدن به یک «شهر همزیستی» است که در آن فرهنگ بهعنوان ابزار توانمندسازی اجتماعی و کاهش شکافهای اجتماعی عمل میکند. این طرح شامل چهار هدف راهبردی و ۲۳ اقدام سیاستی است که از جمله آنها میتوان به ارتقای فرصتهای برابر فرهنگی، حمایت از جوانان و سالمندان و تقویت برندهای محلی اشاره کرد.
این برنامه با حمایت از صنایع خلاق، ایجاد فضاهای فرهنگی محلهای و توسعه زیرساختهای دیجیتال فرهنگی، تلاش میکند تا فرهنگ را به زندگی روزمره شهروندان وارد کند. برای مثال، مراکز فرهنگی محلهای در مناطق کمبرخوردار ایجاد شدهاند که خدماتی همچون آموزش زبان، کارگاههای هنری، جلسات گفتوگوی میاننسلی و برنامههای مشارکتی محلهمحور ارائه میدهند. این مراکز با همکاری سازمانهای محلی، هنرمندان مستقل و گروههای داوطلب، بستری برای تولید فرهنگی از پایین به بالا فراهم کردهاند.
زیرساختهای دیجیتال فرهنگی همچون پلتفرمهای آنلاین برای نمایش آثار هنری محلی، آموزش مجازی و شبکهسازی فرهنگی نیز در سئول توسعه یافته است تا دسترسی همگانی به فرهنگ شهری افزایش پیدا کند. این اقدامات بهطور مستقیم در کاهش انزوای اجتماعی، افزایش مشارکت شهروندی و تقویت سرمایه اجتماعی در محلههای کمبرخوردار نقش داشتهاند.
از سوی دیگر، در طرح جامع شهری سئول ۲۰۴۰، توسعه زیرساختی با رویکردی انسانمحور و فرهنگی طراحی شده است. این طرح شامل ایجاد ۶۱ فضای آبی شهری، حذف محدودیت ارتفاع ساختمانها و توسعه سه هسته شهری با کاربریهای ترکیبی فرهنگی، تجاری و مسکونی است. هدف از این اقدامات، ایجاد فضاهایی پویا و چندمنظوره است که هم نیازهای زیرساختی را پاسخ دهند و هم بستری برای تعامل فرهنگی و اجتماعی باشند.
فضاهای آبی بهطور عمده در امتداد رودخانه هانگانگ و شاخههای فرعی آن ایجاد میشوند و هدف آنها بازآفرینی ارتباط شهروندان با طبیعت، کاهش اثرات جزیره گرمایی و فراهمسازی بسترهای فرهنگی در کنار آب است. این فضاها نهتنها بهعنوان زیرساختهای زیستمحیطی عمل میکنند، بلکه میزبان رویدادهای فرهنگی، نمایشگاههای هنری روباز و برنامههای آموزشی نیز هستند.
یکی از تحولات مهم در طرح سئول ۲۰۴۰، لغو محدودیت ارتفاع ساختمانهای مسکونی است که پیشتر سقف ۳۵ طبقه داشت. این تصمیم با هدف ایجاد انعطافپذیری در طراحی شهری، افزایش تنوع معماری و پاسخ به نیازهای متغیر جمعیتی گرفته شده است. حذف این محدودیت به توسعه آسمانخراشهای چندمنظوره، ترکیب کاربریهای فرهنگی، تجاری و مسکونی و ارتقای بهرهوری فضایی کمک میکند.
با این اقدام، مناطق مرکزی از جمله ایتاون، گانگنام و ماپو شاهد پروژههای جدیدی خواهند بود که شامل برجهای مسکونی با فضاهای فرهنگی در طبقات پایین، گالریهای هنری، کتابخانههای عمومی و مراکز اجتماعی هستند. این نوع طراحی، به بهینهسازی استفاده از زمین کمک میکند و امکان همزیستی عملکردهای مختلف شهری را در یک ساختار واحد فراهم میسازد.
طرح توسعه سه هسته شهری برنامه جامع سئول ۲۰۴۰ شامل سه منطقه کلیدی گوانگهوامون، دونگدمون و ماگوک بهعنوان «هستههای شهری چندمنظوره» است. هدف از این اقدام، تمرکززدایی از مرکز شهر، ارتقای عدالت فضایی و ایجاد قطبهای فرهنگیاقتصادی در نقاط مختلف پایتخت است. این هستهها بهگونهای طراحی شدهاند که بتوانند همزمان میزبان فعالیتهای فرهنگی، تجاری، آموزشی و مسکونی باشند و بهعنوان موتورهای محرک توسعه شهری عمل کنند.
منطقه تاریخی گوانگهوامون که در قلب سئول قرار دارد، بهعنوان مرکز فرهنگیاداری شهر شناخته میشود و بازطراحی میدان گوانگهوامون با هدف افزایش فضای عمومی، حذف مسیرهای عبور خودرو و تبدیل آن به یک میدان پیادهمحور انجام شده است. موزههای ملی، کتابخانههای عمومی و مراکز هنری در این منطقه توسعه یافتهاند تا نقش فرهنگی آن تقویت شود. این اقدامات با هدف ارتقای دسترسی شهروندان به خدمات فرهنگی و افزایش تعامل اجتماعی در فضای شهری صورت گرفته است.
منطقه دونگدمون که پیشتر بهعنوان قطب بازارهای سنتی و پوشاک شناخته میشد، در طرح جدید به یک «هسته نوآوری فرهنگی» تبدیل شده است. پروژههایی همچون میدان طراحی دونگدمون که توسط معمار مشهور زاها حدید طراحی شده است، بهعنوان مرکز نمایشگاههای طراحی، مد و فناوریهای خلاق عمل میکند. فضاهای مسکونی جدید با کاربریهای ترکیبی، مراکز آموزشی و استارتآپهای فرهنگی نیز در حال توسعه هستند. هدف از این تحول، جذب نسل جوان، تقویت اقتصاد خلاق و بازآفرینی هویت فرهنگی منطقه است.
منطقه ماگوک در غرب سئول، بهعنوان «شهر نوآوری پایدار» تعریف شده است. در این منطقه، پردیسهای تحقیقاتی، مراکز فناوری زیستی و مجتمعهای مسکونی با طراحی پایدار در حال ساخت هستند. طرح توسعه ماگوک شامل ایجاد فضاهای فرهنگی همچون سالنهای نمایش، کتابخانههای دیجیتال و پارکهای موضوعی است که در کنار زیرساختهای تجاری و آموزشی، بستری برای زندگی شهری چندلایه فراهم میکنند. این منطقه با تمرکز بر فناوریهای سبز، حملونقل پاک و طراحی انسانمحور، الگویی برای توسعه شهری آیندهنگر در سئول محسوب میشود.
این سه هسته شهری، با طراحی مبتنی بر داده، مشارکت شهروندی و تلفیق کاربریها، نشاندهنده گذار سئول از توسعه خطی و متمرکز به سمت توسعه شبکهای، فراگیر و فرهنگی هستند. این رویکرد نهتنها به توزیع عادلانه منابع شهری کمک میکند، بلکه تابآوری اجتماعی و پویایی فرهنگی شهر را نیز افزایش میدهد.
افزون بر این، سئول با اجرای پروژههایی همچون بازسازی رودخانه چئونگگیچئون» و تبدیل آن به یک فضای عمومی فرهنگی، نشان داده است که چگونه میتوان زیرساختهای زیستمحیطی را با اهداف فرهنگی و اجتماعی تلفیق کرد. این پروژه که به بهبود کیفیت محیطزیست شهری کمک کرده است، بهعنوان یک نماد فرهنگی، تعامل میان شهروندان و گردشگران را افزایش داده است.