شهرهای ۱۵ دقیقه‌ای جهان و چالش‌های پیش‌رو

شهرهای ۱۵ دقیقه‌ای از نیازهای حیاتی زندگی شهرنشینی امروز است که با روند افزایش جمعیت روبه‌رو هستند و نیاز به برقراری برابری اجتماعی در آنها بیش از هر زمانی احساس می‌شود.

شهرهای ۱۵ دقیقه‌ای جهان و چالش‌های پیش‌رو

مناطق شهری در پی افزایش روزافزون زندگی شهرنشینی بزرگ و پیچیده شده‌اند و به جای برقراری عدالت در جامعه، منجر به بروز نابرابری‌ها شده‌اند. براساس تحقیقات، متوسط زمان سفر روزانه افراد برای رفت‌وآمد به محل کار حتی با وجود گسترش کار از راه دور، ۵۹ دقیقه است که نسبت به دهه پیش پنج دقیقه افزایش داشته است. بسیاری از این سفرها با خودروهای شخصی انجام می‌شود که تأثیرات نامطلوبی بر ازدحام جمعیت و کیفیت زندگی شهری دارد.

جوامع امروزی برای اهداف مختلف از دسترسی به فروشگاه گرفته تا رساندن فرزندان به مدرسه و رفتن به بیمارستان، بیش از هر زمان دیگری سفر می‌کند و بیشتر مکان‌های مقصد در سفرهای شهری فاصله زیادی از یکدیگر دارند. این وضعیت همراه با رشد تصاعدی شهرها، برنامه‌ریزان شهری را به بازنگری در طراحی شهرها و محله‌ها واداشته است که یکی از راه‌حل‌های پیشنهادی، مفهوم شهر ۱۵ دقیقه‌ای است.

 

تعریف و تاریخچه شهر ۱۵ دقیقه‌ای

شهر ۱۵ دقیقه‌ای یک مفهوم طراحی شهری است که در آن خدمات و امکانات ضروری از جمله مدارس، مراقبت‌های بهداشتی، مواد غذایی، پارک‌ها و فضاهای عمومی با ۱۵ دقیقه پیاده‌روی یا دوچرخه‌سواری از هر خانه در دسترس است. این ایده با کاهش نیاز به خودرو و ترویج پیاده‌روی، دوچرخه‌سواری و استفاده از حمل‌ونقل عمومی منجر به کاهش انتشار کربن و تقویت جوامع محلی می‌شود و پایداری شهرها را افزایش می‌دهد. هدف این مدل ایجاد محله‌های خودکفایی است که کیفیت زندگی را از طریق بهبود دسترسی و کاهش زمان رفت‌وآمد افزایش می‌دهند.

مدل شهر ۱۵ دقیقه‌ای در سال ۲۰۱۶ توسط دانشمند کارلوس مورنو احیا شد و در پی همه‌گیری کووید -۱۹ توجه زیادی را جلب کرد، امروزه این مفهوم در بسیاری از نقاط جهان توسط برنامه‌ریزان شهری به مرحله اجرا درآمده است. واقعیت این است که مفهوم ۱۵ دقیقه‌ای ادامه‌دهنده مدل‌های برنامه‌ریزی شهری است که پیش از آن وجود داشت. این مفهوم از باغ‌شهر ابنیزر هاوارد (Ebenezer Howard) که در سال ۱۹۰۲ منتشر شد، نشأت گرفت و از طریق ایده واحد همسایگی که توسط برنامه‌ریز شهری کلارنس پری (Clarence Perry) در دهه ۱۹۲۰ معرفی شد، ادامه پیدا کرد.

 

شهر پوندبری (Poundbury) در شهرستان دورست انگلستان که در سال ۱۹۹۴ ساخته شد، می‌توان به‌عنوان یکی از نمونه‌های اولیه یک محله ۱۵ دقیقه‌ای در نظر گرفت که طراحی آن به‌گونه‌ای است که دسترسی آسان و سریع به امکانات و خدمات را فراهم می‌کند. قرنطینه‌های دوران همه‌گیری اهمیت محله‌های فشرده را برجسته کرد و بر کاهش نیاز به رفت‌وآمدهای طولانی تأکید داشت.

بعضی از شهرها به‌ویژه در اروپا این ایده را پذیرفته و اجرایی کرده‌اند که از جمله مشهورترین آنها می‌توان به میلان، پاریس و بارسلونا اشاره کرد که در زمینه تبدیل شدن به شهرهای ۱۵ دقیقه پیشرفت چشمگیری داشته‌اند. پیاده‌سازی مفهوم ۱۵ دقیقه‌ای در شهرها منجر به کاهش نابرابری‌های ناشی از محوریت خودرو شده و دسترسی ساکنان به خدمات شهری را به‌صورت برابر و در سطحی بالا فراهم کرده است.

 

چالش‌های شهر ۱۵ دقیقه‌ای

مشکل اجرای مدل ۱۵ دقیقه‌ای این است که ارزیابی و تعیین کمیت برای تبدیل شدن به یک شهر ۱۵ دقیقه‌ای فرایند دشواری است. خدماتی که باید دسترسی به آنها طی ۱۵ دقیقه امکان‌پذیر باشد متنوع است که می‌توان آنها را با عنوان «خدمات ضروری» در ۹ گروه فعالیت در فضای باز، آموزش، خرید، رستوران، حمل‌ونقل، فعالیت‌های فرهنگی، فعالیت بدنی، خدمات و مراقبت‌های بهداشتی طبقه‌بندی کرد.

یکی از خلاقانه‌ترین روش‌ها برای بهینه‌سازی توزیع خدمات در شهر، توسعه یک الگوریتم است که به‌جای ایجاد زیرساخت‌های جدید، بر توزیع مجدد نقاط موجود از جمله مدارس، مراکز مراقبت‌های بهداشتی و فروشگاه‌ها برای ارائه خدمات بهتر به مردم تمرکز می‌کند. این الگوریتم تراکم جمعیت شهر و مکان فعلی خدمات را در نظر می‌گیرد تا مشخص کند کدام منابع و در کدام مناطق باید دوباره تخصیص داده شوند. با انتقال خدمات ضروری به مناطق محروم می‌توان تعداد ساکنینی را که در شرایط ۱۵ دقیقه‌ای زندگی می‌کنند، افزایش داد.

به‌عنوان مثال، در شهری مثل آتلانتا که خدمات ضروری در چند منطقه مرکزی متمرکز شده است، الگوریتم پیشنهاد می‌کند که بیش از ۷۰ درصد از مکان‌های موجود برای دستیابی به دسترسی برابر جابه‌جا شوند؛ در مقابل، شهری مثل لیسبون که توزیع عادلانه‌تری از خدمات دارد، به کم‌ترین میزان از تخصیص مجدد نیاز دارد. مهم‌ترین نتیجه اجرای این الگوریتم توجه به این نکته است که همه شهرها در شرایط فعلی نمی‌توانند به شهرهای ۱۵ دقیقه‌ای تبدیل شوند.

 


یکی دیگر از چالش‌های اساسی در اجرای این مدل، نیاز به تغییر در زیرساخت‌های موجود است؛ بسیاری از شهرها دارای طرح‌های توسعه‌یافته و شبکه‌های جاده‌ای هستند که با محوریت خودرو طراحی شده‌اند، ایجاد زیرساخت‌های جدید برای پیاده‌روی، دوچرخه‌سواری و حمل‌ونقل عمومی نیازمند سرمایه‌گذاری‌های هنگفت و زمان‌بر است که می‌تواند با مقاومت ساکنان و کسب‌وکارهای محلی مواجه شود. تخصیص منابع کافی برای انجام تغییرات در همه شهرها امکان‌پذیر نیست و نیاز به هماهنگی بین نهادهای مختلف شهری و جذب همکاری افراد جامعه در سطح گسترده دارد.

 

نقش کلیدی جغرافیا

تحقیقات نشان می‌دهد که مدل شهر ۱۵ دقیقه‌ای در مناطق شهری کم‌تراکم کاربرد ندارد و شهرهایی با مناطق پراکنده حومه شهری، به دلیل وابستگی به خودروها و فواصل زیاد بین مناطق مسکونی و خدمات، با چالش‌های قابل‌توجهی در اجرای این مدل مواجه هستند، حتی با توزیع مجدد الگوریتمی خدمات، دستیابی به دسترسی فراگیر و گسترده دشوار است. نکته مهم این است که شهرها به جای تمرکز صرف بر گسترش دسترسی بر پایه زمان، باید دسترسی بر پایه ارزش را در نظر بگیرند و کیفیت و در دسترس بودن خدمات باید متناسب با نیازهای جمعیت محلی باشد.

به‌عنوان نمونه می‌توان گفت که هر محله نیازی به داشتن طیف کامل خدمات در شعاع ۱۵ دقیقه‌ای ندارد اما باید به اندازه کافی خدمات ضروری همچون مراقبت‌های بهداشتی و آموزش وجود داشته باشد تا نیازهای اساسی همه ساکنان را برآورده کند. خدمات غیرضروری از جمله مکان‌های تفریحی یا امکانات پزشکی تخصصی را می‌توان در نقاط دورتر قرار داد که توسط حمل‌ونقل عمومی کارآمد به هم متصل می‌شوند.

برخی شهرها به دلیل موقعیت جغرافیایی یا طبیعی خود، توانایی تطبیق با این مدل را ندارند؛ برای مثال شهرهایی که در مناطق کوهستانی قرار دارند، ممکن است با مشکلاتی در طراحی و ایجاد مسیرهای پیاده‌روی و دوچرخه‌سواری مواجه شوند که منجر به هزینه‌های بالای ساخت‌وساز و افزایش زمان مورد نیاز برای تکمیل پروژه‌ها می‌شود.

از سوی دیگر، بعضی از مناطق شهری ممکن است به‌طور طبیعی بیشتر به مراکز تجاری و اقتصادی خود وابسته باشند و برای اجرای مدل ۱۵ دقیقه‌ای در این مناطق، نیاز به تغییرات گسترده‌ای باشد که ممکن است با مقاومت اجتماعی و اقتصادی مواجه شود. به هر حال گذار به سمت شهرهای ۱۵ دقیقه‌ای فراگیر فرایندی است که تازه آغاز شده است و مسیر پیش روی آن نیازمند همکاری، نوآوری و تعهد عمیق به برابری اجتماعی است. در ادامه چند نمونه از شهرهایی معرفی می‌شود که با ابزارها و استراتژی‌های مناسب در تلاش برای پیاده‌سازی مدل ۱۵ دقیقه‌ای و تبدیل شدن به شهری پایدار هستند که در آن همه افراد به‌صورت برابر فرصت رشد داشته باشند.

شهرهای ۱۵ دقیقه‌ای در جهان و چالش‌های پیش‌رو

پاریس، فرانسه

پاریس در حال حاضر دارای ۵۰ منطقه شهری ۱۵ دقیقه‌ای فعال است و در حال سرمایه‌گذاری در پروژه‌های بزرگی همچون تبدیل خیابان‌های وسیع به محیطی دوستانه برای پیاده‌روی و دوچرخه‌سواری است. این شهر در حال توسعه سیستم حمل‌ونقل عمومی خود و ترویج استفاده از دوچرخه به‌عنوان وسیله‌ای محبوب میان ساکنان است و به این منظور به دنبال گسترش شبکه دوچرخه‌سواری و ایجاد مسیرهای امن برای دوچرخه‌سواران است. پاریس از ابتدا در موقعیت مناسبی برای اجرای این مدل قرار داشت، برای مثال ۹۴ درصد از مردم پاریس در فاصله پنج دقیقه‌ای از نانوایی زندگی می‌کنند که نشان‌دهنده پتانسیل بالای پاریس برای ایجاد محله‌هایی با دسترسی سریع به خدمات و امکانات است.

 

ملبورن، استرالیا

ملبورن، به‌عنوان سریع‌ترین شهر در حال رشد استرالیا، پیاده‌سازی مدل ۱۵ دقیقه‌ای را در اولویت برنامه‌ها قرار داده است تا اطمینان حاصل کند که به نیازهای جوامع خود پاسخ می‌دهد و خدمات و امکانات مورد نیاز آنها را در آینده نیز تأمین می‌کند. این شهر با چالش‌های جغرافیایی مواجه است زیرا یکی از بزرگ‌ترین شهرهای جهان از نظر مساحت است و دارای زیرساخت‌های خوبی است که نیاز به تخصیص مجدد و در نتیجه بازسازی دارد. تغییر این زیرساخت‌ها ممکن است زمان‌بر و هزینه‌بر باشد، اما کلیدی برای تبدیل شدن به یک شهر ۱۵ دقیقه‌ای است.

 

اتاوا، کانادا

اتاوا، به‌طور جدی به پیاده‌سازی مدل شهر ۱۵ دقیقه‌ای پرداخته است و از اصطلاح «محله‌های ۱۵ دقیقه‌ای» در برنامه‌های خود استفاده می‌کند.
این شهر در تلاش است تا امکان دسترسی ساکنان به خدمات و امکانات محلی را بهبود ببخشد و در این راستا به توسعه محله‌های مناسب پیاده‌روی و دوچرخه‌سواری به‌ویژه در نواحی مرکزی پرداخته است. شهرداری اتاوا بر بهبود فضای عمومی و تشویق به تعامل اجتماعی تمرکز کرده است تا کیفیت زندگی شهروندان را ارتقا بخشد و وابستگی به خودرو را کاهش دهد.

 

بارسلونا، اسپانیا

بارسلونا در کنار پاریس، به‌عنوان الگوی ایده‌آل برای شهر ۱۵ دقیقه‌ای محسوب می‌شود و اقدامات گسترده‌ای در راستای بهبود پیاده‌روها و مسیرهای دوچرخه‌سواری انجام داده است و از «دوقلوهای دیجیتال» برای شبیه‌سازی تأثیر تغییرات طراحی و ساختار بر شهر استفاده می‌کند. این فناوری می‌تواند به برنامه‌ریزان کمک کند تا تصورات دقیق‌تری از طراحی‌های آینده داشته باشند و توانایی بهتری برای پیش‌بینی چالش‌ها پیدا کنند.

 

شانگهای، چین

شانگهای نخستین شهر چینی است که مدل ۱۵ دقیقه‌ای را در رویکرد برنامه‌ریزی شهری خود به‌کار گرفته است. هدف این شهر، مبارزه با گسترش شهری است و برنامه‌ریزی کرده است که تا سال ۲۰۳۵ میزان ۹۹ درصد از خدمات عمومی در فاصله ۱۵ دقیقه‌ای و ۹۰ درصد از فضاهای سبز در فاصله پنج دقیقه‌ای قابل دسترسی باشد. این هدف می‌تواند تحولی در نحوه زندگی ساکنان شانگهای ایجاد کند و زمینه‌ای برای استفاده بهینه‌تر از منابع و کاهش ترافیک و آلودگی فراهم آورد.