تحول سبز شهرها با رویکرد جامعهمحور طبیعت
مشارکت جامعه در طراحی و مدیریت فضاهای سبز در شهرهای پرجمعیت امروزی، کلید موفقیت در حفظ و توسعه تنوع زیستی است، مدلهای نوین همچون برنامههای لندن و ملبورن نشان میدهند که همکاری مردم و مسئولان، زیستبومهای پایدار و پرجنبوجوشی را خلق میکند.

امروزه رویکردهای مبتنیبر دخالت جامعه در تنوع زیستی، الگوهای سنتی طراحی اکولوژیک را به چالش کشیده و امکان تعامل جدیدی میان معماران، برنامهریزان و جوامع شهری برای خلق آیندههایی زیستبوممحور فراهم کردهاند. به این مثال خیابان خیابان دیگریوز (Degraves) در ملبورن که زمانی یک راهروی خدماتی ناشناخته در میان ساختمانهای بتنی بود، امروزه به فضایی پر از شور و زندگی تبدیل شده، چراکه فراتر از کافه معروفش، کاشت گیاهان بومی و بوتههای کوچک، ریزاقلیمهایی خنککننده در آن خلق کردهاند.
تحقیقات اخیر نشان دادهاند که مشارکت جامعه در ابتکارات تنوع زیستی، نتایجی به مراتب برتر به همراه دارد. مؤسسه مطالعات توسعه و سازمان Natural England نشان میدهد که «هرچه مردم بیشتر در طراحی، برنامهریزی و اجرای زیستگاههای تنوع زیستی مشارکت داشته باشند، احتمال حمایت بلندمدت آنان از این تعهدات نیز بیشتر خواهد بود».
برای مثال در سنگاپور، پروژههایی مانند «شهر باغهای خوراکی» وجود دارد که مردم را تشویق به کاشت باغهای روی پشتبام و در محلهها میکند تا زیستگاههایی برای گردهافشانها و پوشش سبز شهری ایجاد شود. همچنین مسیرهای طبیعی کانالی طولانی از فضای سبز هستند که به حرکت حیات وحش در شهر کمک میکنند.
در کنار این موارد، باغهای عمودی موسوم به ابردرخت «supertree» هم با گیاهان مختلف، نقشهای اکولوژیکی مهمی مثل سایهدهی و تصفیه آب را ایفا میکنند. در چنای هند نیز باغهای قابل جابهجایی و کشاورزی در مدارس و مراکز اجتماعی ایجاد شده که هم به افزایش تنوع گیاهی کمک میکند و هم به کاهش گرمای شهر و افزایش مشارکت مردم در حفظ محیط زیست.
در بریتانیا، سیاست خالص افزایش تنوع زیستی (BNG) که طبق آن تمام پروژههای جدید موظف به ارتقای حداقل ۱۰ درصدی تنوع زیستی نسبت به وضعیت اولیه هستند، از فوریه ۲۰۲۴ برای توسعههایی شامل ۱۰ واحد مسکونی یا بیشتر اجرا شد و این امر از آوریل ۲۰۲۴ پروژههای کوچکتر را نیز در برگرفت. تجربه این سیاست نشان داد که موفقیت این قبیل طرحها بیشتر از تخصص فنی، به میزان مالکیت جامعه نسبت به فرآیند بستگی دارد.
برنامه BNG سه مرحله کلیدی دارد که در آن مشارکت جامعه موجب تحول در نتایج تنوع زیستی میشود؛ در مرحله طراحی و برنامهریزی پیش از ساخت، ادغام دیدگاهها و دانش محلی درباره زیستگاهها و اولویتهای طبیعت، فرصت اولیهای برای توسعهدهندگان مسکونی فراهم کرد تا به تبیین سیاستهای BNG، بررسی گزینههای متنوع و ایجاد حس مالکیت در جامعه بپردازند. در مرحله ساخت و بهرهبرداری، همکاری جامعه در پیادهسازی و نظارت بر پروژهها به ثبات و موفقیت بلندمدت کمک کرد و در نهایت، مدیریت و پایش بلندمدت، استمرار مشارکت جامعه در مراقبت و نظارت را تضمین و افزایش مسئولیتپذیری و تداوم موفقیت زیستمحیطی را ممکن کرد.
مدل «صندوق جنگل شهری ملبورن»، از تأمین فضای سبز جدید و کاشت درخت تا پروژههای بام سبز، دیوار سبز و طراحی حساس به آب، الگویی منعطف برای حمایت از ابتکارات تنوع زیستی جامعهمحور ارائه داد. در این مدل، درخواستها توسط هیأتی از متخصصان فضای سبز و اعضای جامعه بررسی میشوند. برنامه سبزسازی گذرگاههای ملبورن در مقیاسهای مختلف اجرا و شامل گذرگاههای محدوده شهری ملبورن، ۶۰ هکتار سطح زمین و ۱۵۰ هکتار دیوار بود که ظرفیت بالایی برای توسعه زیرساخت سبز پراکنده ایجاد کرد.
مدل تأمین سرمایه برابر (matched funding) از پروژههایی حمایت میکند که سرمایهگذاری جامعه و شهر را با هم ادغام میکند تا پایداری و حس مالکیت در ساکنان تقویت شود. تجربه ملبورن بر اثربخشی مداخلات کوچک و مقیاسپذیر تأکید دارد که در طول زمان جمع و به ایجاد دالانهای زیستمحیطی فراگیر منجر میشوند که به تنوع زیستی و همبستگی اجتماعی کمک میکنند.
در هر دو نمونه بریتانیا و ملبورن، موفقیت به اصول فضایی متکی است که معماران و طراحان باید آن را بپذیرند. برخلاف معماری منظر سنتی که روی مقیاسهای از پیش تعیینشده همچون پارکها یا شهرکها تمرکز دارد، مداخلات جامعهمحور از طریق «تجمیع سازگارپذیر» عمل میکنند؛ یعنی اقداماتی کوچک که بر مبنای دانش محلی و شرایط در حال تغییر رشد میکنند.
پیامدهای این منطق فضایی برای حرفه طراحی است که در آن معماران به جای ارائه مناظر تمامشده، باید چارچوبهایی منعطف طراحی کنند که فرصت آزمایش و تکامل جامعه را فراهم کنند. پژوهشها تأکید میکنند که فعالیتهای حفاظت از طبیعت، همچون علم شهروندی (پایش تنوع زیستی توسط مردم) و نظارت مردمی بر رعایت قوانین و سیاستهای توسط خیریههای محیط زیستی، نقش مهمی در موفقیت این روند دارند.
مدل ملبورن همچنین نشان میدهد که مداخلات موقت میتواند اشتیاق جامعه و امکانپذیری اکولوژیکی را قبل از تغییرات دائم ارزیابی کند. نمونههایی همچون دیوارهای سبز و باغهای عمودی که چندان مورد توجه قرار نمیگیرند، فرصت مناسبی برای گسترش فضای سبز در بافت متراکم شهری فراهم میآورد. تفاوت اساسی موفقیت در این است که مدلهای جدید نهتنها بر مشورت و دریافت بازخورد درباره طرحهای از قبل تعیینشده، بلکه به فرایند همآفرینی (co-creation) تکیه دارند. معماران و برنامهریزان باید بخشی از کنترل خود را واگذار و چارچوبی ایجاد کنند که امکان آزمایش جامعه را فراهم کند.
در این روند بعد زمانی نیز اهمیت دارد. طبق سیاست BNG، سود خالص تنوع زیستی باید حداقل برای ۳۰ سال حفظ شود که مسئولیتپذیری بلندمدت ایجاد میکند و فراتر از جدول زمانی پروژههای رایج ساختمانی است. نتایج ماندگار در گرو مدیریت منسجم و تعیین مسئولیت شفاف برای جامعه است. اشتیاق عمومی برای طبیعت فراوان است، اما نیاز به اطلاعات محلی درباره چگونگی اجرای پروژهها اهمیت بیشتری دارد.
شهرها با ترکیب تأمین مالی برابر، راهنمایی فنی و مقررات منعطف میتوانند مشارکت سبز جامعه را تقویت کنند. این رویکرد شبکهای از مداخلات کوچک اما مؤثر خلق میکند که در نهایت تأثیر اکولوژیکی گستردهای خواهند داشت. هنگامی که جوامع بهعنوان همیاران طبیعت شهری عمل کنند، اهداف اکولوژیک توسط پیوندهای اجتماعی پایداری به مرحله اجرا گذاشته میشود که ایجاد میکنند.