آش وقتی آش است که آش باشد!

آش وقتی آش است که آش باشد!

علی جمشیدپور - خبرنیوز/ از وقتی به یاد دارم با شیاطین سرخ سر الکس فرگوسن فوتبال را شناختم. چندی بعد هم کارلوس کی‌روش آمد و در کنار پرافتخارترین سرمربی تاریخ مایه مباهات کشورش شد.

یادم می آید بی چون چرا لذت می بردیم از فوتبالی که اگر سیاسی هم بود اما آن آش شلم شوربا نبود.

اما امروز داستان فرق می کند. فوتبال ورزشی دیگر رنگ باخته و فوتبالی که شالوده آن سیاست است بر روی پرطرفدارترین ورزش دنیا سایه افکنده.

حال ما مانده ایم و آرزوی حال و هوای آن روزها که چقدر سرخوشانه فوتبال واقعی می دیدیم.

تیم ملی ایران در دوره دومی که بیشترین امید به صعودش از مرحله گروهی و تاریخ سازی اش وجود داشت باز هم نتوانست.

چرا؟!

باید از دستیار کار کشته سر الکس پرسید که چگونه در بازی اول با 7 دفاع به مصاف گرانقیمت ترین تیم جام 2022 می رود و توقع دارد که آبکش نشود. (البته صحبت هایی مطرح شده که می دانستند یارای مقابله با انگلیس را ندارند و آن بازی را فدای دو بازی سرنوشت ساز دیگر کرده اند.) نتیجه اش می شود 6 بر 2 به نفع سه شیرها.

کی‌روش با ارنجی اعجاب انگیز کاری کرد که اگر در بازی برابر انگلیس یک مدافع مصدوم می شد ناچار باید به جای او فوروارد به زمین می آورد.

بازی دوم: دیدیم و فهمیدیم که فوتبال یعنی چه. ایران اگر بخواهد چه می کند. ولز از ابتدا در قوطی بود. آن ها تصور می کردند با تیمی محلی روبرو هستند اما یک ترکیب جذاب که البته روی کاغذ انتظار می رفت همین نفرات در زمین باشند موفق به برد ولزی شدند که دروازه اش را طلسم کرده بود.

بازی سوم و سرنوشت ساز: قدم آخر بود. فقط یک گام دیگر. ساده به نظر می آمد اما در عمل چیز دیگری را دیدیم.

ترکیبی دفاعی برای حفظ نتیجه. خب معلوم است که به تار مویی بند بود. البته نشد که بشود. حدس میزدیم این ارنج هم دست همه بازیکنان را بسته و گویی با حضور چندین هافبک دفاعی همزمان در زمین با زبان بی زبانی به بچه های تیم ملی می گوید قرار است فقط دفاع کنیم و از فکر حمله بیرون بیایید. سردار و مهدی هر دو در زمین هستند بدون بازیکن بازی سازی برای تغذیه این دو.

نمی دانیم دم خروس را باور کنیم یا...!

این چه آش شله قلمکاری بود که در زمین بود. آیا منظور کارلوس این بود سعی کنید گل نخورید تا شاید فرجی شود و با مساوی صعود کنیم؟

شاید هم منظورش این بود که نه این آش به درد حال و هوای پاییزی این روزهای ما می خورد نه آن آش!

من که نفهمیدم اما هر چه که بود از همان ابتدا هم مشخص بود این پوئن مثبتی که ایران در برابر امریکا داشت و حتی با یک مساوی هم صعود می کرد پاشنه آشیل ما خواهد شد.

در کل خواستم بگویم می توانستیم و نشد. اگر نمی توانستیم که بحثش چیز دیگری بود.

در این حالت ترجیح می دهم مانند کیانوش سریال برره به دوربین خیره شوم. نه کلامی سخن بگویم نه عکس العملی داشته باشم.

حال قضاوت با شما...