حصارکشی یا منع جمعی؟
بعد از چند سال کشمکش و بحث های مختلف، بالاخره نوک کلنگ به سنگفرش تئاترشهر رسید. موضوع حصارکشی اولین جنجال معماری و شهرسازانه این بنا نیست.
مهمترین رویداد اینچنینی به بخش جنوبی مجموعه و حذف پارکینگ منجر شد. مجتمع فرهنگی و مسجد ولیعصر (عج) در ضلع جنوبی و در حریم بصری تئاترشهر احداث شد و از طرف اغلب گرایشات معماری؛ در طراحی و مکان یابی مورد انتقاد قرار گرفت. مسجدی که طراحی نامناسب آن از همان فرم کلی و نمای شهری اثر و چگونگی فراخوان ورودی مسجد شروع می شود. به طوری که شهروندان بدون نوشته های راهنما برای پیدا کردن ورودی مسجد حتماً دچار زحمت می شوند. خصوصاً کلیت فرم و غیبت عناصر معمول معماری مسجد، این شائبه را شکل داد که بنای مجتمع فرهنگی مذکور، اصولاً به قصد کاربری مسجد طراحی و اجرا نشده است. البته اعتراضات و نقدها مانع از اتمام این پروژه نشد.
ماجرای دیگر مربوط به احداث خروجی مترو چهارراه ولیعصر(عج) بود که به تحصن اهالی هنر، به ویژه هنرمندان تئاتر و همراهی مدیرکل مرکز نمایش وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی شد. در پی تشدید اعتراضات و علی رغم آغاز عملیات ساختمانی، مدیریت وقت مترو و شهردار تهران اعلام کردند که این ایستگاه به احترام هنرمندان به بخشی از پارک دانشجو منتقل خواهد شد. اما عملاً طرح ایجاد زیرگذر چهارراه ولیعصر(عج) ایستگاه مترو را به چند متر آن سوتر منتقل کرد. طرحی که باز از نظر طراحی با انتقاداتی روبه رو بود. بعضی عبور عابرین از زیر زمین و عبور خودروها از روی زمین را ـ به عکس آنچه در پل های هوایی رخ می دهد ـ نوعی بی احترامی طلقی کردند. عده ای طراحی بدون مشخصه و شکستگی و نشانه های مکان یابی را از اشکالات طرح می دانستند. هنوز هم سرگردانی عابران برای پیدا کردن خروجی درست از مشکلات این زیرگذر است. اختلال در منظر بنای تئاترشهر اما بحث اصلی در انتقادات بود.
داستان حصار کشی محوطه تئاترشهر بعد از سرقت مجسمه های محوطه پررنگ تر شد. در حالی که هیچ مرجعی توضیح نداد سارقان چطور توانسته اند بی هیچ ردپایی دست به این سرقت زده باشند. یا چرا در موارد دیگر سرقت، ایده دیوارکشی را پیاده نکردند؟
کم کم شایعه امنیت در محوطه تئاترشهر پررنگ تر شد. سابقه تردد شهروندان فراجنسیتی در پارک دانشجو و تجمع معتادان و خرده موادفروشان هم می توانست در شکل گیری این فضا موثر باشد. ثبت چند درگیری منجر به جرح در پارک دانشجو و محوطه تئاترشهر (که حتی بنا بر شایعاتی ساختگی بود) توانست دغدغه امنیتی بعضی مدیران شهرداری و معاونت هنری وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی را توجیه کند.
موضوعی که متعاقب این رخدادها وارد ادبیات طرح حصارکشی شد، موضوع دستفروشان اطراف بنای تئاترشهر بود که حتی زندگی سالم شبانه ای را برای این نقطه شهری به ارمغان آورده بود. در مجموع اعلام شد؛ بنا به مطالبه هنرمندان تئاتر و شهروندان و برای حفظ امنیت اهالی تئاتر، شهرداری تهران و وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی اقدام به حصارکشی اطراف ساختمان خواهند کرد. هنوز هم معلوم نیست سهم و مسئولیت این طرح تا چه اندازه به عهده شهرداری تهران و تا چه اندازه به عهده وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی و وزارت میراث فرهنگی، گردشگری و صنایع دستی است؟
با نخستین اخبار از طرح حصارکشی، زمزمه مخالفت ها اوج گرفت. علاوه بر معماران و شهرسازان، تعدادی از کارشناسان حفاظت و مرمت بناها و بافت های تاریخی هم وارد این میدان اعتراض شدند. تا جایی که عده ای از این کارشناسان در یک ویدئو، مخالفت های قانونی و علمی خود را اعلان کردند. در نتیجه برخی از مدیران ناچار به تغییر موضع شده و اعلام کردند منظور از حصارکشی، دیوار نبوده و قصد مشخص کردن حریم ملکی و فرهنگی مجموعه تئاترشهر مطابق با عرصه مالکین ساختمان است. بی این که معنای درستی از مفهوم «حریم» در این اظهارات اراده شده باشد.
همچنان نقدهای براین گفتار به گوش می رسید که به ظاهر تغییر دولت، موقتاً موجب توقف طرح شد. شروع دوباره مذاکرات بین نهادهای مربوطه اما علاوه بر انتقادات گذشته، نوعی خشم هم در بین بعضی صاحب نظران ایجاد کرد که عمدتاً واکنشی به احساس عدم شفافیت [شما بخوانید عدم صداقت] به سخن گویان این طرح بود.
اولین موضوع این عدم شفافیت بازی با عبارات «حصارکشی»، «دیوار» و «حریم» بود که تا امروز عملاً مشخص شده همه این عبارات برای انحراف ذهن مردم بوده و همواره همان دیوارکشی و «محدودیت فیزیکی مکان» موردنظر طراحان بوده است. از جمله از طرف مدیران و حتی طراح چنین وانمود شد که عناصر طراحی این طرح ارتفاعی ندارد و تنها به منظور معین کردن حریم و محدوده ایجاد می شود. در حالی که طراحی اصلی و موجود محوطه تئاترشهر از طریق اختلاف سطوح، پله ها، حوض ها و... کاملاً حائز این ویژگی بوده و نیازی به طراحی جدید ندارد. کمی بعد، موضوع حصاری با ارتفاع بسیار کوتاه به میان آمد.
ادعای بعدی در مقابل مطالبات، تعاریف و ضوابط امروزین شهرسازی این بود که؛ این دیوار مانع حضور و تردد مردم نخواهد شد و تنها برای حفاظت در مقابل ورود معتادان، سارقان، دوجنسی ها و خلاصه متخلفین عمل خواهد کرد. علاوه بر سمت گیری های قابل بررسی و توجهات اخلاقی در این تقسین بندی، این سئوال وجود داشت که چنین دیواری با چه مکانیزم یا هوش و الگوریتمی قادر به چنین تشخیص و عملکردی خواهد بود؟
عدم نمایش عمومی طرح های آماده شده نیز موید همین تردیدها در بین متخصصین می شد. چرا چنین طرح مهمی نباید به یک خرد جمعی در جامعه معماری و شهرسازی واگذار می شد؟! آیا لازم نیست طرحی در این ابعاد ملی و فرهنگی به مشاوران و طراحان مجرب و صاحب صلاحیت متناسب یا از طریق مسابقات معماری واگذار شود؟ از طرفی همواره این سئوال وجود داشت که به فرض وجود ناامنی ها، آیا دیوارکشی یک مجموعه فرهنگی ـ هنری چاره درستی برای برقراری امنیت است؟ آیا ارزش امنیت در سوی دیگر چهارراه تفاوتی با این سو دارد؟ آیا اهالی تئاتر حفظ امنیت خود را واجب تر از سایر شهروندان می دانند؟! چرا مجریان طرح تلاش داشتند موافقت چند نفر از پیشکسوتان تئاتر را به عنوان سند صحت طراحی ارائه کنند در حالی که هیچکدام از این موافقان، کمترین اطلاعی از ظرائف شهری و معماری و شهرسازی و حفاظت بناهای تاریخی ندارند؟ ترکیب تقریباً دولتی حاضرین در روز آغاز پروژه برای مسئولین پیامی نداشت؟
عدم ورود موثر و رسمی وزارت گردشگری، میراث فرهنگی و صنایع دستی و همسویی با تعداد زیادی از کارشناسان این حوزه هم موجب تعجب است. در حالی که ساختمان مجموعه تئاترشهر با تصویب شورای ثبت سازمان میراث فرهنگی و گردشگری استان تهران در سال 1384 در فهرست آثار ملی کشور قرار گرفته بود. تغییرات در محدوده حریم معین شده در نقشه های ثبتی فهرست آثار ملی هم نشان می دهد؛ موضوع اعمال ضوابط ثبت در داخل حریم ـ از جمله ساماندهی ضلع شمالی خیابان انقلاب و ضلع غربی خیابان ولیعصر(عج) ـ به مراتب اولویتی بالاتر از دیوارکشی محوطه دارد.
برخی هم تلاش داشتند که وجود نرده های محوطه تا دهه شصت را دلیل برای احیا این حصار بدانند. اما الزامات شهرسازی معاصر، ارتقاء کیفیات زیستی و امنیتی شهر نسبت به دوران پیش از انقلاب و بحران های سال های نخستین انقلاب اسلامی و همچنین اولویت حفظ شرایط موجود، ادعای لزوم بازگشت به وضعیت نرده های مجموعه را هم منتفی می نماید چه رسد به ایجاد یک طرح جدید و مداخلات تازه معمارانه.
آنچه در آخرین روزهای منتهی به کلنگ زنی، بیش از گذشته مورد تاکید قرار گرفت، استناد به مطالبه اهالی تئاتر بود. اگر این ادعا درست باشد، [اگر] باید با صدای رسا پرسید؛ اهالی تئاتر با شعار «تئاتر برای مردم» چگونه به این تفکیک آپارتاید گونه تن می دهند و خودشان را نسبت به مردم، دستفروش و حتی بیماران مواد مخدر و... ممتاز محسوب می کنند؟! چگونه در چنین اوضاع نه چندان مطلوب اقتصادی و به خاطر آسودگی خود، بر علیه معیشت شاغلین شریف کنار خیابان نظری می دهند؟! اگر چه عملاً جز اندکی اسامی ثابت، نه در روز کلنگ زنی و نه در رسانه ها، فهرست قابل توجهی از مدافعان طرح به چشم نمی خورد و گمان نمی رود چنین تصور و تصویری از حمایت هنرمندان قابل اثبات باشد.
در نهایت کارزاری خطاب به شهرداری تهران و وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی تهیه شد که تعداد امضاهای آن از حدنصاب مطالبه برای ثبت در دبیرخانه سازمان موردنظر عبور کرده است.
به فرض معضلات امنیتی برای اهالی تئاتر و...؛ حذف صورت مسئله و اعمال محدودیت هایی مثل دیوارکشی ـ با هر تعبیر و اصطلاح و واژه ای ـ تنها راه یا آخرین و بهترین شیوه تامین امنیت شهری نیست. به ویژه مغایرت آن با روح فعالیت های فرهنگی ـ هنری و مردمی ترین شکل آن، یعنی نمایش، چهره ناخوشایندی به جامعه تحمیل می کند. بهتر آن است که اجازه ندهیم تناقضات میان نظرات چندین دوره مدیریت فرهنگی و شهری کشور، میراث ناصواب مدیران قبلی و به ویژه اقدامات غیرتخصصی، جناحی، سیاسی و... یا ـ خدای نکرده ـ پافشاری بر مقابله با خواست قاطبه فرهیختگان و هنرمندان و فرهنگیان و... فضا را برای تهمت «ضدیت با هنر و تئاتر» مهیا کند.
به یاد داشته باشیم که؛ «تئاترشهر»، «مجموعه فرهنگی هنری آزادی»، «موزه هنرهای معاصر تهران»، «موزه فرش» و... متعلق به حکومت پهلوی نیست. بلکه این ابنیه مثل بزرگراه تهران ـ کرج یا تهران ـ قم، مثل کاخ نیاوران، مثل ساختمان مجلس و... متعلق به ملت ایران اسلامی است و همه موظف به حفظ شأن و جایگاه اموال ملی هستیم.