اهمیت حفظ و احیای فضاهای سبز در مقابله با تغییرات اقلیمی
کاشت درختان بهعنوان یک راهکار اقلیمی، دارای مزایا و محدودیتهای ویژه خود است. این روش میتواند بخشی از تلاشهای جهانی برای کاهش گازهای گلخانهای باشد، اما نباید بهعنوان تنها یا سریعترین راهحل در نظر گرفته شود.

کاشت درختان همواره بهعنوان یکی از راهکارهای طبیعی و مؤثر برای مقابله با تغییرات اقلیمی مطرح شده است. این ایده که درختان با جذب دیاکسیدکربن که گاز گلخانهای اصلی است، میتوانند به کاهش گرمایش جهانی کمک کنند، ساده و در عین حال جذاب است، اما در سالهای اخیر مطالعات و تحقیقات علمی نشان دادهاند که این راهکار در بسیاری از موارد بیش از حد بزرگنمایی شده است و در واقعیت به سادگی آنچه تصور میشود، مؤثر نیست.
سالانه ۳۶ میلیارد تن دیاکسید کربن تنها از سوختهای فسیلی منتشر میشود که حجم بسیار بالایی است. بنابراین، کاهش مستقیم انتشار گازهای گلخانهای ناشی از سوختهای فسیلی همچنان بهعنوان اصلیترین و مؤثرترین راهکار برای مقابله با تغییرات اقلیمی مطرح است.
درختان بهدلیل توانایی بالای خود در جذب دیاکسیدکربن و ذخیرهسازی کربن در بافتهای چوبیشان، نقش مهمی در کاهش میزان گازهای گلخانهای ایفا میکنند. فرایند فتوسنتز موجب میشود تا دیاکسیدکربن از جو جذب و در ساختار گیاه ذخیره شود. در حال حاضر، جنگلکاری جهانی توانسته است سالانه حدود ۱.۹ میلیارد تن دیاکسید کربن را در خود ذخیره کند که معادل ۵ درصد از کل دیاکسید کربن منتشرشده از سوختهای فسیلی است.
با وجود نقش مثبت و مهم جنگلکاری در جذب کربن، این راهکار با چالشها و محدودیتهایی روبهرو است. نخستین چالش، انتخاب مکان مناسب برای کاشت درختان است. در بسیاری از نقاط جهان، پروژههای عظیم کاشت درخت در مناطقی اجرا شدهاند که پیشتر مراتع یا زیستگاههای طبیعی دیگری بودهاند. تغییر کاربری این مناطق به جنگل، میتواند اثرات منفی زیادی داشته باشد. بهعنوان مثال، کاشت درخت در مراتع خشک یا نیمهخشک میتواند چرخه آب را برهم زند و منجر به کاهش منابع آبی شود.
از سوی دیگر، بعضی گونههای درختی که در پروژههای جنگلکاری استفاده میشوند، بومی آن مناطق نیستند و میتوانند به اکوسیستمهای محلی آسیب بزنند و منجر به کاهش تنوع زیستی شوند. نمونه بارز این مسئله در چین مشاهده شد که دولت برای مقابله با فرسایش خاک و کاهش آلودگی، پروژه عظیمی برای کاشت درختان راهاندازی کرد، اما در بسیاری از موارد، درختان غیر بومی با مصرف آب زیاد موجب کاهش جریان رودخانهها و خشکی زمینهای کشاورزی شدند. این نمونه نشان میدهد که بدون برنامهریزی دقیق و شناخت کامل از شرایط زیستی و اقلیمی منطقه، کاشت درخت میتواند تأثیرات منفی ناخواستهای داشته باشد.
علاوهبر این، خود ذخیرهسازی کربن در درختان نیز محدودیتهایی دارد. درختان عمر محدودی دارند و با وقوع حوادث طبیعی همچون آتشسوزی، خشکسالی یا حملات آفات، بخش قابلتوجهی از کربنی که در آنها ذخیره شده است، دوباره به جو بازمیگردد. بنابراین، کربن ذخیرهشده در درختان پایداری کامل ندارد و نمیتوان بهسادگی آن را با کربن ناشی از سوختهای فسیلی مقایسه کرد.
مطالعات نشان داده است که میزان زمینهای مناسب برای جنگلکاری جهانی به صورت اغراقآمیزی برآورد شده و ظرفیت واقعی این زمینها کمتر از تصور اولیه است، همچنین بیشترین تعهدات برای جنگلکاری از سوی کشورهایی اعلام شده است که کمترین میزان زمینهای مناسب و بیشترین محدودیتهای اقتصادی را دارند. در مقابل، کشورهای برخوردار از درآمد بالا و دارای زمینهای گسترده و مناسب، تعهدات کمتری در این زمینه ارائه کردهاند.
ضرورت رویکرد چندجانبه در مقابله با تغییرات اقلیمی
اگرچه کاشت درختان بخشی از راهکارهای مقابله با تغییرات اقلیمی است، اما این موضوع نباید بهعنوان تنها راهحل در نظر گرفته شود. کاهش انتشار گازهای گلخانهای از منابع سوختهای فسیلی که میلیونها سال در زیر زمین ذخیره شدهاند، بسیار ضروریتر و فوریتر است. انتشار این گازها موجب افزایش غلظت دیاکسیدکربن در جو و گرم شدن زمین میشود. به همین دلیل، تمرکز بر کاهش مصرف نفت، زغالسنگ و گاز طبیعی از طریق افزایش بهرهوری انرژی، استفاده از انرژیهای تجدیدپذیر و تغییر شیوههای تولید و مصرف اهمیت بسیار بالایی دارد.
علاوهبر آن، حفاظت و احیای جنگلهای طبیعی که از پیشینهای چند هزار ساله برخوردارند، میتواند نقش کلیدی در مقابله با تغییرات اقلیمی داشته باشد. جنگلهای طبیعی بهدلیل تنوع زیستی بالا و ساختار پیچیدهای که دارند، قادرند بهطور مؤثرتری کربن را ذخیره کنند و در عین حال مقاومت بیشتری در برابر آسیبهای محیطی داشته باشند. حفظ این اکوسیستمها باید در اولویت سیاستهای زیستمحیطی قرار گیرد.
مواردی که جوامع و سیاستگذاران بیش از حد روی راهکار جنگلکاری حساب کردهاند، ممکن است منجر به غفلت از اقدامات اساسی و ضروری شوند. این موضوع میتواند به تأخیر در بهکارگیری سیاستهای کاهش انتشار گازهای گلخانهای و کاهش انگیزه برای تغییر رفتارهای مصرفی منجر شود.
از سوی دیگر، راهکارهای مبتنی بر طبیعت همچون کاشت درختان باید به دقت برنامهریزی و بهعنوان بخشی از یک رویکرد جامعتر به کار گرفته شوند. ترکیب روشهای مختلف همچون حفاظت از زیستگاههای طبیعی، احیای مراتع، کاهش مصرف سوختهای فسیلی و بهبود بهرهوری انرژی میتواند بیشترین تأثیر را در کاهش گرمایش جهانی داشته باشد.
برای تحقق اهداف جنگلکاری جهانی، لازم است کشورهای با درآمد بالا سهم بیشتری از زمینهای خود را به پروژههای جنگلکاری اختصاص دهند. این کشورها باید حمایتهای مالی گستردهای به کشورهای کمدرآمد ارائه دهند تا امکان اجرای برنامههای جنگلکاری و بازسازی محیطزیست در این مناطق فراهم شود.
افزایش بازارهایی که برای خدمات اکوسیستم و طبیعت ارزش مالی قائل میشوند، میتواند نقش مؤثری در تشویق و تسریع فرایند جنگلکاری ایفا کند. بهعنوان مثال، برنامههایی در حال توسعه است که مالکین زمین را به کاشت درخت و انجام فعالیتهای ترمیمی تشویق میکند که این امر میتواند منابع مالی و انگیزه لازم برای گسترش جنگلکاری را فراهم آورد.
کپنهاگ؛ نمونه موفق رویکرد چندجانبه در مقابله با تغییرات اقلیمی و جنگلکاری هوشمندانه
یکی از نمونههای برجسته در جهان که اقداماتی متوازن و علمی در زمینه مقابله با تغییرات اقلیمی و جنگلکاری انجام داده است، شهر کپنهاگ دانمارک است. این شهر اروپایی با توجه به محدودیتهای زیستمحیطی و اهمیت کاهش انتشار گازهای گلخانهای، برنامهای جامع و چندجانبه را برای مقابله با گرمایش جهانی طراحی کرده است.
کاشت درختان در کپنهاگ به عنوان بخشی از راهکارهای مقابله با گرمایش جهانی شناخته شده است، اما این اقدام به دور از سادهانگاریهای رایج انجام میگیرد. مسئولان شهری با دقت بالایی گونههای بومی و مقاوم را انتخاب میکنند تا از آسیب رساندن به اکوسیستمهای محلی جلوگیری شود و تنوع زیستی حفظ گردد. برخلاف برخی پروژههای عظیم کاشت درخت در جهان که بدون توجه به زیستگاههای طبیعی انجام شده و منجر به کاهش منابع آبی یا خشکی زمینهای کشاورزی شدهاند، کپنهاگ با حفظ مرزهای طبیعی و جایگزینی فضای سبز شهری و پارکهای موجود، توازن اکولوژیکی منطقه را رعایت میکند.
کپنهاگ با سرمایهگذاری در انرژیهای تجدیدپذیر مانند انرژی بادی (بیش از ۴۰٪ برق کشور از این منبع تأمین میشود)، انرژی خورشیدی، بیوماس و فناوریهای تبدیل زباله به انرژی، به طور مؤثری انتشار گازهای گلخانهای را کاهش داده است. همچنین پروژه نمادینی مانند نیروگاه Amager Bakke (CopenHill) وجود دارد که زبالهها را به انرژی پاک تبدیل میکند.
حملونقل در کپنهاگ به سمت برقی شدن و استفاده از دوچرخه، پیادهروی و حملونقل عمومی پاک تغییر یافته است؛ این اقدامات سبب شده که تا سال ۲۰۲۵ حداقل ۷۵ درصد از سفرهای شهری به وسیله روشهای پاک انجام شود. همچنین برنامههای نظارتی پیشرفته انرژی به منظور پایش مصرف انرژی در ساختمانها و تسهیل کاهش مصرف انرژی از دیگر اقدامات قابل توجه است.
کپنهاگ هدف دارد تا به عنوان نخستین پایتخت کربنخنثی در سال ۲۰۲۵ معرفی شود و تاکنون حدود ۴۶ درصد از انتشار گازهای گلخانهای خود را نسبت به سال ۱۹۹۰ کاهش داده است. برنامه جامع CPH ۲۰۲۵ که بر چهار محور انرژی، تولید انرژی، حملونقل و مدیریت شهری متمرکز است، چارچوب اصلی این تلاشها را تشکیل میدهد. این شهر اکنون از نظر کاهش انتشار گازها، رشد اقتصادی پایدار و بهبود کیفیت زندگی به عنوان نمونهای موفق معرفی میشود.
حفظ و توسعه فضای سبز طبیعی در اطراف شهر و حمایت از تنوع زیستی از دیگر اولویتهای برنامه زیستمحیطی کپنهاگ است. این رویکرد چندجانبه باعث شده که کپنهاگ بهعنوان یکی از پیشروان جهانی در زمینه اقدامات اقلیمی شناخته شود، جایی که جنگلکاری بخشی از یک راهکار کلی و هوشمندانه برای حفظ محیط زیست و کاهش گرمایش جهانی است، نه تنها یک راهحل منفرد و کافی.