از خیابان تا خانه؛ شهرهایی که بیخانمانی را به تاریخ سپردند
شهرهای بزرگ اروپا در سالهای اخیر با بهکارگیری رویکردهای جامع، پیشگیرانه و عدالتمحور، توانستهاند گامهای مؤثری در مقابله با بیخانمانی و مهار بازارهای سوداگرانه اجارهنشینی بردارند.

بیخانمانی و اجارهنشینی سوداگرانه، دو چالش عمده در شهرهای بزرگ جهان هستند که بیش از ۳۰۰ میلیون نفر را تحت تأثیر قرار دادهاند. در دهه اخیر، اجماع جهانی بر این اصل شکل گرفته که «مسکن یک حق بنیادین انسانی» است و تأمین آن نیازمند اصلاحات هماهنگ در سطح محلی و ملی است. شهرهای پیشرو با تلفیق سیاستهای اجتماعی، مقررات ضد سوداگری و سرمایهگذاری عمومی، توانستهاند مدلهایی پایدار و قابل تعمیم برای مقابله با این بحرانها ارائه دهند.
شهرهای اروپایی نقش برجستهای در طراحی و اجرای راهحلهای نوآورانه ایفا کردهاند. از هلسینکی تا بارسلونا، دولتهای محلی با تکیه بر مالکیت عمومی زمین، توسعه مسکن اجتماعی و مشارکت سازمانهای غیرانتفاعی، توانستهاند تعادل میان عدالت اجتماعی و پایداری اقتصادی را برقرار کنند. این شهرها با رویکردی مبتنی بر حق مسکن، نهتنها به اسکان افراد بیخانمان پرداختهاند، بلکه ساختار بازار اجاره را نیز از سوداگری و نوسانهای شدید محافظت کردهاند.
مدلهای موفق اروپایی نشان میدهند که مقابله با بیخانمانی فقط با ارائه سرپناه اضطراری ممکن نیست، بلکه نیازمند ایجاد زیرساختهای دائمی، خدمات حمایتی و سیاستهای مالکیتی بلندمدت است. در شهرهایی همچون وین و هلسینکی، مسکن اجتماعی نهتنها برای گروههای آسیبپذیر، بلکه برای طبقه متوسط نیز در دسترس است تا از تمرکز فقر در محلهها جلوگیری شود و تنوع اجتماعی حفظ شود. مشارکت افراد بیخانمان در طراحی سیاستها نیز به افزایش اثربخشی و کاهش انگ اجتماعی منجر میشود.
هلسینکی؛ مسکن بهعنوان نقطه شروع، نه پاداش
هلسینکی در سالهای اخیر به الگویی جهانی در مقابله با بیخانمانی تبدیل شده است. از سال ۲۰۰۸، این شهر با اجرای مدل «مسکن اول» توانسته است بیخانمانی مزمن را تا ۳۵ درصد کاهش دهد و خوابیدن در خیابانها را به صفر برساند. در این مدل، برخلاف رویکردهای سنتی، مسکن دائمی نه بهعنوان پاداشی پس از ترک اعتیاد یا یافتن شغل بلکه بهعنوان نخستین گام به افراد بیخانمان ارائه میشود. این تغییر بنیادین در سیاستگذاری، به افراد اجازه میدهد تا در محیطی امن و پایدار، سایر مشکلات خود را مدیریت کنند.
بنیاد Y-Foundation یکی از بزرگترین سازمانهای فعال در حوزه مسکن اجتماعی در فنلاند است که از دهه ۱۹۸۰ فعالیت خود را آغاز کرده و در سالهای اخیر به ستون اصلی اجرای مدل «مسکن اول» در شهر هلسینکی تبدیل شده است. این بنیاد با تغییر رویکرد از اسکان موقت به اسکان دائمی، موفق شده است بیش از ۳۵۰ پناهگاه اضطراری را به واحدهای مسکونی پایدار و مستقل تبدیل کند. این واحدها نهتنها سرپناه فیزیکی فراهم میکنند، بلکه با طراحی مناسب، امکان زندگی مستقل، حفظ حریم شخصی و دسترسی به خدمات حمایتی را برای ساکنان فراهم میسازند.
این بنیاد در همکاری نزدیک با شهرداری هلسینکی، شبکهای از خدمات رواندرمانی، مددکاری اجتماعی، مشاوره شغلی و آموزش مهارتهای زندگی را در کنار مسکن ارائه میدهد. خدمات بهصورت یکپارچه و در محل سکونت افراد ارائه میشوند تا از مراجعه مکرر به مراکز درمانی یا اداری جلوگیری شود. در بعضی پروژهها، مددکاران اجتماعی بهصورت روزانه در ساختمانها حضور دارند و جلسات گروهی برای تقویت ارتباطات اجتماعی و کاهش انزوای روانی برگزار میکنند.
شهرداری هلسینکی مالک ۶۰ هزار واحد مسکن اجتماعی است که بخش عمدهای از آنها توسط سازمانهای غیرانتفاعی مدیریت میشوند. این واحدها در سراسر شهر پراکنده هستند تا از تمرکز فقر جلوگیری و تنوع اجتماعی حفظ شود، همچنین شهرداری مالک ۷۰ درصد از زمینهای شهری است و این مالکیت عمومی به آن اجازه میدهد تا سیاستگذاری بلندمدت در حوزه مسکن را بدون وابستگی به بازار خصوصی انجام دهد.
مطالعات انجامشده توسط وزارت امور اجتماعی فنلاند نشان میدهد هر فردی که از بیخانمانی خارج میشود، سالانه حدود ۱۵ هزار یورو صرفهجویی مستقیم و غیرمستقیم برای دولت و شهرداری به همراه دارد. این صرفهجویی شامل کاهش مراجعه به اورژانس، کاهش بستریهای روانپزشکی، کاهش تماسهای پلیسی و کاهش هزینههای قضائی است، همچنین افراد پس از اسکان پایدار، با ورود به بازار کار یا آموزش، به چرخه اقتصادی بازمیگردند و بار مالی بلندمدت بر سیستمهای حمایتی کاهش پیدا میکند.
این موفقیتها موجب شدهاند که دولت فنلاند هدفگذاری کند تا بیخانمانی را تا سال ۲۰۲۷ در سطح ملی بهطور کامل حذف کند. هلسینکی با ترکیب سیاستهای اجتماعی، مالکیت عمومی زمین و رویکرد مبتنی بر حق مسکن، الگویی پایدار و انسانی برای سایر شهرهای جهان ارائه داده است.
گلاسگو؛ مداخله فوری و مشارکت اجتماعی
شهر گلاسگو در اسکاتلند یکی از نخستین شهرهایی بود که به ابتکار جهانی «مکانی برای زندگی» از مؤسسه بینالمللی بیخانمانی پیوست که با هدف حذف بیخانمانی خیابانی از طریق مداخلات چندلایه و مبتنی بر شواهد طراحی شده بود. گلاسگو با بهرهگیری از این چهارچوب، توانست در مدت کوتاهی بیخانمانی خیابانی قابل مشاهده را تا ۷۵ درصد کاهش دهد؛ بهطوریکه در پایان پروژه، کمتر از هفت نفر در مرکز شهر بیسرپناه بودند. این دستاورد در کشوری با چالشهای اقتصادی، بحران مسکن و فشارهای ناشی از مهاجرت، بسیار چشمگیر تلقی شد.
موفقیت گلاسگو حاصل همکاری نزدیک میان شهرداری، سازمانهای مردمی، مراکز درمانی و سازمانهای خیریه بود. شهرداری با تشکیل تیمهای فوریتی چندتخصصی شامل مددکاران اجتماعی، رواندرمانگران و پرستاران خیابانی، توانست افراد بیخانمان را در محل شناسایی کند و خدمات اولیه را بهصورت سیار ارائه دهد. این تیمها بهصورت شبانهروزی در مناطق پرخطر مستقر بودند و با استفاده از دادههای مکانی و گزارشهای مردمی، نقاط تجمع افراد بیسرپناه را رصد میکردند.
در کنار این مداخلات فوری، گلاسگو ظرفیت مسکن حمایتی با خدمات تلفیقی را بهطور قابل توجهی افزایش داد. این واحدها خدمات رواندرمانی، مشاوره حقوقی، آموزش مهارتهای زندگی و پیگیری درمان اعتیاد را نیز در محل ارائه میدادند و بسیاری از آنها توسط سازمانهای خیریه مدیریت میشدند که تجربه بالایی در کار با افراد آسیبپذیر داشتند.
یکی از نقاط قوت مدل گلاسگو، استفاده از دادههای میدانی و تحلیلی برای طراحی مداخلات هدفمند بود. شهرداری با ایجاد پایگاه داده مشترک میان سازمانهای همکار، توانست اطلاعات مربوط به وضعیت سلامت، سابقه بیخانمانی، نیازهای روانی و مسیرهای جابهجایی افراد را تجمیع کند. این دادهها به تیمهای فوریتی کمک کرد تا مداخلات خود را بر اساس اولویتهای واقعی و نه فرضیات عمومی طراحی کنند. گلاسگو از ابزارهای دیجیتال نیز برای ردیابی مسیر اسکان افراد بیخانمان استفاده کرد تا از بازگشت مجدد آنها به خیابان جلوگیری شود. این سیستمها امکان ارزیابی اثربخشی مداخلات و تخصیص منابع بهموقع را فراهم کردند.
لیسبون؛ ادغام اجتماعی با محوریت تجربه زیستن
لیسبون با اجرای برنامه «این یک خانه است» توسط سازمان مردمی CRESCER، رویکردی انسانی و مشارکتی در مقابله با بیخانمانی مزمن به کار گرفته است. این برنامه تاکنون توانسته است ۱۳۱ فرد بیخانمان مزمن را در مسکن پایدار اسکان دهد و پس از گذشت ۹ سال، حدود ۹۰ درصد آنها همچنان در خانههای خود باقی ماندهاند. این نرخ حفظ سکونت، یکی از بالاترین نرخها در اروپا محسوب میشود.
این برنامه فراتر از اسکان، به ادغام اجتماعی افراد توجه ویژهای داشته است. ۸۴ درصد از افراد موفق به دریافت مدارک هویتی و دسترسی به خدمات اجتماعی شدند، ۵۰ درصد مصرف مواد را متوقف کردند و ۴۷ درصد روابط خانوادگی خود را بازسازی کردند. این نتایج نشان میدهد که مسکن پایدار میتواند بستری برای بازسازی زندگی فردی و اجتماعی باشد. این نتایج چشمگیر در حاصل یک رویکرد چندلایه و انسانمحور بود که فراتر از تأمین سرپناه، بر بازسازی زندگی فردی، احیای روابط اجتماعی و توانمندسازی پایدار افراد بیخانمان تمرکز داشت.
در قلب این برنامه، مدل «مسکن اول» قرار دارد تا افراد بیخانمان ابتدا بدون هیچ پیششرطی همچون ترک اعتیاد یا اشتغال، به واحدهای مسکونی دائمی منتقل شوند. برخلاف پناهگاههای موقت، این واحدها دارای امکانات کامل، حریم خصوصی و دسترسی به خدمات حمایتی در محل هستند.
یکی از چالشهای اصلی برای افراد بیخانمان، نداشتن مدارک هویتی و دسترسی نداشتن به خدمات دولتی است. در این برنامه، مددکاران اجتماعی بهصورت فردی با هر شخص کار میکردند تا فرایند دریافت مدارک شناسایی، ثبت در سیستمهای سلامت و اتصال به خدمات اجتماعی همچون بیمه درمانی، کمکهزینه معیشتی و مشاوره حقوقی را تسهیل کنند. این همراهی مستمر موجب شد که ۸۴ درصد از افراد موفق به دریافت مدارک و خدمات اجتماعی شوند.
برنامه این یک خانه است افراد بیخانمان را فقط دریافتکننده خدمات نمیداند، بلکه آنها را در طراحی سیاستها، ارزیابی عملکرد و تصمیمگیریهای اجرایی مشارکت میدهد. این مشارکت موجب افزایش اعتماد، کاهش انگ اجتماعی و تقویت حس مالکیت نسبت به فرایند بازسازی زندگی شده است. افراد احساس میکنند که صدایشان شنیده میشود و تجربه زیستهشان در بهبود برنامه مؤثر است.
شهرداری لیسبون نیز با تدوین برنامه PMPSSA ۲۰۲۴–۲۰۳۰، قصد دارد ظرفیت مسکن حمایتی را از ۱۰۵۰ به ۱۷۰۰ واحد افزایش دهد. واحدها شامل آپارتمانهای مستقل، خانههای گروهی با خدمات مشترک و مراکز انتقالی برای افراد تازه اسکانیافته خواهد بود. این افزایش ۶۲ درصدی نشاندهنده تعهد بلندمدت شهرداری به حل ریشهای این بحران است. لیسبون با این رویکرد، بیخانمانی را نهتنها بهعنوان مشکل مسکن، بلکه بهعنوان مسئلهای انسانی و چندوجهی مدیریت کرده است.
وین؛ ثبات اجتماعی با مدل مسکن عمومی غیرسوداگرانه
وین سالهاست که بهعنوان یکی از موفقترین شهرهای اروپا در کنترل بازار اجاره و مقابله با سوداگری مسکن شناخته میشود. مدل «مسکن اجتماعی وین» که از دهه ۱۹۲۰ پایهگذاری شده است، اکنون حدود ۶۰ درصد از جمعیت شهر را دربر میگیرد؛ بهطوریکه اکثریت ساکنان در واحدهای یارانهای یا تحت مدیریت سازمانهای غیرانتفاعی زندگی میکنند. این ساختار موجب شده است اجارهها بهطور میانگین ۲۷ درصد کمتر از بازار آزاد باشد و فشار اقتصادی بر خانوارها کاهش پیدا کند.
شهرداری وین سالانه حدود ۳۰۰ میلیون یورو در ساخت و نگهداری مسکن مقرونبهصرفه سرمایهگذاری میکند. این سرمایهگذاری منجر به ساخت حدود ۷۰۰۰ واحد جدید در سال شده است که با هدف حفظ تنوع اجتماعی و درآمدی در محلهها طراحی میشوند. طرح «اسکان هوشمند» یکی از نوآوریهای اخیر این شهر است که با تعیین سقف مشارکت مالی (۶۰ یورو به ازای هر متر مربع) و اجاره ثابت (۷.۵ یورو به ازای هر متر مربع)، امکان سکونت برای خانوارهای کمدرآمد، متوسط و حتی جوانان تازهکار را فراهم کرده است.
نکته کلیدی در موفقیت وین، مالکیت عمومی زمین و کنترل مستقیم شهرداری بر پروژههای مسکن است. این شهر با محدودسازی مالکیت خصوصی در پروژههای جدید و اولویت دادن به تعاونیها و سازمانهای غیرانتفاعی، توانسته است از تبدیل مسکن به کالای سوداگرانه جلوگیری کند. نتیجه این سیاستها، ثبات بلندمدت در بازار اجاره، حفظ کیفیت زندگی و جلوگیری از گرانسازی محلهها بوده است.
بارسلونا؛ مقابله با سوداگری در قلب شهری گردشگرپذیر
بارسلونا با فشارهای مضاعف ناشی از گردشگری، مهاجرت سرمایه و گرانسازی محلهها روبهرو است. در پاسخ به این چالشها، شهرداری این شهر از سال ۲۰۱۶ طرح «حق به مسکن» را اجرا کرده است که مجموعهای از سیاستهای مداخلهگرانه برای کنترل بازار مسکن و افزایش دسترسی به واحدهای مقرونبهصرفه را دربر دارد.
یکی از اقدامات کلیدی بارسلونا، خرید عمومی واحدهای خصوصی برای تبدیل آنها به مسکن اجتماعی است. این سیاست بهویژه در محلههای در معرض گرانسازی اجرا شده و موجب افزایش عرضه مسکن در مناطقی شده است که پیشتر تحت سلطه سرمایهگذاران خصوصی بودند. شهرداری بارسلونا توسعهدهندگان را ملزم کرده است در پروژههای جدید، سهمی از واحدها را به مسکن مقرونبهصرفه اختصاص دهند. این اقدام به حفظ تنوع اجتماعی در مناطق در حال توسعه کمک کرده است.
بارسلونا با همکاری سازمانهای غیرانتفاعی و سود محدود، مدیریت بخشی از واحدهای مسکونی را به این سازمانها واگذار کرده است تا از سوداگری و افزایش بیرویه اجاره جلوگیری شود. این شهر همچنین سیاستهای کنترل اجاره را در مناطق پرگردشگر تقویت کرده و از ابزارهای قانونی برای جلوگیری از تبدیل واحدهای مسکونی به اقامتگاههای کوتاهمدت استفاده کرده است. بارسلونا توانسته است با ترکیب سیاستهای مالکیتی، مقررات اجاره و مشارکت اجتماعی، تعادلی میان توسعه شهری، حفظ حقوق مستأجران و مقابله با سوداگری برقرار کند.