راهنمایی برجسته‌ترین سبک‌ها و جنبش ‌های معماری جهان

یادگیری از گذشته، راهی عالی برای بهبود شیوه‌هایی است که در حال حاضر کار می‌کنیم. دررابطه‌با جنبش های معماری، ساختمان‌های گذشته آموزه‌های بی‌پایانی برای به‌اشتراک‌گذاشتن دارند. استفاده از مصالح، تکنیک‌های ساخت‌وساز و تلفیق هنر در ساختمان‌های تاریخی، معماران جوان را به تفکر خلاقانه و آزمایش سازنده سوق می‌دهد. درنهایت، ساختمان‌هایی که در طول یک دوره زمانی ساخته می‌شوند، معیارهایی ایده‌آل برای طراحی و اجرا خواهند بود.

راهنمایی برجسته‌ترین سبک‌ها و جنبش ‌های معماری جهان

جنبش معماری چیست؟

جنبش معماری از طراحی ساختمان به‌عنوان بیان عقاید اجتماعی، فرهنگی و اقتصادی یک جامعه، زمان و عصر استفاده می‌کند. در طول قرن‌ها، جنبش‌های مختلف معماری ظهور و رشد کرده‌ است تا میراثی از سازه‌های بی‌زمان را به‌وجود آورد. مطالعه این جنبش، به درک تکامل معماری و تاثیر آن بر دنیای مدرن کمک می‌کند. در ادامه، برجسته‌ترین جنبش های معماری که بر نحوه طراحی و ساخت ما در امروز تاثیر گذاشته‌اند، آورده شده است.

جنبش Beaux-Arts

جنبش Beaux-Arts در مدارس معماری فرانسه، به‌ویژه دانشکده هنرهای زیبا، به‌عنوان تلاشی برای رسمی‌کردن آموزش معماران جوان شکل گرفت. این جنبش، در سال ۱۸۰۳ با تاسیس این مدرسه توسط ناپلئون برای آموزش دانشجویان در زمینه معماری، نقاشی و مجسمه‌سازی آغاز شد. برنامه درسی این مدرسه، عمدتا بر طراحی‌های مجسمه‌سازی‌شده با ترکیب پیچیده تمرکز داشت و تحت تاثیر معماری کلاسیک یونان و روم باستان بود.

ساختمان‌هایی که بخشی از این جنبش معماری بودند، اصول طراحی تقارن، هماهنگی و نظم را به نمایش می‌گذاشتند. حجاری‌های ظریف روی نما و راه‌پله مرکزی باشکوه که طبقات اصلی را بالا می‌برد، از ویژگی‌های مشترکی بودند که در هر سازه‌ای که این سبک را دنبال می‌کند، قابل‌مشاهده است. کاخ گارنیه پاریس، یکی از برجسته‌ترین نمونه‌های این سبک معماری به‌شمار می‌رود.

جنبش معماری رنسانس

رنسانس، یکی از گسترده‌ترین جنبش‌ های معماری و فرهنگی در تمام دوران است. این جنبش، ابتدا در فلورانس قرن پانزدهم پدید آمد و ارزش‌های هنری محیط گذشته را زیر سوال برد و صحنه هنر را در سراسر غرب و شمال اروپا متحول کرد.

این جنبش، بر احیای عنصر گمشده انسانی در هنر و معماری و همچنین احیای کلاسیک‌گرایی تاکید داشت. این رویکرد جدید، به جهانیان یاری رساند تا موضوعات پرسپکتیو و تناسب را درک کند و به ایجاد سازه‌هایی با چارچوب هندسی و نماهای متقارن منجر شود. همچنین، گنجاندن ستون‌ها و پیشانی‌های بناها که بادقت ریاضی زیادی طراحی شده‌اند، از ویژگی‌های بارز این جنبش معماری بود.

یکی از اولین نمونه‌های معماری رنسانس در آثار فیلیپو برونلسکی قابل‌مشاهده است که گنبد باشکوه کلیسای جامع فلورانس و کلیسای سان لورنزو را طراحی کرد.

جنبش معماری باروک

با اصلاحات مذهبی اروپا در قرن شانزدهم، تبادل ایدئولوژی‌ها، منجر به ظهور جنبشی جدید به نام باروک شد. هدف این جنبش، نزدیک‌کردن مردم به آرمان‌های مذهبی و تاکید بر شکوه خداوند بود.

برخلاف ساختمان‌های هندسی رنسانس، معماران باروک سیالیت را به فضای داخلی نما وارد کردند. منحنی‌های پیچیده، گنبدهای بیضی‌شکل و الگوهای طراحی سیال به تمایز این سبک از سبک‌های پیشین یاری رساند. نمونه عالی از جنبش های معماری باروک، کاخ ورسای در فرانسه است. این کاخ، به‌ فرم عظیم و تزیینات پر نقش و نگارش شناخته می‌شود و از تقارن و پرسپکتیو به‌همراه فضای داخلی سیال استفاده می‌کند.

جنبش معماری بیزانس

جنبش معماری بیزانس، از تلفیق فرهنگ‌ها و سبک‌های معماری متنوعی که در مرزهای امپراتوری بیزانس (استانبول و ترکیه امروزی) جای گرفته بودند، ظهور کرد. این سبک که از اوایل قرن چهارم پس از میلاد پدیدار شد، تحت تاثیر یونان و روم باستان قرار گرفت و آن‌ها را در یک طراحی التقاطی به‌کار برد.

سبک‌ها و جنبش های معماری بیزانس، با استفاده از قوس گرد، گنبد و فیل‌پوش (ترکیب قوس‌های کوچک‌تر برای انتقال از پایه مربع به گنبد دایره‌ای) برای ایجاد فضاهای باز بزرگ مشخص می‌شود. آن‌ها همچنین از موزاییک، نقاشی‌های دیواری و مجسمه‌های پرنقش‌ونگار برای تزیین سازه‌های منحصربه‌فرد خود استفاده می‌کردند. نمونه‌ای از جنبش معماری بیزانس، ایاصوفیه است که اهمیت فرهنگی و تاریخی عظیمی برای مردم سراسر جهان دارد.

جنبش معماری نئوگوتیک

احیای گوتیک در دهه ۱۷۴۰، در میان معماران و محققان بریتانیایی به‌شدت محبوبیت پیدا کرد؛ به‌طوری که با گسترش آن در سراسر قاره، تا قرن بعد، مردم شروع به قدردانی از این سبک به‌عنوان فضیلتی از گذشته کردند.

این سبک، با استفاده از طاق‌های نوک‌تیز، ضربی و پشتیبان‌های پرنده متمایز می‌شد. این عناصر در طراحی کلیساها، دانشگاه‌ها و ساختمان‌های عمومی به‌کار می‌رفتند. کلیسای جامع سنت پاتریک، یکی از بهترین نمونه‌های این سبک و جنبش های معماری است که با اسکلت التقاطی خود، خط آسمان مدرن نیویورک را مجذوب می‌کند.

جنبش معماری طبیعی (Naturalism)

ریشه‌های طبیعی‌گرایی در معماری، به اواخر قرن نوزدهم برمی‌گردد؛ زمانی که علوم طبیعی به‌طور گسترده موردمطالعه قرار می‌گرفت و تحقیقات جدیدی در مورد گنجاندن آن در معماری درحال‌توسعه بود. این جنبش معماری، سعی دارد صنعتی‌شدن معماری را رد کند و به‌دنبال ایجاد رابطه‌ای هماهنگ بین فرم و محیط آن باشد که بامهارت در ساخت بنا منعکس می‌شود. معماری طبیعی، اغلب با جنبش هنر و صنایع‌دستی و با آثار فرانک لوید رایت مانند خانه روی آب مرتبط است.

روکوکو (Rococo)

معماری روکوکو، در درجه اول با تزیینات مجسمه‌سازی مشابه با باروک، به جز تقارن و نظم زیربنایی، مشخص می‌شد. سبک معماری روکوکو، با گنجاندن منحنی‌ها و عدم تقارن در طراحی، خود را از باروک متمایز می‌کند و درعین‌حال به حفظ ارزش بالای تزیینات می‌پردازد. قصر آمالینبورگ (Amalienborg Palace) که به‌خاطر استفاده بیش از حد از تزیینات شناخته شده است، نمونه‌ای از این سبک به‌شمار می‌رود.

آرت دکو (Art Deco)

در دنیای مدرن که در آن تزیینات رد شده بود، گروهی از هنرمندان فرانسوی در سال ۱۹۲۵ سبک هنری جدیدی به نام آرت دکو را به دنیا معرفی کردند. این سبک، بر سادگی نسبی فرم، تقارن و تکرار عناصر طراحی تاکید داشت. ساختمان کرایسلر (Chrysler Building) نمونه‌ای کلاسیک از این جنبش های معماری به‌شمار می‌رود که به‌خاطر فرم معاصر آن شناخته شده است.

5 جنبش هنری که بر معماری تاثیر گذاشت

هنر و معماری، از دیرباز رشته‌های به‌هم‌پیوسته بوده‌اند. معماران، از رویکردهای سبکی، تکنیک‌ها و مفاهیم جنبش‌های هنری تاریخی، از تزیینات باروک گرفته تا چارچوب هندسی مدرنیسم، الهام گرفته‌اند و آن‌ها را به سازه‌های قابل‌سکونت در مقیاس بزرگ ترجمه کرده‌اند. در ادامه، به بررسی ۵ مورد از جنبش‌های هنری متعدد می‌پردازیم که راه را برای معماری مدرن هموار ساختند و خواهیم دید که چگونه معماران از ویژگی‌ها و رویکردهای طراحی آن‌ها برای خلق آثار معماری منحصربه‌فرد خود الهام گرفته‌اند.

تاثیرگذاری یوگنداستیل بر معماری

تاریخ‌نگاران هنر، در مورد بنیان‌گذار جنبش یوگنداستیل (Jugendstil) روایت‌های متناقضی دارند. برخی بر این باورند که هرمان اوبریست، هنرمند سوئیسی، در اواخر قرن نوزدهم و اوایل قرن بیستم، با الهام از مجله هنری آلمانی «دی یوگند» (به معنی جوانان)، جنبش هنری یوگنداستیل را در مونیخ راه‌اندازی کرد. اگرچه این هنرمند، در ابتدا به تحصیل در رشته گیاه‌شناسی و تاریخ پرداخت؛ اما سفرهای او به مناطق روستایی و مشاهدات دقیقش از اشکال و حرکات ارگانیک طبیعت، منجر به خلق این سبک شد.

مورخان دیگر، توضیح می‌دهند که درواقع گروهی از هنرمندان تجسمی، به نام‌های گئورگ هیرت، پیتر بیرنز و اتو اِکمن، از جمله کسانی بودند که در سال ۱۸۹۶ مجله یوگند را به‌عنوان وسیله‌ای برای طغیان علیه نئوکلاسیسیسم در نهادهای هنری و معماری تاسیس کردند.

ویژگی‌های یوگنداستیل یا آرت نوو

ویژگی‌های برجسته یوگنداستیل، شامل نقوش گل‌دار، خطوط با فرم‌های ارگانیک، گیاهان و جانوران، مناظر و از همه مهم‌تر، رابطه هماهنگ بین انسان و طبیعت بود. این ویژگی‌ها، به معماری و طراحی مبلمان تحت عنوان «هنر نو» (Art Nouveau) ترجمه شد.

هنر نو، یک جنبش بین‌المللی بود که بر خطوط ارگانیک، نقوش الهام‌گرفته از طبیعت، حرکت و استفاده از مواد مهندسی‌شده و طبیعی تاکید داشت. اولین خانه‌های هنر نو در بروکسل، توسط پل هنکار و ویکتور هورتا ساخته شد و دارای نقوش پرآذین و صنعت‌گری ظریف بودند و مرز بین معماری و طبیعت را کم‌رنگ می‌کردند.

دادائیسم (Dadaism)

دادا که به‌عنوان یک جنبش هنری «شورشی و انقلابی» در اوایل قرن بیستم شناخته می‌شود، برای اولین‌بار در یک کلاب شبانه هنری در زوریخ سوئیس به نام «کاباره ولتر» پس از آن که بسیاری از هنرمندان مخالف جنگ به این کشور پناهنده شدند، شکل گرفت.

این جنبش، از سال‌های ۱۹۱۶ تا ۱۹۲۴ عمدتا در سوئیس، پاریس و نیویورک به اوج خود رسید و آثاری از هنرمندان برجسته‌ای مانند هوگو بال (بنیان‌گذار جنبش)، مارسل دوشان، هانس آرپ و سوفی تاوبر - آرپ را به نمایش گذاشت. هنرمندان پیشرو و رادیکال این جنبش، قصد داشتند که با طنز و زیر سوال بردن اقتدار و واقعیت از طریق رویکردی «ضد هنر»، جنگ و فرهنگ سرمایه‌داری را به سخره بگیرند.

معماری دادائیسم و دگرگونی هویت بناها

این تجربه‌گرایی، معمارانی مانند اتو واگنر، اریش مندلسون و آدولف لوس را بر آن داشت تا در مورد تزیینات، فرم و مصالح بازاندیشی کنند و ساختمان‌هایی بسازند که کاملا متفاوت از آنچه در آن زمان ساخته می‌شد، نمایان شود. برای نمونه، پاویون شیشه‌ای در کلن آلمان توسط برونو تاوت، هنجار معماری و طراحی را شکست و اولین سازه در نوع خود بود که از بتن با یک گنبد شیشه‌ای هندسی برجسته استفاده می‌کرد.

کورت شویترز، معمار تبدیل‌شده به طراح گرافیک، به‌خاطر چیدمان‌های آوانگارد که در خانه خود ایجاد کرد، شناخته شد و مفهوم فضای داخلی را به امری کاملا متفاوت و غیرمتعارف تغییر داد. دادائیسم، راه را برای بسیاری از معماران هموار کرد تا در مورد «معماری سنتی» به بازاندیشی بپردازند.

دادائیسم، یکی از اولین جنبش‌هایی بود که معماران را الهام می‌بخشید تا فراتر از معماری بنگرند و ساختمان‌ها را به‌عنوان مجسمه ببینند و باعث راه‌اندازی جنبش‌هایی مانند دیکانستراکتیویسم شد. یکی از بحث‌برانگیزترین سبک‌های معماری قرن بیست و یکم که شامل پروژه‌هایی از دانیل لیبسکیند، فرانک گهری و پیتر کوک، در میان بسیاری دیگر از نام‌های بزرگ در این زمینه است.

د ستیل (De Stijl)

به نقل از تئو فان دوسبرگ، رهبر جنبش هنری د ستیل: «ما از نقاشی انتزاعی صحبت نمی‌کنیم؛ بلکه از نقاشی حرف می‌زنیم. چرا که هیچ‌چیز ملموس‌تر و واقعی‌تر از یک رنگ، یک خط و یک سطح وجود ندارد

جنبش هنری د ستیل که در هلند پایه‌گذاری شد، در سال ۱۹۱۷ تحت رهبری نقاشان تئو فان دوسبرگ و پیت موندریان قرار داشت. هدف این جنبش، برجسته‌سازی به‌هم‌آمیختگی ایده‌آل فرم و عملکرد بود. درست مانند دادائیسم، جنبش د ستیل نیز پاسخی به آشوب و هرج و مرج جنگ جهانی اول به‌شمار می‌رفت.

ازاین‌رو، آن‌ها یک‌زبان بصری خلق کردند که متشکل از فرم‌های هندسی تصفیه‌شده (اغلب مستطیل‌ها، مربع‌ها و خطوط صاف) و رنگ‌های اصلی بود. بسیاری بر این باورند که این جنبش و اصول آن، پاسخی در برابر تجملات بصری سبک آرت دکو به‌شمار می‌رود و همچنین، الهام غیرمستقیمی از کوبیسم بود.

خانه اسخرودر: شاهکاری از د ستیل که معماری را متحول کرد

تاثیر د ستیل بر حوزه معماری، به ظهور «سبک بین‌المللی» در دهه‌های ۱۹۲۰ و ۱۹۳۰ که همچنین با عنوان «مدرنیسم» شناخته می‌شود، کمک کرد. استفاده د ستیل از فرم‌ها و رنگ‌های اساسی با عناصر ساده افقی و عمودی، همان‌طور که در پروژه‌هایی مانند «خانه اسخرودر» اثر Gerrit rietveld و «کافه لوبت» اثر تئو فان دوسبرگ دیده می‌شود، به انعطاف‌پذیری و تغییر فضا می‌انجامید.

بدین معنا که در پلان‌های طبقات، چیدمان سلسله‌مراتبی برای اتاق‌ها وجود نداشت؛ بلکه تنها صفحاتی مستقل فضاها را بر اساس عملکردها و نیازهای کاربر شکل می‌دادند. ترکیب سازه‌ای «خانه اسخرودر» موضوع مطالعه بسیاری از معماران، هنرمندان و تاریخ‌نگاران بوده است.

پاپ آرت (Pop Art) و تاثیر آن بر معماری

جنبش پاپ آرت، رویکردی کاملا جدید به طراحی معرفی کرد که الهام‌بخش آن رسانه‌ها، تولید انبوه و فرهنگ عامه بود. این جنبش هنری، برای اولین‌بار در دهه ۱۹۵۰ در بریتانیا ظهور کرد. شرایط اقتصادی و اجتماعی پس از جنگ جهانی دوم، هنرمندان را بر آن داشت تا اشیا معمولی و روزمره را گرامی بدارند و آن‌ها را به آثار هنری فاخر تبدیل کنند. به‌زودی، هنرمندان آمریکایی مانند اندی وارهول و روی لیکتن اشتاین به این جنبش پیوستند و با جایگزین‌کردن هنر تاریخی با دنیای بصری پویا، تولید انبوه و رسانه محور، پیش‌گامان آن شدند.

از نظر معماری، این جنبش معماران را ترغیب کرد تا خود را از خطی‌بودن و سادگی مدرنیسم رها سازند و به‌سراغ ساختارهایی بروند که با رویکرد عادی آن زمان به چالش کشیده شود. مشابه رویکرد هنر پاپ، تولید انبوه و تجارت‌گرایی در معماری حرف اول را می‌زد و استفاده از فناوری، نمادگرایی و مصرف انبوه را پیش می‌برد. نماها، فضاهای داخلی و عرصه‌های عمومی به بوم‌هایی برای آزمایش با نور، رنگ، اشکال نامنظم و مقیاس‌های غیرمتعارف تبدیل شدند.

سوررئالیسم

همان‌طور که از نامش پیداست، سوررئالیسم (Surrealism) با هدف «انقلابی کردن تجربه انسانی» از طریق تصاویر غیرمتعارف به کاوش هنرهای تجسمی و ادبیات می‌پردازد. این جنبش هنری که توسط شاعر پیشرو فرانسوی، گیوم آپولینر، بین دو جنگ جهانی اول و دوم ابداع شد، آزادی ذهن و بیان هنرمند را رواج می‌دهد و واقعیت‌های جایگزین و کاوش در روان انسان خلق می‌کند. تکنیک‌ها و ویژگی‌های سوررئالیستی، شامل مقیاس‌ها و پرسپکتیوهای مخدوش، مواد غیرمعمول، ترکیب‌بندی‌های دسته‌جمعی و لایه‌گذاری است.

از زمان ظهور این جنبش، هنرمندانی مانند سالوادور دالی و فردریک کیسلر تاثیر عمیقی بر معماری قرن بیستم و بیست و یکم گذاشته‌اند. این تاثیر، چه از طریق فضاهای داخلی که بازنمایان تصاویر نمادین هستند، چه با استفاده از تکنیک‌های ترومپ لویی برای ایجاد توهم، چه با خانه‌ بی‌انتهای نمادین فردریک کیسلر، معمار اتریشی - آمریکایی، و چه با موزه طراحی ویتر ساخته فرانک گهری، منجربه شکل‌گیری مفاهیم رادیکالی از تعریف معماری شده است.