چرا بزرگ ترین پروژه درمانی بندرعباس، به حال خود رها شده است ؟
بندرعباس ، نگین استراتژیک اقتصاد ایران، با تناقضی تلخ دست به گریبان است: میزبان غولهای صنعتی که رگهای حیات اقتصادی کشور را میتپانند، اما از دسترسی به درمانی جامع و مدرن محروم مانده است.

در قلب این تناقض، بیمارستان عظیم ۵۳۱ تختخوابی شهدای هرمزگان، همچون نمادی از وعدههای شکسته، رها شده است. این مگاهاسپیتال که روزی قرار بود تحولی در سلامت جنوب کشور ایجاد کند، امروز در «تله مرگبار ۹۰ درصد» گرفتار آمده؛ جایی که آخرین مراحل، به دلیل کمبود بودجه، موانع بوروکراتیک و ضعف مدیریتی، به ماراتنی بیپایان تبدیل شده است.
هزینه این تأخیر را هزاران خانواده هرمزگانی با سفرهای درمانی پرهزینه و طاقتفرسا به استانهای همجوار میپردازند.
آغاز یک انتظار طولانی
بیمارستان ۵۳۱ تختخوابی بندرعباس با زیربنای بیش از ۵۳ هزار متر مربع، بزرگترین مرکز درمانی فوق تخصصی در جنوب کشور خواهد بود. این سازه هشتطبقه، شامل بخشهای حیاتی مانند آنژیوگرافی، قلب، زنان، زایمان و مراقبتهای ویژه است.کلنگزنی اولیه این پروژه از سال ۱۳۸۸ آغاز شد.
اما کار جدی و عملیاتی آن پس از مصوبات دولت در سال ۱۳۹۶ به صورت متمرکز پیگیری شد. گذشت بیش از ۹ سال از آغاز فاز عملیاتی جدی، این پروژه را به یک معضل ساختاری و مدیریتی تبدیل کرده است.این پروژه در سه دولت و با سه استاندار متفاوت در نوسان بوده است. تقریباً تمامی مسئولان استانی و ملی، وعدههایی از افتتاح فاز اول در شهریور ۱۴۰۰ تا تکمیل نهایی در دهه فجر ۱۴۰۲ یا اوایل ۱۴۰۴ دادهاند که هیچکدام محقق نشده است.
تکرار این وعدههای عملنشده، اعتماد عمومی را مخدوش کرده است. سرانه تخت بیمارستانی هرمزگان ۱.۳ تخت به ازای هر هزار نفر است، در حالی که میانگین کشوری ۱.۸ است. این رقم در برابر حجم فعالیتهای صنعتی پرریسک در استان، ناکافی و خطرناک است. نتیجه نهایی بلاتکلیفی این پروژه، سفرهای پرهزینه درمانی مردم هرمزگان به استانهایی مانند فارس، کرمان و یزد است. تکمیل این بیمارستان، کلید خروج از این بنبست و افزایش سرانه تخت استان به ۱.۹ خواهد بود.
کالبدشکافی توقف در «تله ۹۰ درصد»
آمار پیشرفت فیزیکی پروژه به مرز ۹۰ درصد رسیده است. اما این ۱۰ درصد پایانی، شامل تأسیسات پیچیده، محوطهسازی و تجهیزات، دشوارترین، پرهزینهترین و طولانیترین مرحله است که پروژه در آن گرفتار شده است.
پیشرفت پروژه نامنظم بوده است: از ۳۰ درصد در ۱۳۹۹ به جهش چشمگیر به ۷۹ درصد در ۱۴۰۱ و در نهایت توقف طولانی در ۹۰ درصد در ۱۴۰۲. این نوسان شدید، سؤالات جدی درباره دقت گزارشدهی و برنامهریزی ایجاد میکند.
به دلیل طولانی شدن روند ساخت، خطر فرسودگی و استهلاک سازه و تجهیزات نصبشده در بخشهای تکمیلشده، پیش از بهرهبرداری کامل وجود دارد که خود نیازمند هزینههای بازسازی مجدد است. اصلیترین دلیل توقف، کمبود نقدینگی است. برای تکمیل نهایی سازه، محوطهسازی و تأمین تجهیزات، حدود ۶۵۰ تا ۷۰۰ میلیارد تومان بودجه جدید نیاز است.
تأخیرها و تورم شدید، باعث شده است که هزینه تمامشده پروژه چندین برابر گرانتر از برآورد اولیه باشد. این امر، نشاندهنده یک هدررفت بزرگ منابع ملی در سایه ضعف در تأمین مالی پایدار است.این مساله خود درحوزه شمول حقوق عامه است که دستگاههای نظارتی، قضایی و نمایندگان و رسانه هامی بایست مدعی العموم آن باشند
بندرعباس،دیار تناقض ها و ضعف مسئولیت اجتماعی صنایع
بندرعباس میزبان دهها صنعت عظیم و حیاتی کشور است؛ از پالایشگاههای نفت، مجتمعهای فولاد و آلومینیوم گرفته تا بزرگترین بندر تجاری ایران. این حجم از تولید ثروت، تناقضی آشکار با فقر زیرساختهای درمانی استان ترسیم کرده است.
این صنایع عظیم با درآمدهای کلان، در قبال جامعه میزبان خود «مسئولیت اجتماعی» دارند. سؤال اصلی این است که چرا شرکتها (نظیر پالایشگاهها، مجتمعهای فولاد و آلومینیوم و…) در تأمین کمبود بودجه این پروژه حیاتی، سهم واقعی خود را ایفا نکردهاند؟
تکمیل پروژههای موازی مانند بیمارستان ۲۶۴ تختخوابی نفت ستاره خلیج فارس از محل مسئولیتهای اجتماعی، نشان میدهد که ظرفیت و اراده این اقدام در استان وجود دارد. این الگو باید برای بیمارستان ۵۳۱ تختخوابی نیز تقویت شود.پرسش بزرگ این است که چرا در استانی که این حجم از تولید ثروت در آن جریان دارد، تأمین چند صد میلیارد تومان برای بخش درمان باید به یک بحران ملی تبدیل شود و بودجهریزیهای دولتی کفایت نمیکند؟
مسئولان به دنبال تأمین اعتبار از طریق روشهایی مانند مولدسازی داراییهای دولتی، تسهیلات بانکی و استفاده از ظرفیت ماده ۵۶ هستند؛ اما عملیاتی شدن این راهکارها نیازمند عزم جدی و رفع موانع دست و پاگیر بوروکراتیک است.
دستاندازهای اداری، نیروی انسانی و اراده ملی
مشکلاتی نظیر رسیدن نرخ تعدیل مطالبات پیمانکار به سقف قانونی و نیاز به مجوزهای پیچیده از وزارت بهداشت و سازمان برنامه و بودجه برای تمدید قرارداد، روند کار را به شدت کند کرده است.
این موانع اداری نشاندهنده ضعف در پیشبینیهای لازم در قراردادهای اولیه است.گزارشها همچنین نشان میدهد که فقدان هماهنگی قوی و پایدار میان دانشگاه علوم پزشکی، استانداری، پیمانکاران و وزارت بهداشت، یکی از عوامل اصلی تأخیر بوده است.
این پروژه نیازمند یک «مدیریت پروژه فرادستی» است.حتی با فرض تکمیل فیزیکی، مگاهاسپیتال برای فعالیت کامل، نیازمند تأمین حداقل ۱۵۰۰ نفر نیروی انسانی جدید، به ویژه ۸۰۰ پرستار متخصص است که جذب و ماندگاری آنها خود یک چالش بزرگ مدیریتی است.تکمیل این پروژه، امروز بیش از یک پروژه ساختمانی، نماد حق مردم برای دسترسی به خدمات درمانی مناسب و آزمونی برای تحقق عدالت جغرافیایی در سلامت است.
تحقق آن نیازمند یک اجماع ملی و مشارکت واقعی و متعهدانه صنایع بزرگ منطقه است تا بندرعباس از «قطب تولید ثروت» به قطب سلامت جنوب تبدیل شود.
اگرچه دادستان عمومی و انقلاب بندرعباس با هدف صیانت از حقوق عامه، به موضوع ورود کرده و با صدور دستورات ویژه، بر لزوم تسریع و پایبندی پیمانکار به تقویم زمانی تأکید کرده است.
این مداخله، امیدی برای شکستن بنبست اداری ایجاد کرده است اما می بایست بقیه مسئولان و مدیران استانی و نمایندگان مجلس هم تحقق افتتاح این پروژه درمانی بزرگ را پی گیر شوند و به طرق مختلف بر لزوم تسریع در بهره برداری از آن تاکید عملی کنند .
با وجود تمامی تأخیرها و وعدههای محققنشده، اکنون انتظار میرود که وعدههای افتتاح درماه های نزدیک محقق شود. مردم هرمزگان حق دارند که ثمره سالها تلاش و ثروتآفرینی خود را در حوزه ایی حیاتی چون سلامت ببینند.