مدیریت نواصولگرایان در شهرداری یعنی بستن سیم بکسل به یک ساختمان و کشیدنش با بولدوزر! / حادثه خلازیر مشت نمونه خروار است
اگر فیلم تخریب ساختمانهای غیرمجاز در محله خلازیر منطقه 19 تهران را که روز یکشنبه رخ داد ندیدهاید، حتماً در اولین فرصت آن را ببینید. این نمادی است از مدیریت کنونی امور شهر تهران
تخریب یکی از پیچیدهترین کارهایی است که باید با دقت هرچه تمامتر انجام دهند، ولی بهگونهای عجیب و تأسفبار انجام دادند و هیچیک از دهها نفری که در آنجا برای اجرای این حکم حاضر بودند، متعرض این نحوه اقدام سادهلوحانه نشدند. یا همه آنان فاقد درکی از این خطای آشکار بودند یا جرأت ابراز نداشتند یا بدشان نمیآمد که شاهد چنین نمایش تأسفباری باشند.
تقریباً چیزی شبیه درمانهای منسوب به طب اسلامی بود. اقدامی که روشن بود بدون تایید کارشناسان و مشاوران ذیصلاح نباید انجام میشد. مسئولین شهرداری کارها را بهصورت جهادی و حزباللهی انجام دادند و یک سیمبکسل را به ستون یک ساختمان 5طبقه نیمهکاره بستند و یک بولدوزر نیز سیم را کشید، آن ساختمان فرو ریخت روی ساختمانهای مجاور و دومینووار و در چشمبرهمزدنی چند ساختمان کناری را نیز تخریب کرد، چنان سریع که حتی فرصت فرار به افراد داده نشد.
نتیجه آن کشته شدن تعدادی از افسران نیروی انتظامی و مردم بود. به سرعت نیز بیانیه تسلیت از سوی همان مدیریتی که این اتفاق زیر نظرش رخ داد، خطاب به نیروی انتظامی صادر و عروج «شهادتگونه» این دو افسر نیز تسلیت گفته شد!
بهنظر میرسد هر پنج ساختمان که ابعاد بزرگی هم داشتند، احتمالاً در همین چند ماه گذشته ساخته شدهاند. همه میدانند که کوچکترین تغییر و تحولی که بخواهید در زمین و ساختمان شهری بدهید، حتماً نیروهای شهرداری حی و حاضر و مانع میشوند، مگر اینکه مجوزهای لازم را داشته باشید. تازه با آن هم گیر میدهند، چه رسد به اینکه مجوز نداشته باشید. این ساختمانها را حتی با ماهوارههای عادی هم میتوان دید که در حال ساخته شدن است، ولی کسی نیست که درباره تخلفات رسمی و پیش از تخریب نیز توضیح دهد و بگوید که چه کسانی جرأت کردهاند در منطقه وسیعی ساختمانهای جدید 5 طبقه را جلوی چشم ماموران شهرداری و بدون مجوز بسازند؟ این مهمتر از اصل وجودی این ساختمانهای غیرمجاز است؟ هزینههای میلیاردی انجامشده در احداث این ساختمانها در هر حال از جیب ملت ایران رفته است. اقدام به تخریب مسئلهای فرعی نسبت به اصل چنین ساختوسازی است. آن هم در محلی که در کنار گسل اصلی زلزله جنوب تهران است. مسئولیت عوارض و تبعات ساختمان هایی که به این سادگی خراب شوند، بهعهده کیست؟ مگر ممکن است بدون فساد یا سهل انگاری حتی در سطوح بالاتر از ماموران گشت، چنین تخلفاتی در منطقه و ساختمانسازی صورت گیرد؟ معقول نیست که بدون تایید ضمنی این تخلفات آشکار و بزرگ انجام شده باشد.
مسئله مهم دیگر نحوه تخریب ساختمان است. مگر میشود که ساختمان 5 طبقه را به همین راحتی و بدون محاسبات فنی و با سیمبکسل خراب کرد؟ اینها کارهایی تخصصی و حرفهای است. حتی اگر به عهده همان راننده بولدوزر هم میگذاشتند چنین اقدام نابخردانهای را انجام نمیداد. آیا نباید نتیجه گرفت که این رفتار و مدیریت، مُشتی از نمونه خروار اداره شهر تحت مدیریت جناح غالب است؟ یکی از افراد خوشفکر جریان اصولگرایی به درستی نحوه حکمرانی این افراد را به «اسباببازی در دست اطفال» تشبیه کرده است. چگونه امکان دارد که هیچ فرد عاقلی در میان جمع تصمیمگیر وجود نداشته که متوجه چنین خطای بزرگی نشود؟ همه ما این خطا را دیدهایم، ولی دهها و صدها خطای مشابه قابل دیدن نیست یا عوارض آنها سالها بعد ظهور خواهد کرد. آنها را چه باید کرد؟
این الگوی مدیریتی نزد نواصولگرایان حاکم است و تا تخریب ساختمانهای مقاوم و مجوزدار به نحو دیگری ادامه خواهد یافت و از پاسخگویی هم گریزان هستند. وضعیت برخی از ساختمانهای مسکن مهر که در دولت اول اصولگرایان ساخته شد را در زلزله کرمانشاه به یاد دارید؟ این تخریب نشان داد که ساختمانسازیها در دوره جدید چه حال و روزی دارد؟ کل مدیریت شهری تهران چنین است.