آرامگاه شیخ اجل چگونه بنا شد؟
اول اردیبهشت ماه یادروز سعدی است و همگان در آرامگاه او حضور مییابند تا یادش گرامی و ارج نهاده شود اما آرامگاه شیخ اجل چگونه بنا شد؟

اول اردیبهشت و «یادروز سعدی»، بهانه خوبی است، برای گفتوگو با کوروش کمالی سروستانی، مدیر مرکز سعدی شناسی و کسی که ۲۷ سال پیش پیشنهاد نامگذاری روز اول اردیبهشت به نام «یاد روز سعدی» را داد.
برای این گفتوگو هیچ کجا مناسبتر از آرامگاهِ شیخ اجل نبود، پس مهمان سعدی شدیم و ما نیز در میان انبوه بازدیدکنندگان، در هوای دلپذیر این روزهای شیراز، جایی نزدیک به آرامگاه را انتخاب کردیم.
کورش کمالی در این روزها اگرچه مشغله نشستهای علمی یادروز علمی داشت اما با خبرگاران ایبنا همراه شد تا در جای جای آرامگاه سعدی درباره زیباییها و ظرافت شعر شیخ اجل سخن براند، بنایی که سال ۱۳۳۱ افتتاح شد، کاملاً ایرانی و بر پایه ایوانها و طاقهاست و این ایوانها و طاقها، هم بیرون و هم درون بنا در کنار کتیبهها، جلوه زیبایی به آرامگاه داده است.
بنای مقبره سعدی حکایتهای بسیاری دارد مثلاً در سال ۹۹۸ خانقاه شیخ به حکم یعقوب ذوالقدر، حکمران فارس، ویران شد و اثری از آن باقی نماند اما کمتر از ۲۰۰ سال بعد، به دستور کریمخان زند، بنایی معروف به عمارت ملوکانه از گچ و آجر بر بالای آرامگاه سعدی بنا شد.
این بنا در طبقه پایین دارای راهرویی است که پلکان طبقه دوم از آنجا شروع میشود. در دو طرف راهرو دو اتاق کرسیدار ساخته شده که در اتاقی که سمت شرق راهرو بود، قبر سعدی قرار داشت و پوششی چوبی آن را احاطه کرده و قسمت غربی راهرو نیز موازی قسمت شرقی، شامل دو اتاق است که شوریده شیرازی (فصیح الملک) شاعر نابینای شیرازی در اتاق غربی این قسمت به خاک سپرده شد.
طبقه بالای ساختمان نیز مانند طبقه زیرین است اما روی اتاق شرقی که آرامگاه سعدی در آنجا قرار گرفته، به احترام شاعر شیرین سخن شیرازی، اتاق ساخته نشده و سقف آن ارتفاعی دو چندان دارد.
از کورش کمالی خواستیم درباره آرامگاه سعدی صحبت کند، او هم البته در کوتاه سخنی اطلاعاتی از آرامگاه داد و تشریح جزئیات بیشتر نمادهای فرهنگی و تاریخی بنا را به متخصصان حوزه تاریخ و معماری وانهاد.
کمالی درباره پیشینه بنا چنین گفت: نزدیکترین گزارش به عصر سعدی مربوط به سفرنامه ابنبطوطه، ۶۰ سال بعد از فوت سعدی است و ابن بطوطه، آرامگاه سعدی را در باغی مصفا و نمکین توصیف میکند. البته سعدی در ابتدا مقبرهای نداشته اما به تدریج بنا تکمیل شده و به شکل امروزی درآمده است.
او در ادامه توضیحاتش را این چنین تکمیل کرد که سعدی در کتاب کلیاتش آورده که در خانقاه خود زندگی میکرده و صاحب دیوان برای او ۵۰۰ درهم پول فرستاد و به او گفت که اینجا بنایی بساز برای روندگان و آیندگان. سعدی نیز بنایی میسازد که مردم به آن رفت و آمد میکردند و خود نیز در آن خانقاه زندگی میکرد و همانجا نیز فوت کرد و همانجا به خاک سپرده شد.
گردشگران دستهدسته به آرامگاه میآیند و هرکدام در بخشی از محوطه مشغول گشت و گذارند و ما هم در گوشهای از آرامگاه مشغول ادامه گپوگفت میشویم.
کمالی سپس ترجیح داد که بیشتر درباره ارزشها و حکمتهای شعر سعدی سخن بگوید و به تشریح فضای عصری که سعدی در آن میزیست و تأثیر آن بر حکمتهای او و نقش ادبیات کهن بر آثار جدید پرداخت.
وی معتقد است: تاریخ ادبیات ایران که بهگونهای از قرن چهارم آغاز میشود و تا امروز ادامه دارد، فراز و نشیبهای فراوانی را پشت سر گذاشته تا به قرن هفتم رسیده؛ ادبیاتی که با فردوسی و آفرینش شاهنامه و حماسه ملی آغاز میشود و در قرن هفتم به حکیمانه سعدی به ویژه در گلستان و بوستان و قصاید او میرسد و جلوهگری میکند.
کمالی سروستانی عنوان کرد: واقعیت این است که سعدی با شناختی که از دانش روزگار خود، ادبیات فارسی پیش از خودش، اندیشههای دینی و اسلامی و آشنایی با قرآن و حدیث از یکسو و دانش جهانی مانند دانشهای یونانی، جهان عرب و دانش داشت به شناختی میرسد که وقتی با نبوغش ادغام و تلفیق میشود، موجب آفرینش آثاری میشود که ۷۰۰ سال در دل مردم جای دارد و تعداد زیادی از آنها به دلیل حکیمانه بودن تبدیل به ضربالمثل شده است.
وی افزود: برای اینکه بدانیم حکمت سعدی از کجا نشأت میگیرد، طبیعتاً باید تاریخ ایران را بدانیم؛ روزگاری که از قرن چهارم شروع میشود و به قرن هفتم میرسد و اتفاقاتی که به خصوص در قرن هفتم رخ میدهد مانند حمله مغولها، سقوط خلافت عباسی و اتفاقاتی که در اتابکان فارس آن زمان میافتد. همه این اتفاقها سعدی را به این نتیجه میرساند که باید به دنبال این باشد که حاکمان عادل را تشویق کند که مردمآزاری نکنند، به حقوق مردم احترام بگذارند و ظلم نکنند تا در یک جامعه، رفاه و آسایش حداقلی به وجود بیاید.
مدیر مرکز سعدی شناسی ادامه داد: انساندوستی او بر اساس باورهایی است که خودش از خداوند و دین اسلام دارد و در دیباچه گلستان نگاه خودش به خداوند را نشان میدهد. آنجا، خدای سعدی خدای بخشندهای است، خدایی است که دستگیری میکند و خدای جباری نیست و بیشتر در صفات جمالیه بروز میکند.
کمالی سروستانی توضیح داد: سعدی نگاه لطیف خود به رابطه خدا و انسان را در بیت معروف خودش «کرم بین و لطف خداوندگار، گنه بنده کرده است و او شرمسار» به خوبی تعریف کرده است. زمانی که سعدی به باور جایگاه انسان در روابط اجتماعی میرسد و در بیت معروف خود «بنیآدم اعضای یکدیگرند که در آفرینش ز یک گوهرند» و در بسیاری از حکایتهای دیگر در گلستان و بوستان به آن اشاره میکند؛ همیشه بر این حکمت و پیوند تأکید میکند که رابطه مردم و حاکم باید مبتنی بر کم آزاری و عدالت، مبتنی بر احترام متقابل و حفظ شأن هر دو باشد.
وی با تشریح وجه تمایز سبک بیانی و نگارشی سعدی عنوان کرد: زبان فارسی در زمینه سبک یک دوره تاریخی دارد. مثلاً این سبک را در شاهنامه روان و در قالب حماسه میبینید؛ چون زبانی که فردوسی بر اساس ضرورت قرن چهارم انتخاب کرده، حماسه بود و میخواست به شناخت گذشته ایران برگردد تا بتواند اسطورهها و قهرمانان ایرانی را یکبار دیگر بازآفرینی کند. در واقع بازآفرینی اسطورهها در روزگار فردوسی باعث شکلگیری هویت ایرانی در اذهان میشود که هنوز تحت تأثیر آن هستیم.
کمالی سروستانی ادامه داد: طبیعتاً در ادبیات فارسی و بعد از حماسه به روایت میرسیم و روایت یعنی داستان گفتن؛ مانند کارهایی که نظامی و عطار میکردند و مثنویهایی چه عاشقانه و چه عارفانه میساختند و روایت میکردند. این روایتها در دوره سعدی به تغزل میرسد و در واقع از حماسه که ملی و عمومی است و از روایت که داستان است به تغزل میرسد که شخصی است و برگشتن به انسانها. اینجا، باز انسان، محور قرار میگیرد و سعدی مانند یک ارکستر بزرگ و یک کهکشان ادبی؛ تنها در یک قالب ادبی مثل غزل، قصیده و مثنوی نمیگوید، فقط نظم نمینویسد؛ نثر هم مینویسد و در همهجا زبان آفرین و در همهجا صاحب سبک میشود. سعدی ایجاز و صراحت و دقت را به کار میبرد و سبک میآفریند که با کمی تسامح ادبیات ایران را به پسوپیش از سعدی تقسیم کردهاند.
مدیر مرکز سعدی شناسی بیان کرد: سعدی از یافتههای پیشینیان بسیار آموخته و بر آفرینش بعد از خود بسیار تأثیر گذاشته است و به خاطر همین موضوعات، جایگاهی پیدا میکند که به قول فروغی، امروز ما به زبان او حرف میزنیم.
وی همچنین با اشاره به ویژگیهای شعر سعدی که بر ادبیات معاصر ما تاثیر گذاشته است، گفت: همانطور که گفتم سعدی علاوه بر سنتشناس بودن سنتآفرین، علاوه بر زبانشناس بودن زبانآفرین و علاوه بر حکمتدان بودن حکمتآفرین است. طبیعتاً متون کلاسیک هر سرزمینی همیشه بر ادبیات معاصر آن بسته به نوع خود تأثیر میگذارد؛ در واقع نویسندگان موفق نویسندگانی هستند که حکمت کهن را روزآمد میکنند.
کمالی سروستانی توضیح داد: رابطه فردوسی با داستانهای گذشته ما همین موضوع است. فردوسی آنچه داشت را بازآفرینی کرد و سعدی از قضا تحت تأثیر از فردوسی نوع دیگری از حکمت را بازآفرینی میکند. طبیعتاً نویسندگان معاصر ایران هم زمانی که داستان به شکل جدید آن در ایران مطرح میشود تحت تأثیر متن قوی مثل گلستان قرار میگیرند. نویسندگان زیادی مانند محمدعلی جمالزاده، ابراهیم گلستان، فرامرزی و برخی دیگر صراحت دارند که تحت تأثیر سعدی هستیم و حتی نثر آنها نزدیک و تحت تأثیر سعدی هستند؛ حتی شخصی مانند هوشنگ گلشیری مقدمهای بر گلستان مینویسد و میگوید که هیچ روز من بدون گلستان نمیگذرد. عزتالله فولادوند به عنوان یک مترجم برجسته نیز بر تأثیرگذاری گلستان تأکید دارد.
وی معتقد است: به همین جهت نثر و زبان، ایجاز، شخصیتپردازی و توصیفها و ساختن ترکیبات تازه زبان گلستان تأثیر بسیار جدی در ادبیات ما داشته است و گلستان در واقع شاهکاری است که بیش از هفتاد گلستانواره تحت تأثیر نثر و نظم و زبان و موسیقی و سجع آن شکل گرفته است.
گشتوگذار در سعدیه به پایان رسید و کمالی سخنان آخر را در کنار مقبره سعدی چنین بیان کرد: امسال بیست و هفتمین سالی است که یادروز سعدی در اول اردیبهشت ماه جلالی برگزار میشود. از سال ۱۳۷۷ تا امروز هر سال اندیشمندان، بزرگران و شاعران و علاقهمندان بر این خان نشستهاند و خوشهها چیدهاند، سعدی شاعر عشق و زندگی است…