چهره‌های سال هنر

از کارگردان معترض و عصبانی و صدای همیشه محبوب تا ستاره پولساز و تهیه‌کننده پرکار

چهره‌های سال هنر

این ده نفر بهترین‌های سال نیستند یا موفق‌ترین‌ها، پرفروش‌ترین‌ها و البته دیگر ترین‌هایی که ممکن است به ذهن برسند. این ده نفر چهره‌های برگزیده سال هستند. چهره‌هایی که نام‌شان در فضای رسانه‌ای و مجازی کشور بیشتر از بقیه تکرار شده. یکی به خاطر حاشیه‌هایی که داشته، یکی به خاطر دستاوردهایش و یکی هم به خاطر گستره فعالیت‌هایش در سالی که گذشت. با هم این فهرست را مرور می‌کنیم.

داریوش مهرجویی

داریوش مهرجویی که در تمام زندگی‌اش تیتر روزنامه‌ها و خبرگزاری‌ها بوده، در این چند سال اخیر، با سکوت و کار نکردن و البته در مواردی با دیده‌نشدن کارهایش هم این روند را ادامه داده است. آخرین نمونه این حضور و نفوذ هم اعتراض غم‌بار این هنرمند به حذف فیلم «لامینور» از ترکیب اکران نوروزی سینماهای ایران بوده که اگرچه خیلی زود تکلیفش مشخص شد و مهرجویی بعد از توضیحات مدیران هنری دولت درباره اینکه فیلم آخرش مشکلی برای دریافت پروانه نمایش ندارد، از مواضع قبلی خود عقب‌نشینی کرد و گفت که تمام آن عصبانیت‌ها و سینه سپر کردن‌ها سوء تفاهمی بیش نبوده، اما وسعت و گستردگی عکس‌العمل‌هایی که در حمایت از فیلمساز تاریخ‌ساز دهه‌های اخیر سینمای ایران ابراز شد، حکایت از اعتبار و احترام عمیق جامعه هنری به هنرمندی دارد که سال‌های سال قله‌نشین هنر و سینمای این سرزمین بوده و هنوز و همچنان هست.

درباره داریوش مهرجویی که امسال نیز مانند هر سال دیگری که کاری داشته و فیلمی ساخته یا رمانی منتشر کرده، در میان مهم‌ترین هنرمندان سال آمده، مهم‌ترین چیزی که می‌توان گفت همین احترام، اعتبار و نفوذ است. فیلمسازی که مشخصا در دوره چهل ساله اخیر فخر سینمای ایران بوده- و به‌خصوص به این دلیل که با یکی از اولین فیلم‌هایش «گاو»، سینمای ایران را در سال‌های بعد از انقلاب از نابودی و فراموشی نجات داده- حق آب و گل بر این سینما دارد. اما با این حال، حتی چنین سینماگری با چنین پیشینه‌ای هم در سینمای پرحاشیه ما می‌تواند به مشکل بخورد و چنان عصبانی شود که دیدیم و چنان سینه سپر کند که دیدید!

با این حال، اینها هیچ‌کدام حق مطلب را در مورد داریوش مهرجویی ادا نمی‌کند. این فیلمساز بزرگ که در طول بیش از نیم قرن فعالیت سینمایی همواره در اوج بوده، اگرچه در چند فیلم اخیرش از استاندارد شخصی خود تا حدی پایین‌تر آمده، هنوز یکی از مهم‌ترین فیلمسازان این دیار است که سینمادوستان با اشتیاق منتظر نمایش آثار جدیدش می‌مانند. اتفاقی که برای فیلم آخرش «لامینور» نیز رخ داده و عدم حضور این فیلم در دو جشنواره اخیر فجر (به هر دلیل) خود خبری مهم در حد و قد و قواره اخبار مهم رسانه‌های فرهنگی این سرزمین جلوه کرده است. نمایش قریب‌الوقوع این فیلم که قرار است 6 سال دوری مهرجویی از سینمای ایران را افطار کند، راز حضور داریوش مهرجویی در فهرست چهره‌های هنری برگزیده سال است.

محسن چاوشی

خواننده‌ای که درست در آخرین روزهای سال گذشته درباره‌اش اعلام شده بود که با آزاد کردن ۳۲۰ زندانی، نجات ۵۰ اعدامی و جمع‌آوری هزینه درمان ۱۱۰ فرد مبتلا به بیماری‌های سخت به رکوردهای دست‌نیافتنی زیادی در حوزه مسئولیت‌های اجتماعی هنرمندان دست یافته؛ امسال هم بالانشینی خود را به عنوان یکی از هنرمندان برگزیده ایران، چه در زمینه فعالیت‌های هنری و چه در عرصه فعالیت‌های اجتماعی، ادامه داده است.

محسن چاوشی که تقریبا در تمام سال‌های فعالیتش، جزو موفق‌ترین و مطرح‌ترین خوانندگان ‌سال بوده؛ رکوردهای زیادی در کارنامه‌اش دارد؛ از رکورد پرفروش‌ترین آلبوم و بیشترین دانلود آهنگ، تا رکورد پیش‌فروش کتاب غزل‌ها و حتی رکورد منحصر‌به‌فرد محبوب‌ترین خواننده‌ای که هرگز کنسرت نداشته. این قاعده ظاهرا امسال هم برای چاوشی برقرار بوده و او را جزو مهم‌ترین‌ هنرمندان ‌سال آورده است. به خصوص با کسب عنوان محبوب‌ترین خواننده موسیقی پاپ ایران در ۱۰ سال که بر اساس یک نظرسنجی رادیویی به این خواننده رسید و او را بالاتر از خوانندگانی مانند بابک جهانبخش، محمد علیزاده، احسان خواجه امیری، روزبه بمانی، رضا صادقی، فریدون آسرایی، سیروان خسروی و سینا حجازی قرار داد.

پریناز ایزدیار

اگر بگوییم یکی از مهم‌ترین چهره‌های چند سال اخیر سینمای ایران، به خصوص در میان بازیگران، پریناز ایزدیار بوده؛ بیراه نگفته‌ایم. بازیگری که کم‌کم دارد به یک معیار برای شناخت و پیش‌بینی فیلم‌های خوب و بد در سینمای ایران تبدیل می‌شود. موقعیت و موفقیتی که دیر زمانی است در اختیار لیلا حاتمی بوده که تنها با دیدن نامش در میان بازیگران یک فیلم تا حد زیادی می‌شود مطمئن بود با فیلم استاندارد و قابل قبولی مواجه خواهیم بود. حالا اما از این نظر پریناز ایزدیار هم خود را به جایگاه لیلا حاتمی نزدیک کرده است. موفقیتی تام و تمام که با توجه به این واقعیت که این بازیگر همین 10 سال پیش با سریال «پنج کیلومتر تا بهشت» به سینمای ایران معرفی شده، بزرگی کارش بهتر جلوه خواهد کرد.

مرور فهرست کارهای چند سال اخیر پریناز ایزدیار کارنامه غنی او را برجسته‌تر پیش چشم می‌آورد: «ابد و یک روز»، «متری شیش‌ونیم»، «سرخپوست»، «خوک»، «تابستان داغ» و البته بسیار فیلم‌های دیگر که شاید در گذر زمان به آن جایگاهی که تصور می‌شد دست نیافته‌اند، ولی با این حال هنوز هم آثاری محترم و معتبرند. فیلم‌هایی با دغدغه‌های مضمونی و استانداردهای تولیدی بالا که هم‌نشینی‌شان در کنار هم حکم به ارتقای مستمر و مداوم کارنامه این بازیگر داده است.

بهانه حضور پریناز ایزدیار در فهرست چهره‌های برگزیده سال، البته نه این حرکت مستمر و مداوم به سمت حضور در آثار کم‌نقص؛ که بازی در فیلم «ملاقات خصوصی» ساخته امید شمس است. فیلمی که در زمان جشنواره هم نوشتیم که عاشقانه‌ای تلخ و بدفرجام درباره آدم‌هایی است که انگار گلیم بخت‌شان از ابتدا سیاه بافته شده. درام تلخ آدم‌های ته‌خط رسیده‌ای که هرچه تقلا می‌کنند و دست‌وپا می‌زنند، جز فروتر رفتن در منجلابی که بنا به ذات جبر زمانی و جغرافیایی امروز و اینجا بر زندگی آدم‌های داستان حاکم است، دستاوردی فراچنگ نمی‌آورند.

شهاب حسینی

سخت است بازیگری باشی که چند سال پشت سر هم جز شکست و ناکامی نصیبی نبرده، ولی با این حال همچنان در میان ستارگان و چهره‌های برگزیده این سینما حضور داشته باشی. حتی از سخت هم سخت‌تر است، البته مگر اینکه شهاب حسینی باشی.

شهاب حسینی تا همین دو، سه‌ سال پیش یکی از برندهای قابل‌ اعتماد سینمای ایران بود. در این یکی، دو سال اخیر اما این بازیگر جز شکست نصیبی نبرده و در این میان تنها موفقیت نسبی‌اش برنامه «هم‌رفیق» بوده. با این حال، شهاب حسینی همچنان جزو برگزیدگان است. چگونه؟

شهاب حسینی که سال گذشته فیلم «آن شب» را روی پرده سینماها داشت- که نه فروخت و نه توجهی برانگیخت- در سال‌های اخیر در مجموعه‌ای متنوع از آثار مختلف بازی کرده که هیچ‌کدام (تاکید می‌کنم، هیچ‌کدام) آثار موفقی قلمداد نمی‌شوند، اما با این حال هنوز هم شهاب آن بالا در جایی نزدیک به صدر پانتئون سینمای ایران جای دارد. واقعیتی که با توجه به فیلم‌هایی مانند «شین»، «آن شب»، «هزارتو»، «مست عشق»، «طلاخون»، «اولین برف»، «خانه ماهرخ» و «بعد از اتفاق» که تمام ماحصل حضور سینمایی این بازیگر بوده، باورکردنی نیست و در عین حال نشان می‌دهد که شهاب حسینی یا از کارنامه‌اش بزرگ‌تر شده یا اینکه بلد شده چگونه خود را از حد واقعی خود بزرگ‌تر نشان دهد. موضوعی که در اتفاقات جشنواره اخیر بهتر از همیشه مشخص شد!

بیایید ماجرا را از این زاویه ببینیم: شهاب حسینی که سه، چهار سالی است فیلم قابل توجهی روی پرده نداشته، در جشنواره 38 بعد از اعتراض مسعود کیمیایی به یک اتفاق سیاسی، فرصت را مهیا می‌بیند برای یک موج‌سواری و با او درگیر می‌شود. اتفاقی که از چشم نهادهای فرهنگی حاکمیت دور نمی‌ماند و دو سال بعد او را به عنوان یکی از داوران جشنواره انتخاب می‌کنند که خود این هم حواشی جدیدتری پیش می‌آورد و ماندگاری بیشتر شهاب حسینی را در صدر اخبار و حواشی موجب می‌شود. دست‌فرمانی که بعد از حضور شهاب حسینی در «فروشنده» اصغر فرهادی، کمابیش همه ساله تکرار شده، تا بیکاری بازیگری که انگار بعد از تبدیل شدن به یک ستاره جهانی درگیر طلسمی کور شده (تقریبا هیچ یک از هفت فیلمی که شهاب بعد از فروشنده بازی کرده، به نمایش درنیامده‌اند) جایگاه او در سینمای ایران را چندان با خطر مواجه نکرده باشد!

مسعود کیمیایی

مسعود کیمیایی در آغاز قرن پانزدهم شمسی تمام کارهایی را که در عمر کاری‌اش نکرده بود، در هشتادویک سالگی انجام داد و به اعتبار همین هم در فهرست چهره‌های برگزیده هنر ایران در سال 1400 جایگاه قابل توجهی دارد. کیمیایی البته در بیش از پنجاه و چند سال فعالیت هنری کارهای زیادی کرده: بیش از 30 فیلم ساخته، سه رمان قطور نوشته، مجموعه شعر دارد، ترانه‌های محبوبی سروده، نوازنده درجه یکی به شمار می‌آید و بسیار کارهای دیگر کرده و به واسطه همین کارها هم چهره منحصر به‌فردی در وادی هنر و سینما به حساب می‌آید. این فیلمساز اما به‌رغم این کارنامه پروپیمان، کارهای نکرده زیادی داشت، که بخشی از آنها را هم در سال 1400 انجام داد تا جزو معدود چهره‌های هنری باشد که رویاهای تعبیرنشده زیادی برایش نمانده باشد!

گذشته از اینکه کیمیایی در عمر کاری‌اش چه کرده؛ بیایید ببینیم او در سال 1400 چه دستاوردهایی داشته است. اولین پاسخی که به ذهن می‌آید، ساده است: کیمیایی در سال 1400 فضای رسانه‌ای و هنری فارسی را به بهانه‌های زیادی تسخیر کرد. مثلا با برگزاری یک نمایشگاه نقاشی، که عکس‌العمل‌های متفاوتی درباره‌اش ابراز شد و به‌خصوص به خاطر قیمت‌های چند صد میلیون تومانی آثار حاضر در این نمایشگاه انتقادات زیادی به عمل آمد.

کیمیایی در مقطعی از سال به خاطر برگزاری نمایشگاه عکس‌های فیلم‌هایش نیز نامش سر زبان‌ها افتاد و در دو ماه آخر سال هم به دلیل نمایش جشنواره‌ای فیلم «خائن‌کشی» که به گفته بسیاری از دوستداران سینمای مسعود کیمیایی بهترین و حداقل کم‌نقص‌ترین فیلم ده، دوازده سال اخیر این فیلمساز است؛ روایت فیلمساز تاریخ‌ساز سینمای ایران از تاریخ دهه پرتلاطم سی، که مرثیه قهرمانانی را می‌گوید که مانند تقریبا تمام قهرمانان کیمیایی تن به نبردی نابرابر سپردند و شکستی محتوم را به جان خریدند؛ فیلمی درجه یک؛ خصوصا به این دلیل که راوی حماسه شکست شده، آن‌ هم در سرزمینی که شکست صاحب ندارد. در چنین سرزمینی اما کیمیایی حماسه‌سرای شکست‌خوردگانی شده که خود و رویایشان را باور داشتند و برای تعبیر این رویا تا پای جان رفتند. 

آیا این برای قرار گرفتن در بین چهره‌های برگزیده سال کافی نیست؟!

اصغر فرهادی

اینکه چگونه اصغر فرهادی در میان چهره‌های برگزیده سال آمده، دلایل زیادی می‌تواند داشته باشد؛ از جمله اینکه این فیلمساز تحسین‌شده برای اولین‌بار به سرقت ادبی متهم و هیمنه‌اش برای نخستین‌بار مخدوش شد. در سال 1400 رویای سومین اسکار اصغر فرهادی نیز تعبیرنشده باقی ماند و این در حالی بود که ورود بایدن به کاخ سفید این رویا را در دسترس‌تر از همیشه جلوه می‌داد. اصغر فرهادی همچنین در سال 1400 برای اولین‌بار در عمرش آماج انتقادات تند و تیز سینماگران مستقل، رسانه‌ها و کاربران شبکه‌های اجتماعی قرار گرفت که از سکوت و بی‌عملی این فیلمساز جهانی در برابر رخدادها و درگیری‌های اجتماعی- سیاسی کشور شاکی بودند. مهم‌ترین دلیل حضور اصغر فرهادی در بین چهره‌های برگزیده سال، اما، یکی شایعه و حاشیه عجیب جهانگیر سرقت ادبی از یکی از شاگردان کارگاه فیلمسازی‌اش بود و دیگری بیانیه‌ای که جنبه‌های دیگری از وجود این کارگردان را به نمایش گذاشت.

وقتی بعد از نمایش فیلم «قهرمان» در جشنواره فیلم کن، اصغر فرهادی در پاسخ منتقدان و ژورنالیست‌هایی که از او درباره رخدادهای اجتماعی- سیاسی ایران می‌پرسیدند، گفت که کارش بیانیه‌نویسی سیاسی نیست و ترجیح می‌دهد به جای صحبت‌های صریح درباره مسائل سیاسی، آگاهی‌سازی کند، چنان موجی از انتقادات و اعتراضات علیه این فیلمساز ایجاد شد که حتی فیلمسازی مانند فرهادی را هم- که از همان ابتدای کارنامه‌اش با اتهام عافیت‌طلبی روبه‌رو بوده- وادار به موضع‌گیری صریح کرد. در واقع راز واکنش تند و تیز فرهادی به یکی از مدیران فرهنگی کشور و صدور بیانیه «از شما بیزارم» که به گفته خبرگزاری مهر «بیانیه اصغر فرهادی درباره نسبت خود با حکومت» بود، جز این نمی‌تواند باشد و همین هم اصغر فرهادی را وارد فهرست برگزیده سال کرده است.

مهران مدیری

مهران مدیری هم مانند شهاب حسینی و البته یکی، دو نفر دیگر، در سالی هم که کار زیادی نداشت، باز یکی از مهم‌ترین‌ها بود. با این حال، این بازیگر یک تفاوت بزرگ با شهاب و دیگران داشت و آن اینکه در این مقطع از کارنامه‌ مدیری حرکت مستمر رو به رشد و تکامل او در زمینه بازیگری آشکارا توی چشم می‌خورد و کتمان‌نشدنی نیست.

امسال در ماه‌های آغازین سال، مدیری برنامه دورهمی را داشت و در ادامه هم سریال «دراکولا» که البته جزو نقاط روشن و موفق کارنامه مدیری نیست. این چهره برگزیده امسال البته «درخت گردو»ی مهدویان را هم روی پرده داشت. اینها همه یعنی مهران مدیری در نیمه اول 1400 با آثاری که هیچ‌کدام موفق نبودند، دیده شد و خبر ساخت و نگاه‌ها را متوجه خود کرد که حکایت از این داشت که قاعده این بازی را خوب بلد است.

مهران مدیری البته در نیمه دوم ‌سال حضوری چشمگیرتر داشت. گذشته از فیلم «خائن‌کشی» مسعود کیمیایی که در جشنواره دیده شد و به عنوان یکی از نقاط متمایز کارنامه بازیگری مهران مدیری عیار بازیگری او را عیان‌تر پیش چشم مخاطبان آورد؛ این بازیگر در سریال «خاتون» نیز در شبکه نمایش خانگی دیده شد و مورد تحسین قرار گرفت. سریال تاریخی تینا پاکروان درباره سال‌های اشغال ایران توسط روس‌ها و انگلیس که بازیگری مهران مدیری را به سطحی بالاتر ارتقا داده است.

منوچهر ‌هادی

منوچهر هادی جزو معدود چهره‌های هنری است که جایگاه و شهرتش را مدیون شکست‌هایی است که پشت سر هم می‌خورد. فیلمسازی که کمتر فیلم یا سریال تحسین‌شده در کارنامه‌اش دیده می‌شود، ولی با این حال به واسطه اینکه آثارش پربیننده و پرفروش می‌شوند، کارش را ادامه می‌دهد و فیلم به فیلم هم جایگاه بالاتری را در اختیار می‌گیرد. فیلمسازی که پشت سر هم فیلم و سریال می‌سازد و پشت سر هم نقد و اعتراض می‌شنود، اما ککش هم نمی‌گزد و باز هم می‌سازد و باز هم پول درمی‌آورد.

منوچهر هادی با شکست دو سریال «دل» و «گیسو» وارد سال 1400 شد. دو سریالی که هر دو از جنجالی‌ترین و پرحاشیه‌ترین آثار شبکه نمایش خانگی بودند و بسیاری کیفیت نازل آنها را زیر سوال بردند. ‌هادی اما ظاهرا مثل بیشتر سینماگران این دیار در برابر تأثیرات و تبعات کارهایش واکسینه شده و قرار نیست هیچ شکستی در امنیت کاری او خدشه‌ای وارد آورد. برای همین هم منوچهر هادی را خیلی زود با سریال «نیسان آبی» دیدیم که آن نیز حکایتی جدای از دو سریال قبلی او نبود، با این تفاوت که این سریال به طیف و طبقه‌ای پرداخته بود که منوچهر هادی ظاهرا آشنایی بیشتری با آن داشت و برای همین هم هست که کار بهتر، باورپذیرتر و کم‌سوتی‌تر از دو سریال قبلی منوچهر هادی از آب درآمد. با این حال، فکر نمی‌کنم گفتن این موضوع نیاز به تکرار داشته باشد که حضور منوچهر هادی در فهرست برگزیدگان سال ربطی به کیفیت سریال‌هایش ندارد.

جواد عزتی

جواد عزتی در سال 1400 نیز روند مستقیم رو به رشد خود را ادامه داد. اتفاقی تکراری برای بازیگری که تا همین چند‌ سال پیش کسی چندان حسابی رویش باز نمی‌کرد، اما رشد حیرت‌انگیزش تاج پول‌سازترین بازیگر سینمای ایران را در اندک زمانی از رضا عطاران گرفت و بر سر او نشاند.

جواد عزتی که چند ‌سالی می‌شود یا پول‌سازترین یا یکی از دو، سه بازیگر پول‌ساز سینمای ایران بوده؛ در سال 1400 نیز این حضور را ادامه داد. اصلا بیایید چشم بر 1400 ببندیم و بر فیلم‌های سه، چهار سال اخیر این بازیگر مروری گذرا داشته باشیم تا جایگاه او در سینمای ایران با وضوح بیشتری مشاهده شود. این بازیگر از سال 97 به این سو، یعنی در سه سال اخیر در فیلم‌های «هزارپا»، «خرگیوش»، «لاتاری»، «پارادایس»، «تنگه ابوقریب»، «ما همه با هم هستیم»، «جان‌دار»، «چهار انگشت»، «ماجرای نیمروز: رد خون»، «جهان با من برقص»، «دوزیست»، «آتابای»، «مغز استخوان»، «شنای پروانه»، «خورشید» و «مرد بازنده» بازی داشته که همه یا از بهترین فیلم‌های سال‌های اخیر یا پرفروش‌ترین فیلم‌های سال هستند. اشاره به این واقعیت که جواد عزتی امسال علاوه بر فیلم «مرد بازنده» مهدویان سریال «زخم کاری» را هم در شبکه نمایش خانگی داشته، نشان می‌دهد که چرا فهرست چهره‌های برگزیده سال را بی‌حضور او نمی‌توان بست!

علی اوجی

حضور یک تهیه‌کننده در این فهرست شاید عجیب به نظر برسد، اما با توجه به دستاوردی که این تهیه‌کننده در دو سال اخیر داشته، سزاوارانه است.

اینکه تهیه‌کننده‌ای که تازه وارد فضای حرفه‌ای شده و تنها چهار فیلم در کارنامه دارد، در دومین سال فعالیتش با سه فیلم پرکارترین تهیه‌کننده جشنواره لقب گیرد، نشان از خیلی چیزها می‌تواند داشته باشد. در واقع چنین تهیه‌کننده ‌ای یا خیلی خوش‌شانس است یا خیلی نفوذ دارد یا خیلی کارش را بلد است. درباره علی اوجی اما- به عنوان تهیه‌کننده‌ای که در جشنواره‌ای که حتی سازمان اوج و حوزه هنری هم فیلم‌های زیادی نداشتند، با سه فیلم حضور پررنگی داشت- به نظر می‌رسد هر سه این پیش‌فرض‌ها مصداق داشته باشد. به خصوص که این تهیه‌کننده جوان سال گذشته برای اولین‌بار با فیلم «روزی روزگاری آبادان» تهیه‌کنندگی را آغاز کرده که نشان‌دهنده سرعت شگفت‌انگیز رشد او در اکوسیستم سینمای ایران است.

علی اوجی امسال فیلم‌های «بی‌مادر»، «2888» و «خائن‌کشی» را در جشنواره داشت. سه فیلم از سه نوع با سه نوع ساختار و سه مدل فیلمسازی مختلف. «بی‌مادر» به عنوان یک درام اجتماعی با تمرکز بر روابط یک زوج و مهمان ناخوانده‌شان؛ «2888» به عنوان یک فیلم جنگی با تمرکز بر خلبانان و نیروهای راداری در دوران جنگ و «خائن‌کشی» به عنوان یک درام اجتماعی در بستر تاریخ معاصر این مرز و بوم، سه فیلم از سه جنس مختلف بودند که سه نوع تهیه‌کنندگی، سه نوع انتخاب عوامل و سه نوع تدارک تولید را اقتضا می‌کردند. مواردی که دشواری کار تهیه‌کننده‌ای به نام علی اوجی را برجسته‌تر پیش چشم می‌آورد و مهم‌تر از همه حکایت از این موضوع می‌کند که اوجی از دوران تهیه‌کنندگی موسیقی و البته بازیگری فیلم‌ها و سریال‌هایی مانند «سینما شهر قصه»، «خوب، بد، جلف» و «ملکه گدایان» خوب آموخته و حالا دارد از آموخته‌هایش برای تثبیت خود در دنیای سینما استفاده می‌کند.