یلدا و چهار چهار شیراز!

مردم شیراز به شب یلدا «چله بزرگ» می‌گویند

یلدا و چهار چهار شیراز!
ایرانیان باستان باور داشتند که فردای شب یلدا با دمیدن خورشید، روزها بلند تر شده و تابش نور ایزدی افزونی می یابد

یلدا تمدن ایرانی، از ریشه‌دارترین تمدن‌ها در جهان به شمار می‌رود و بر پایه این تمدن تاریخی، رسوم و آئین‌هایی در فرهنگ این مردمان که گستره جغرافیایی وسیعی را در بر می‌گرفته‌اند، شکل گرفته و رواج داشته؛ سننی که پاسداشت آنها بر مبنای باورها و داشته‌هایی بوده و عمده آنها بعد از اسلام هم پابرجا مانده است؛ یکی از این رسوم، آئین‌های ویژه شب یلداست.

به گزارش ایسنا، فرهنگ عمید را که ورق می‌زنیم، مقابل واژه "یلدا" نوشته شده" کلمه‌ای سریانی به معنی میلاد، وقت ولادت، زمان ولادت حضرت عیسی(ع) هم گفته‌اند. در فارسی یلدا به شبی می‌گویند که از آن شب درازتر (طولانی‌تر) نباشد و آن شب، آخر پائیز و اول زمستان است."

فرهنگ معین اما در بیان معنی یا تعریف واژه "یلدا"، آورده است که؛ " یلدا درازترین شب سال، شب اول برج جدی، شب چله برج زمستان، کلمه‌ای سریانی به معنی میلاد است، چون شب یلدا با میلاد حضرت مسیح(ع) تطبیق می‌کرده، از این رو آن را بدین نام گذاشته‌اند...."

در بررسی ریشه این واژه در فرهنگ اساطیری و ایرانی، به سریانی بودن اصل واژه تاکید و اضافه شده که یلدا به معنی میلاد عربی است و به دلیل همزمانی با تولد حضرت عیسی(ع)، به این نام خوانده شده است؛ اما ایرانیان این شب را مصادف با تولد میترا یا مهر، می‌دانستند و آنرا با تلفظ سریانی پذیرفته‌اند.

ایرانیان باستان با باور اینکه فردای شب یلدا با دمیدن خورشید، روزها بلند تر شده و تابش نور ایزدی افزونی می یابد، آخر پاییز و اول زمستان را شب زایش مهر یا زایش خورشید می خواندند و برای آن جشن بزرگی برپا می کردند.جشن شب یلدا جشنی است که از 7 هزارسال پیش تاکنون در میان ایرانیان برگزار می شود. 7 هزار سال پیش نیاکان ما به دانش گاه شماری دست پیدا کردند و دریافتند که نخستین شب زمستان بلندترین شب سال است.

رد "یلدا" در شعر و ادبیات فارسی نیز به شکل مشهودی قابل ره‌گیری است و عمده تشبیهات شعرا و نویسندگان به شب یلدا، جنبه مثبت و شادی فزای زندگی را در بر می‌گیرد.

چهارچهار شیرازی‌ها

مردم شیراز به شب یلدا، چله بزرگ می‌گویند و از روزها قبل برای آن تدارک مراسمی خاص می‌بینند، در شیراز از ابتدای دیماه تا دهم بهمن چله بزرگ و از دهم بهمن تا ابتدای اسفند، چله کوچک می‌گویند و اعتقاد دارند که چهارروز آخر چله بزرگ و چهارروز اول چله کوچک یا "چهار چهار"، هشت روز سرد سال است.

در میان آثار موجود پیرامون فرهنگ عامه در شیراز، که مهمترین آن متعلق به "ابوالقاسم فقیری" پژوهشگر و نویسنده شهیر شیرازی‌‍‌ست، در خصوص آئین‌ و رسوم مردم این شهر برای پاسداشت اولین شب چله بزرگ، آمده؛

"اکثر خانواده ها در شیراز همانند شهرهای دیگر ایران، این شب را به شب زنده داری می پردازند، معمول آنست که بزرگ فامیل یا خانواده از دوستان و آشنایان خود دعوت می‌کند و برای پذیرایی سفره‌ای متناسب با وسع و توان خود می‌گستراند." اگرچه این آئین امروز در شمار اندکی از خانواده‌های اصیل شیرازی مرسوم مانده و ادامه دارد.

بنا بر این نوشته‌ها "در سفره‌ای که مردم شیراز برای شب چله می‌گستردند، آینه، قاب عکس حضرت علی(ع)، دولاله و چند شمع روشن، اسفند و انواع تنقلات شامل نخودچی، کشمش، حلوای ارده و آجیل مشکل گشا، رنگینک، ارده شیره، خرما، انجیر، به همراه چند شاخه گل تدارک دیده می‌شد. غذای ویژه شیرازی ها در شب یلدا هویج پلو به همراه کشمش، مغز گردو و رب بوده است." 

شیرازی‌ها معتقدند عموم مردم یا گرم مزاجند یا سرد مزاج و در شب یلدا آنها که گرم مزاجند باید حتماً انواع خنکی‌ها مانند هندوانه بخورند تا طبعشان برگردد و سرد مزاج شوند و آنها که سرد مزاجند، باید در این شب از انواع گرمی ها مانند: خرما، رنگینک، انجیر و ارده شیره بخورند تا مزاج آنها نیز به گرمی برگردد.

در این شب، تا دیرگاهان می نشینند و حاضران به دیوان حافظ تفال می‌زنند و با یکدیگر گفت‌وگو کرده، مشاعره و بازگویی خاطرات و بازخوانی اشعار و واسونک‌ها را برای شاد کردن مجلس دنبال می‌کنند.

شب یلدا و صله رحم

پاسداشت شب یلدا و چله نشینی، با تاکیداتی که دین مبین اسلام بر صله رحم داشته، جایگاه خود را حفظ کرده است و مردم شیراز هم به واسطه خوی میهمان‌نوازانه خود؛ شب چله را فرصتی مغتنم برای دیدار و دیده بوسی دانسته و همواره در برگزاری محفلی خانوادگی، گرم و صمیمانه اصرار داشته‌اند، محفلی که مبنای تعمیق تعاملات و دوستی‌ها و رفع کدورت‌های احتمالی و زمان صلح و سازش در میان افرادیکه از یکدیگر به هر دلیل مکدر بوده‌اند، بوده است.

یلدا همواره و طی سال‌ها همچنان با آمدنش، همه را به وجد می‌آورد و انگیزه‌ای برای گردآمدن اقوام و فامیل دور سفره‌ای نقل‌ها و حرف‌هایی است که زمینه ارتباط و پیوند بیشتر و مستحکم‌تر خانواده‌ها را فراهم می‌کند.

فقیری، پژوهشگر عرصه فرهنگ در کتاب "فرهنگ عامه" خود آورده است: شیرازی‌ها به شب یلدا شب چله می گویند ودراین شب که طولانی ترین شب سال است مراسمی خاص دارند. شیرازی ها زمستان را بدین ترتیب قسمت می کنند؛ از اول دی تا دهم بهمن را چله بزرگ ازدهم بهمن تا اول اسفند را چله کوچک واز اول اسفند تاآخر اسفند را چله پیرزن می گویند همچنین چهار روز آخر چله بزرگ و چهار روز اول چله کوچک را (چهار چهار) می‌گویند که اوج سرما را دراین 8 روز می بینیم.

خوردنی‌های شب‌چله

فقیری با یادآوری اینکه بنا براعتقاد شیرازی‌ها، شب چله مزاج آدمی می‌تواند تغییر کند، می‌نویسد: معمولا در شب چله سردمزاج ها اگر بخواهند طبع شان برگردد باید چیزهای گرم بخورند ، گرم مزاج ها هم باید برعکس چیزهای سرد بخورند.

وی یادآور می‌شود: شب چله خوردن ارده شیره، ارده وخرما و رنگینک رواج کاملی دارد که البته این خوراک‌ها همه گرم هستند.

ارده نوعی حلوا است که از مخلوط دانه‌های مقوی روغنی مانند کنجد و افزودنی‌های گرم دیگر، در شیراز تولید می‌شود و مرکز تولید آن شهر زرقان است، شیره نیز شربتی از انگور را گویند که ممزوج کردن آن با ارده، دو طبع گرم و سرد را به هم آمیخته و اعتدال به‌بار می‌آورد.

آجیل مخصوص شب چله

به گفته فقیری در شیراز شب چله رسم بر تهیه و خوردن آجیل شیرین است، و این آجیل مخلوطی است از انجیر، قصبک، نخودچی بدون نمک، کشمش، توت خشک، مویز، مغز بادام، گردو، قیصی و شکرپنیر، خرک، برنجک و برگه هلو.

براساس نوشته‌های این پژوهشگر فرهنگ فارس، شب‌های یلدا بساط میوه‌های فصل هم پهن بوده و میهمانان در این شب از این میوه‌ها هم تناول می‌کنند.

 طی سال‌های گذشته تاکنون تهیه هندوانه شب یلدا و تناول آن در این شب، جزو ضرورت‌ها درآمده است که در شیراز هم به‌عنوان یک رسم دنبال می‌شود و شیرازی‌ها حتما باید شب یلدا قاچی از این میوه نیز تناول کنند.

حکیم سوری می‌گوید:

میوه‌های شب یلدای توبس خوشمزه بود 

از همه خوشمزه تر هندونه و خربزه بود

مراسم شب یلدا در شیراز

براساس آنچه ابوالقاسم فقیری به نگارش درآورده، در شیراز تفال به دیوان خواجه اهل راز، یکی از ضرورت‌های مراسم شب یلدا بوده و حتما انجام می‌شود.

گرفتن فال حافظ، به این ترتیب است که همه شرکت کنندگان در مجلس نیت می‌کنند و سپس بزرگ خانواده با قرائت فاتحه‌ای بر روح حافظ، دیوان اشعار او را می‌گشاید و به ترتیب غزل‌ها را برای حاضران می‌خواند؛ معمولا اولین غزل فال اولین نفریست که سمت راست بزرگ فامیل و آنکه دیوان را گشوده، نشسته است. پس از آنکه برای هر یک از حاضران غزلی بازخوانی شد، شاهد فال به همان ترتیب پیشین، بازخوانی می‌شود؛ معمول آنست که تنها 2 بیت از غزل به عنوان شاهد فال قرائت شود.

اما فال کلوک! به گفته فقیری "فال کلوک یا همان کوزه، هنوز هم در بعضی خانواده‌ها در شیراز مرسوم است، البته این فال به خانم‌ها اختصاص دارد و به این شکل است که،  کلوکی به میان مجلس آورده وهر یک از زنان نشانه ای درکلوک می اندازند ، آنگاه دختر بچه ای جلوآمده دست درکلوک کرده یکی از اشیاء داخل کلوک را بیرون می آورد و به دیگران نشان می دهد. سپس زنی باسواد ترانه های محلی را می خواند و هرکسی از ترانه مخصوص به خودش نتیجه ای می گیرد، به جای ترانه های محلی بعضی از اشعار حافظ استفاده می کنند."

گفتن قصه و متلک، براساس نوشته‌های فقیری، در این شب یکی از رسم‌های مطلوب، گفتن قصه است و متلک.

متلک همان اشعار کوتاه و شاد است که در هنگام مراسم شادی و سرور خوانده می‌شود. مانند این ابیات:

خوشا امشو که مهمون شمایم/

کبوتر وار در بوم شمایم/

ترشرویی مکن بر روی مهمون/

خدا دوند که فرداشو کجایم

شب یَلدا یا شب چلّه بلندترین شب سال در نیم‌کرهٔ شمالی زمین است. این شب به زمان بین غروب آفتاب از ۳۰ آذر (آخرین روز پاییز) تا طلوع آفتاب در اول ماه دی (نخستین روز زمستان) اطلاق می‌شود. ایرانیان و بسیاری از دیگر اقوام شب یلدا را جشن می‌گیرند. این شب در نیم‌کره شمالی با انقلاب زمستانی مصادف است و به همین دلیل از آن زمان به بعد طول روز بیش‌تر و طول شب کوتاه‌تر می‌شود.

واژهٔ «یلدا» ریشهٔ سریانی دارد و به‌معنای «ولادت» و «تولد» است. منظور از تولد، ولادت خورشید (مهر/میترا) است. رومیان آن را ناتالیس آنایکتوس یعنی روز تولد مهر شکست‌ناپذیر می‌نامند.ابوریحان بیرونی از این جشن با نام «میلاد اکبر» نام برده و منظور از آن را «میلاد خورشید» دانسته‌است.

پیشینهٔ جشن

یلدا و جشن‌هایی که در این شب برگزار می‌شود، یک سنت باستانی است. مردم روزگاران دور و گذشته، که کشاورزی، بنیان زندگی آنان را تشکیل می‌داد و در طول سال با سپری شدن فصل‌ها و تضادهای طبیعی خوی داشتند، بر اثر تجربه و گذشت زمان توانستند کارها و فعالیت‌های خود را با گردش خورشید و تغییر فصول و بلندی و کوتاهی روز و شب و جهت و حرکت و قرار ستارگان تنظیم کنند.

آنان ملاحظه می‌کردند که در بعضی ایام و فصول روزها بسیار بلند می‌شود و در نتیجه در آن روزها، از روشنی و نور خورشید بیشتر می‌توانستند استفاده کنند. این اعتقاد پدید آمد که نور و روشنایی و تابش خورشید نماد نیک و موافق بوده و با تاریکی و ظلمت شب در نبرد و کشمکش‌اند. مردم دوران باستان و از جمله اقوام آریایی، از هند و ایرانی - هند و اروپایی، دریافتند که کوتاه‌ترین روزها، آخرین روز پاییز و شب اول زمستان است و بلافاصله پس از آن روزها به تدریج بلندتر و شب‌ها کوتاهتر می‌شوند، از همین رو آنرا شب زایش خورشید نامیده و آنرا آغاز سال قرار دادند.

بدین‌سان در دوران کهن فرهنگ اوستایی، سال با فصل سرد شروع می‌شد و در اوستا، واژه Sareda, Saredha «سَرِدَ» یا «سَرِذَ» که مفهوم «سال» را افاده می‌کند، خود به معنای «سرد» است و این به معنی بشارت پیروزی اورمزد بر اهریمن و روشنی بر تاریکی است.

در آثارالباقیه ابوریحان بیرونی، ص ۲۵۵، از روز اول دی ماه، با عنوان «خور» نیز یاد شده‌است و در قانون مسعودی نسخه موزه بریتانیا در لندن، «خُره روز» ثبت شده، اگرچه در برخی منابع دیگر «خرم روز» نامیده شده است. در برهان قاطع ذیل واژه «یلدا» چنین آمده است:

"یلدا شب اول زمستان و شب آخر پاییز است که اول جَدی و آخر قوس باشد و آن درازترین شب‌هاست در تمام سال و در آن شب و یا نزدیک به آن شب، آفتاب به برج جدی تحویل می‌کند و گویند آن شب به غایت شوم و نامبارک می‌باشد و بعضی گفته‌اند شب یلدا یازدهم جدی است."

ایرانیان گاه شب یلدا را تا دمیدن پرتو پگاه در دامنهٔ کوه‌های البرز به انتظار باززاییده شدن خورشید می‌نشستند.

برخی در مهرابه‌ها (نیایشگاه‌های پیروان آیین مهر) به نیایش مشغول می‌شدند تا پیروزی مهر و شکست اهریمن را از خداوند طلب کنند و شب‌هنگام دعایی به نام «نی ید» را می‌خوانند که دعای شکرانه نعمت بوده‌است.

روز پس از شب یلدا (یکم دی ماه) را خورروز (روز خورشید) و دی‌گان؛ می‌خواندند و به استراحت می‌پرداختند و تعطیل عمومی بود (خرمدینان، این روز را خرم روز یا خره روز می‌نامیدند).خورروز در ایران باستان روز برابری انسان‌ها بود در این روز همگان از جمله پادشاه لباس ساده می‌پوشیدند تا یکسان به نظر آیند و کسی حق دستور دادن به دیگری نداشت و کارها داوطلبانه انجام می‌گرفت نه تحت امر. در این روز جنگ کردن و خونریزی حتی کشتن گوسفند و مرغ هم ممنوع بود این موضوع را نیروهای متخاصم با ایرانیان نیز می‌دانستند و در جبهه‌ها رعایت می‌کردند و خونریزی به طور موقت متوقف می‌شد و بسیار دیده شده که همین قطع موقت جنگ به صلح طولانی و صفا تبدیل شده است. در این روز بیشتر از این رو دست از کار می‌کشیدند که نمی‌خواستند احیاناً مرتکب بدی شوند که آیین مهر ارتکاب هر کار بد کوچک را در روز تولد خورشید گناهی بسیار بزرگ می‌شمرد. ایرانیان به سرو به چشم مظهر قدرت در برابر تاریکی و سرما می‌نگریستند و در خورروز در برابر آن می‌ایستادند و عهد می‌کردند که تا سال بعد یک سرو دیگر بکارند.

توجان لطیفی وجهان جسم کثیف است/

توشمع فروزنده و گیتی شب یلدا (معزی)

در ادبیات فارسی نیز  زلف یار و روز هجران را از حیث سیاهی و درازی به شب یلدا تشبیه کرده و می‌کنند.

روز رویش چو برانداخت نقاب شب زلف/

گفتنی از روز قیامت شب یلدا برخواست/

یا این بیت:

نظر به روی تو هر جامه از نو روزی است/

شب فراق توهر شب که هست یلدایی/

طی سال‌های اخیر، رسوم دیگری به آئین‌های یلدایی افزوده شده که همگی نشانگر ویژگی‌های بارز انسانی مردمان ایران زمین است؛ رسومی نظیر تهیه بسته‌هایی برای اهداء به نیازمندان، حضور در جمع کودکان یا سالمندانی که در مراکز جمعی نگهداری می‌شوند، تلاش برای آزادی و رهایی زندانیان و بازگرداندن آنان به آغوش خانواده، پهن کردن سفره در گلزار شهدا و تقسیم داشته‌های شب یلدا با کسانیکه عزیزترین ودیعه الهی را در راه امنیت این سرزمین و مردمانش، ایثار کردند و ....