مردی در بوشهر که سرپرست 40 فرزند است!

مردی در بوشهر که سرپرست 40 فرزند است!

سال ۹۶ بود که تصمیم گرفت یک مرکز نگهداری از کودکان بی‌سرپرست را در شهر بوشهر راه‌اندازی کند. دلش نمی‌خواست واژه «مرکز» دل بچه‌ها را آزرده کند، آنجا را خانه نامید، خانه کودک و نوجوان.

اشک جاری شده بر صورتش را پاک کرد و گفت: ما را معاف کنید، ما برای رضای خدا و به عشق بچه‌ها اینجا هستیم. اصرار کردم، از آنجا که قلب رقیقی داشت قبول کرد بی‌نام و نشان با من حرف بزند. پیدا بود حرف‌های زیادی در سینه دارد که انقدر اشک می‌ریزد. آقایی که چند سالی‌ست سرپرستی ده‌ها بچه بی‌سرپرست و بدسرپرست را در بوشهر به عهده گرفته است، بچه‌هایی که فرزندان این آب و خاک هستند و آینده این سرزمین در دستان آن‌ها.

بچه‌هایی که وقتی قد کشیدند باید در همین جامعه کار کنند و تشکیل خانواده بدهند. می‌گفت از مال دنیا یک خانه ۹۰ متری و یک ماشین ۲۰۶ دارد و این برایش کافی است. می‌خواهد بیشتر از این‌ها اگر به زندگی‌اش وارد شد صرف آسایش این فرزندان کند.

شروع قصه

سال ۹۶ بود که تصمیم گرفت یک مرکز نگهداری از کودکان بی‌سرپرست را در شهر بوشهر راه‌اندازی کند. دلش نمی‌خواست واژه «مرکز» دل بچه‌ها را آزرده کند، آنجا را خانه نامید، خانه کودک و نوجوان. می‌خواست فضای حاکم بر یک خانه را برایشان تداعی کند، جایی که در کنار کارهای فرهنگی و تربیتی، مهر مادری و تلاش پدری در آن جاری باشد تا بچه‌ها با این فلسفه آشنا باشند.

بچه‌ها را در دو طیف بی‌سرپرست و بدسرپرست در یک خانه با یک تیم مراقبتی دور هم جمع می‌کند و از ۶ سالگی تا زمانی که آن بچه بتواند در یک زندگی مستقل، روی پای خودش بایستد، در کنارشان می‌ماند.

همه بچه‌ها، چه پسر چه دختر را، در مجتمع‌های آموزشی خودشان آموزش می‌دهد و حالا که مدرسه تمام شده، تعدادی از بچه‌ها را برای یادگیری یک مهارت، روانه کارگاه‌های آموزشی کرده است. بچه‌ها بنا به علاقه‌شان، به کارگاه‌های سرویس کولر اسپیلت، تعمیر موتور خودرو، برق خودرو و کارهای کامپیوتری فرستاده تا حرفه یا مهارتی را به صورت عملی یاد بگیرند تا بتوانند در آینده برای خود کسب درآمد کنند.

لابه‌لای صحبت‌هایش می‌شود میزان عشق و علاقه به این بچه‌ها را حس کرد. هر پنج دقیقه چشمانش از شدت مشکلات بچه‌ها تَر می‌شد و دوباره به صحبت ادامه می‌داد.

افرادی گمنام مثل پدر و مادر

می‌گوید: بخش عمده کار توسط تیم خیرین اداره می‌شود و مربیانی که فقط مربی نیستند. افرادی گمنام و بدون ادعا، مثل پدر و مادر، که با حداقل‌ها در کنار بچه‌ها مانده‌اند. از خیرینی که حاضر به بردن نام خود نیستند تا پرسنلی که طلای خود را می‌فروشد تا آب خانه قطع نشود که این‌ها را با هیچ چیزی نمی‌توان سنجید. از مردم سخاوتمند شهرش بوشهر می‌گفت که چقدر خوب هستند، از نابینایی که هر چهارشنبه برای بچه‌ها ساندویچ درست می‌کند و به کمک دخترش به آنجا می‌برد. هر چند کم، اما هر کس به سهم خودش کمک می‌کند.

توقعی از کسی ندارد اما برای حل مشکلات بچه‌ها، به کمک مسؤولین امر نیاز دارد. می‌گوید: مسؤولین مختلفی از این خانه دیدن کرده‌اند اما در حد همان بازدید باقی مانده و ما انتظار بیشتری از مسؤولین داریم. رسیدگی به ۳۰ الی ۴۰ بچه به صورت همزمان، کار آسانی نیست و علاوه بر همدلی مردم، نیاز به همکاری دستگاه‌های مربوطه دارد.

از مسائل درمانی بچه‌ها گرفته تا آموزش و امنیت آن‌ها، همه و همه نیازمند یاری مسؤولینی است که پای کار هستند و اگر خدمتی قرار است در این جامعه برای مردم صورت بگیرد، این فرزندان نیز باید از آن برخوردار باشند.

حرف آخر

گفت: چه با ما و چه بی‌ما، می‌خواهیم چراغ این خانه خاموش نشود و روشن بماند به عنوان جایی که پناه خیلی‌هاست.

اولین تجربه‌های تربیتی از خانواده بر انسان تأثیر می‌گذارد و این تجربه‌ها، چهارچوب شخصیتی افراد را شکل می‌دهد. عموم جوامع جهان به این نتیجه رسیده‌اند که اصلاح خانواده همان اصلاح جامعه است ولی با وجود تمام تلاش‌ها، همواره معضلات زیادی گریبانگیر خانواده‌هاست. معضلاتی که بعضی از آن‌ها ناشی از حرکت زندگی امروزی بشر به سوی ماشینی شدن و بهره‌گیری از تکنولوژی‌های روز دنیاست.

هرچند مسئله کودکان بدسرپرست و بی‌سرپرست همه جا، حتی روستاها نیز وجود دارد اما این موضوع در شهرها، نمود بیشتری پیدا می‌کند و خانواده‌ها همواره در معرض آسیب‌های جدی و دشواری‌های سخت زندگی هستند.

به گفته کارشناسان، اگرچه مراکز نگهداری کودکان بی‌سرپرست و بدسرپرست در شهرها، می‌توانند از بروز مشکلات بعدی جلوگیری کنند ولی مشکل این بچه‌ها فقط با نگهداری آنان در محیط‌های امن حل نمی‌شود. این کودکان نیازمند آموزش و در آینده نه چندان دور نیازمند داشتن شرایط محیطی مناسب برای ورود به جامعه هستند و موانع ورود آنان به جامعه باید از میان برداشته شود و این امر هم، نیازمند فرهنگ‌سازی است که جامعه بتواند بی‌دغدغه با این مسئله کنار بیاید.