قصه فجر به سر رسید
این پایان راه نیست، سپاسی شیراز برمی گردد
قاسم محمدی/ گرد سقوط مدتهاست بر سر تیم دوست داشتنی فوتبال فارس پاشیده شده بود اما کور سوی امیدها روی کاغذ، همچنان باقی بود تا شاید معجزهای رخ دهد و فجر در لیگ برتر بماند. این اما نشد و کامبک تراکتور، فجر را در هفته سی و سوم وادار به وداع از لیگ برتر کرد.
انگار همین دیروز بود که فجریها جام لیگ یک را بالای سر بردند و به دوری چندین ساله فارس از لیگ برتر خاتمه دادند. همه امیدوار بودند این بار دیگر فجر ماندگار باشد و آسانسور وار به لیگ یک بر نگردد اما مجموعهای از دلایل و مسائل و مصائب، عصر چهارشنبه دست به دست هم داد تا سند سقوط زرد پوشان امضا شود.
حالا اینکه بنشینیم و تحلیل کنیم و دنبال مقصر باشیم هیچ دردی را دوا نخواهد کرد. همانهایی که با تلاش بسیار، فجر را به لیگ برتر رسانده بودند تلاش کردند این تیم در لیگ برتر هم به ثبات برسد اما فوتبال بی رحم تر از آن است که پای آمال و آرزوهای یک تیم بماند.
اختلافات و تضادهایی در تفکرات وجود داشت که در جای خود قابل بررسی است و هیچکس نمیتواند سهم تقصیر خود را نپذیرد. همانگونه که در موفقیتها همه سهیم هستند، در ناکامی و شکستها هم باید سهم تقصیر افراد را در نظر گرفت ولی این امر گشایشی ایجاد نمیکند، از هیات مدیره و مدیرعامل تا کادر فنی و بازیکن از ابتدای فصل تا انتهای فصل قطعا ایراداتی داشتهاند که تیم نتوانسته گام در وادی موفقیت بگذارد و روز به روز به تنزل و سقوط نزدیک و نزدیک تر شده است.
فوتبالی که از داشتن یک چمن مناسب محروم است برای لیگ برتری شدن و لیگ برتری ماندن باید خیلی از واحدهای پاس نشده را پاس کند.
فوتبالی که سالهاست در رده پایهها، سازندگیهای زمان غلامحسین پیروانی و جلیل دوران و سرهنگ جعفری را نتوانسته تکرار کند محکوم به شکست است. فجر این تیم و کارخانه سازندگی و تولید ستاره، سالهاست دست به تغییر روش زده و باید به ریل گذشته برگردد.
حیف است این فوتبال از داشتن این تیم دوست داشتنی محروم باشد. هر چه تبر زدی مرا، زخم نشد جوانه شد. باید دوباره رویش جوانههای امید را به انتظار نشست. باید از این ناکامی تلخ، پل صعود ساخت و درس عبرت گرفت. فجر بر می گردد. دیر یا زود دارد سوخت و سوز ندارد. فقط باید این بار هوشیارتر بود.