سایه ترامپیسم بر انتخابات ۲۰۲۴ آمریکا

سایه ترامپیسم بر انتخابات ۲۰۲۴ آمریکا

سید محمدکاظم سجادپور، استاد روابط بین‌الملل نوشت: بعد از پانزده بار رای‌گیری، سرانجام در پی چهار روز پرماجرا در کنگره آمریکا، کوین مک‌کارتی Kevin McCarthy به ریاست مجلس نمایندگان آمریکا انتخاب شد. این پدیده یعنی رای‌گیری بیش از یک مرتبه، حدود ۱۰۰سال بود که در کنگره آمریکا اتفاق نیفتاده بود و بعد از یک قرن، به خاطر مخالفت تعداد اندکی از هم‌حزبی‌های مک‌کارتی از حزب جمهوری‌خواه، انتخاب او پرماجرا شد. پرماجراشدن انتخاب مک‌کارتی، پدیده‌ای در‌خور توجه در سیاست داخلی آمریکا و همچنین به خاطر وزن و موقعیت آمریکا در این دوران پیچیده تحول در روابط بین‌الملل است.

چگونه می‌توان این پدیده را مورد تجزیه و تحلیل قرار داد؟ در پاسخ سه موضوع و مفهوم که بر یکدیگر تاثیر قابل ملاحظه‌ای داشته است، باید مورد توجه قرار گیرد؛ «ساختار سیاسی آمریکا»، «متن اجتماعی و سیاسی آمریکا» و «شخصیت و ویژگی‌های فردی سیاستمداران آمریکایی»؛ رفت و آمد بین این سه مفهوم روشن می‌کند که پویایی و تنش در ساحت سیاسی آمریکا در دو سال مانده به انتخابات ریاست‌جمهوری برجسته، ولی چارچوب‌های مدیریت تنش همراه با نقش و موقعیت افراد، علائمی از دگردیسی سیاسی را به نمایش می‌گذارد. در این دگردیسی، ساختارها روشن، متن اجتماعی تاریک و روشن و سرنوشت سیاسی شخصیت‌ها مبهم به نظر می‌رسد.

الف: ساختار سیاسی آمریکا: در ساختار سیاسی آمریکا که نظامی فدرالی است، کنگره جایگاه و نقش عمده‌ای در ایجاد تعادل قوا دارد. قانون اساسی آمریکا، براساس آنچه «نظارت و تعادل» (check and Balance) نامیده می‌شود، به رئیس‌جمهور قدرت فوق‌العاده‌ای می‌دهد؛ ولی همزمان کنگره بر نحوه استفاده رئیس‌جمهور از قدرت، نظارت دارد و با ابزارهایی که در اختیار دارد، قدرت رئیس‌جمهور را در زیاده‌روی و یکسو شدن ترازوی قدرت، تعادل می‌بخشد. در این میان نقش رئیس مجلس نمایندگان قابل توجه و از معدود سمت‌هایی است که در قانون اساسی آمریکا به آن اشاره شده است.

 در عین حال باید در نظر داشت که بر اساس نظرات کارشناسان امور آمریکا، در مقایسه با سایر شاخه‌های قدرت در این کشور، به‌طور نسبی کنگره، بخش مردمی قدرت قلمداد می‌شود. کنگره خود از دو مجلس تشکیل شده است و مجلس نمایندگان وجهه مردمی بیشتری دارد. در مجلس فعلی که صد و هجدهمین مجلس است 9/ 70درصد سفیدپوست، 12درصدسیاه‌پوست، 6/ 10درصدلاتین‌تبار،1/ 4درصد آسیایی تبار، 9درصد ریشه خاورمیانه‌ای و بیش از 4درصد ریشه بومی‌ یعنی سرخ‌پوستی دارند. به تعبیری آیینه بودگی کنگره آمریکا از ساختار اجتماعی آمریکا، بیش از بخش‌های دیگر است. آنچه باید در این میان در نظر داشت، پایداری در ساختارهای تعیین‌شده در قانون اساسی طی بیش از دو قرن گذشته است. رئیس مجلس نمایندگان که از او با اصطلاح سخنگوی مجلس (Speaker of the House) یاد می‌شود، چند کارکرد اصلی دارد. یکی از عمده‌ترین آنها، سامان‌دهی دستور کار و تعیین اولویت در طرح لوایح و شاید نقش برجسته‌تر آن تعیین نمایندگان برای کمیته‌های مختلف و به لحاظ کارکردی مذاکره برای ایجاد تعادل در درون مجلس و بیرون مجلس به‌ویژه با قوه مجریه است. معمولا حزبی که اکثریت را در مجلس نمایندگان دارد، بر اساس رای‌گیری و اکثریت نسبی خود، این سمت مهم را در اختیار می‌گیرد. با انتخابات میان‌دوره‌ای در نوامبر گذشته (آبان‌ماه) اکثریت این مجلس به جمهوری‌خواهان باختند و لذا جمهوری‌خواهان باید از بین خود، ریاست مجلس را انتخاب می‌کردند که در یک ماراتن سنگین، مک‌کارتی  انتخاب شد؛ اما چرایی این ماراتن را باید در متن اجتماعی و سیاسی آمریکا و نه صرفا در رای‌گیری پانزده گانه جست‌وجو کرد.

ب- متن اجتماعی و سیاسی: هرچند از بدو تاسیس به‌عنوان یک دولت، ایالات متحده با دو گرایش سیاسی و در حقیقت با دو اندیشه سیاسی که یکی معتقد به نقش بسیار حداقلی دولت است و دیگری با نقش پررنگ‌تر دولت در مباحث اقتصادی و اجتماعی، پیوند خورده است، اما این دوگانه در دهه‌های اخیر، همراه با چالش‌های گوناگون اجتماعی، اقتصادی و سیاسی، صیقل بیشتری خورده و تفاوت‌ها بین جانبداران دو حزب جمهوری‌خواه، طرفدار نقش کمتر دولت و دموکرات‌ها، طرفدار نقش بیشتر دولت، آشکارتر و تیزتر شده است. به‌هم خوردن ترکیب سنتی ساختار جمعیتی آمریکا نیز در این زمینه مهم است. فراتر از این دوگانه فلسفه سیاسی و اجتماعی و نهایتا حزبی، در درون دو حزب جا افتاده جمهوری‌خواه و دموکرات، طیف‌های رادیکالی پدیدار شده‌اند. آنچه  در پانزده بار رای‌گیری برای انتخاب رئیس مجلس نمایندگان رخ داد، در واقع به گروهی از نمایندگان انتخاب شده برمی‌گردد که در سال‌های حدود 2005 و 2006، در برآمدن جریان موسوم به «تی پارتی» (Tea Party) نقش اصلی داشتند؛ جریان ضددولت و دولت بزرگ، ضدمالیات، ضد سیاست سهل‌گیرانه مهاجرتی و بازگشت به ارزش‌های مسیحی است.

 این جریان که پوپولیستی و در واقع مردم‌فریبانه است، در سیر تحول خود به ظهور پدیده ترامپ انجامید و نهایتا با بدبینی به نخبگان حاکم که آنها را لیبرال و واداده می‌نامد، به حمله به کنگره آمریکا در 6ژانویه2021 انجامید و این خود بحث شخصیت‌ها را به میان می‌آورد.

ج- شخصیت و ویژگی‌های فردی: فردی که نهایتا به ریاست مجلس نمایندگان انتخاب شد یعنی مک کارتی، سعی کرد که با جناح‌های مختلف حزب مخصوصا جناح تندرو کنار آید و به آنها امتیازاتی داد تا به ریاست مجلس وی رای دهند. هرچند او در بین جمهوری‌خواهان کم و بیش، در میانه طیف‌ها ایستاده است، اما اهل سازش است.

البته سازش در فرهنگ سیاسی آمریکا، واژه‌ای رایج و اقدامی قابل قبول است. او در دوران ریاست‌جمهوری ترامپ، با او نزدیک بود. در ماجرای اسناد موسوم به لدرگو که بحران سیاسی و حقوقی برای ترامپ ایجاد کرده است، به دیدار او در فلوریدا رفت و از همه جالب‌تر، در حل نهایی مساله ریاست او بر مجلس نمایندگان، این ترامپ بود که با نمایندگانی که با مک کارتی مخالف بودند، صحبت و آنها را متقاعد کرد که با او مخالفت نکنند.

مک‌کارتی، رئیس مجلس ضعیفی خواهد بود. اکثریت قاطع با جمهوری‌خواهان در مجلس نمایندگان وجود ندارد و او به سختی به ریاست رسیده است. انتخاب پرماجرای او نشانگر سختی انتخابات 2024 ریاست‌جمهوری آمریکاست که از اکنون معلوم است در کشمکش بین ساختار و متن اجتماعی، نمی‌توان نقش و جریان ترامپ را نادیده گرفت.